دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
آب و گل ما ز کربلاست

قیمت نداشتیم ولی پربها شدیم

اسم حسین آمد و از خاک پا شدیم

 

تنگی جای ما خودش اصلاً سعادت است

وقتی که زیر خیمۀ لطف تو جا شدیم

 

در به در

سال‌ها هست که من دربه در اربابم

سال‌ها هست که او در پی کارم باشد

 

همۀ مردم دنیا اگرم ترک کنند

چه خیال است که ارباب کنارم باشد

 

جان فدای عطش کام اباعبدالله

مستی از جام تو سر منزل هوشیاری ماست

بیدل از عشق شدن شیوۀ دلداری ماست

 

مبتلای تب عشقیم و تجلی داریم

درد بیچارۀ این، لذت بیماری ماست

 

مفرد

مادر به اشک روضه مرا داده است شیر

در شیرم آب کرده، ولی سود با من است

 

تشریف پادشاهی

زینب که سینۀ او، خود مدفن حسین است

روحش چنان لطیف است، گویا تن حسین است

 

یارب چه نشئه گل کرد؟ ظلم است و استغاثه!

دست سنان و اخنس، بر دامن حسین است

 

حسینی غرق خون در سینه‌ای چون کربلا دارم

شکوه شیون داغ جوانم، اوج‌ها دارم

تشرفخانۀ اشک یتیمم، خاک پا دارم

 

سلامت می‌چکد از هر شکستم، کامل النقصم

زبانی لال و قدر نه فلک دانگ صدا دارم

 

«پروانۀ مرا ز نظرها نهان بسوز»

ای شعلۀ فراق! مرا بی امان بسوز

ای دل تو نیز بشکن و تا می‌توان بسوز

 

ای فکر! ناله سر کن و ‌آتش شو ‌ای قلم

ای مغز شعله‌ور شو و ‌ای استخوان بسوز

 

آتش

هرکس ز حسن دوست متاعی گرفته است

بیچاره من که از غمش آتش گرفته‌ام

 

تشنگی

لب تشنگی از حرمت و حرمان دو مقام است

یک روز ِ محرم نشوند این رمضان‌ها

 

کشتۀ مژگان

ای کشتۀ مژگان سیاه تو سپاهی

ما نیز هلاکیم، به ما نیز نگاهی

 

از ما که سیاهیم مگردان نظر خویش

بگذار بیفتند سیاهان به سیاهی

 

قوس صعود

تشریف تو بر حدوث کاری است جلی

آنسان که به کائنات تشریف علی

 

از قوس صعود غبغبت دانستم

کرده است نزول، حق به طفلی بغلی

 

به هر نیت که خواهی ‌ای صنم، نامی ‌ببر از من

طلسم بخت ما را بشکن ‌ای باد صبا یک شب

بیاور بویی از آن زلف مشکین سوی ما یک شب

 

به هر نیت که خواهی ‌ای صنم، نامی ‌ببر از من

دعا را گر نیم قابل، به نفرین کن صدا یک شب

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×