دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ترکیب بند عاشورایی علی موسوی گرمارودی
بند نهم: عقیلۀ بنی‌هاشم، حضرت زینب (س)

زینب چو کوه، صولت و چون مه جمال داشت

یک بیشه شیر بود که روحِ غزال داشت

 

یک سینۀ نحیف و شکیب هزار داغ؟

غم، از شُکُوهِ غم شکنش انفعال داشت

 

گاهی به آسمان نگه از درد می‌فکند

گویی ز روزگار، هزاران سؤال داشت

تنها زن مرد تاریخ

بر دوش من می‏‌نشیند، یک کهکشان عشق بی ‏سر زخمی‏‌ترین شانه هستم در روز میلاد خنجر

حتی برای تهاجم، این سنگ‏‌ها جان گرفتند رحمی ندارد زمینت، وقتی نداری برادر

سخت‌ترین امتحان

بیمار بودن

سخت‌ترین امتحان است

وقتی عمه امام را

به اسیری می‌برند

کربلا در کربلا می‏‌ماند اگر زینب نبود

سر نی در نینوا می‏‌ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می‏‌ماند اگر زینب نبود

چهرۀ سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابری از ریا می‏‌ماند اگر زینب نبود

چشمۀ فریاد مظلومیّت لب‏ تشنگان در کویر تفته جا می‏‌ماند اگر زینب نبود

 

آن صبر باشکوه خدا، زینب

می‏‌آید از نهایت تنهایی، یال بلند اسبِ رها در باد  این سرخ،  یالِ اسبِ پریشان است،  یا لحظه‏‌های خون و خدا در باد؟ 

می‏‌آید و هراس من از این است،  کاین قامت‏ بلند چه خواهد شد  آن صبر باشکوه خدا،  زینب،  آیا هنوز مانده به جا در باد؟ 

ساز مخالف

تو یک طرف هزار پری‌رو به یک طرف

سنگین شده است با تو ترازو به یک طرف

 

ای باغ حسن، سخت پریشان و درهمی

چشم تو هست یک طرف، ابرو به یک طرف

کوتاه سروده
بوسۀ چوب

نگاهش را به چشمت دوخت زینب

ز چشمان تو صبر آموخت زینب

 

به لب‌های تو می‌زد چوب، بوسه

به پیش چشم تو می‌سوخت زینب

شعری از سید حمیدرضا برقعی
زبان حال حضرت زینب (س) با برادر (ع)

نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟ تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری-

کوتاه سروده
صدایی می‌رسد از بین گودال

اسیر غربتی جانکاه، زینب

دلش بی تاب شد ناگاه، زینب

 

صدایی می‌رسد از بین گودال

إلَیَّ، یا اُخَیَّ، آه زینب

دختر فاطمه و ابن زیاد؟

کاروان تا به در شهر رسید                                                  لحظه‌ها تلخ‌تر از زهر رسید

 

کوفیان هلهله برپا کردند                                                                  خون دل عترت زهرا کردند

به مناسبت میلاد حضرت زینب (س)
مهتاب در حجاب

آنان که مشق اشک مرتب نوشته‌اند

با خط عشق این همه مطلب نوشته‌اند

 

آنان که بال گریه درآورده‌اند را

هم دوش انبیاء مقرب نوشته‌اند

خون‌بهای عشق

 

قرآن به روی نیزه تلاوت کند غریب، آیات کهف با نفس دلربای عشق

گل‌ها به‌رسم مهر به دامن نهاده‌اند، خورشید سر برهنۀ آل عبای عشق

 

آیینه باز شور تماشا گرفته است، در سینه باز عشق تو مأوا گرفته است

محراب هم به سوگ تو نجوا گرفته است، شب با طنین گام سحر هم‌صدای عشق

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×