دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
عشق پدید آمد و شد کربلا

روز نخستین که صلا زد بلا

عشق پدید آمد و شد کربلا

 

کرب‌و‌بلا مطلع خورشید شد

رفت زمستان و جهان عید شد

اینجا همه آب خوردند از دست‌های زلالی

افتاده دست بلندی، در پای یک مشک خالی

پیش نگاه شریعه، در همین جا، این حوالی

 

ظرفیت چشم او را، کیفیت این سبو را

هرگز نخواهید فهمید ای ظرف‌های سفالی

تشنه لب ماندن ساقی همه جا باب شده

عطش ازخشکی لب‌های توسیراب شده

آب ازهرم ترک‌های لبت آب شده

 

بعد از آنکه تولب تشنه عطش را کشتی

تشنه لب ماندن ساقی همه جا باب شده

 

فرشتۀ آب آورم هنوز

اینجا تویی و گفتۀ پس لاجرم هنوز

پیوسته در همیشگی دیگرم هنوز

 

بی بالی خودم که یقین می‌شود برام

شک می‌کنم فرشتۀ آب آورم هنوز

کدام هندسه ترسیم می‌کند کرمت را

حساب می‌کنم امشب مساحت حرمت را

کدام هندسه ترسیم می‌کند کرمت را

 

کتاب عمر تو را با چه مایه‌ای بنویسم

کدام گوشه نهادم دو دست چون قلمت را

 

نیست کام یک نفر از کام زینب تلخ‌تر

نیست در عالم شبی دیگر از امشب تلخ‌تر

یا می نابی از این جام لبالب تلخ‌تر

 

بیش از این ای آسمان نُه توی دنیا را مگرد!

نیست کام یک نفر از کام زینب تلخ‌تر

 

زخم‌ها و شعله‌ها و سنگ‌ها هرگز نبود

از زبان‌های شبیه نیش عقرب تلخ‌تر

سراب برکۀ کوچک، حریف دریا نیست

به روی سینۀ تو جای بوسه حتی نیست و زخم خورده‌تر از پیکرت در اینجا نیست

چه فکر می‌کند این جوی چشم تنگ و خسیس سراب برکۀ کوچک، حریف دریا نیست

 

چقدر فاصله افتاده بین ابرویت!

نسیم روضه وزیدن گرفته در مویت 

غروب می‌چکد از تارهای گیسویت

 

کجاست جای لبم روی ماه پیشانیت

چقدر فاصله افتاده بین ابرویت!

شایستۀ زیارت شش گوشه نیستم

لبریز آه و ندبه و غم گریه می‌کنم

دلتنگم و به یاد حرم گریه می‌کنم

 

شایستۀ زیارت شش گوشه نیستم

این روزها به حال خودم گریه می‌کنم

 

 

کوتاه سروده
سقا

 

 

حتی میان یک دشت کشته بی‌سر

شناختمت

سقای بی‌دست!

نذر حضرت عباس (ع)
به عمق حادثه بی اضطراب می‌رفتی

سوار مرکب خود سوی آب می‌رفتی

نه یکنواخت که با پیچ و تاب می‌رفتی

 

فرات مشکل ما را ز چشم‌های تو خواند

در آن دمی که تو با مشک آب می‌رفتی

نذر حضرت عباس (ع)
تو پیر معنوی باد و خاکی و آبی

تو از عشیرۀ نوری ز ایل مهتابی

که هر کجا بروی خاضعانه می‌تابی

 

لجام وحشی امواج رام دست تواند

تو از طوایف پیغمبران گردابی

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×