دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بی چاره نواز

ای که با عزّت و با شوکت و ناز آمده‌ای!

جان فدای تو! که بی‌چاره‌نواز آمده‌ای

 

ما اسیریم و غریبیم به ویرانۀ شام

منزل ما ز چه ای شاه حجاز! آمده‌ای؟

 

واحسینـا!

 

ای شهیدی کز رخت، نور خدا پیداستی!

رأس پاکت بر سنان، مانند بسم الله‌ستی

 

گه تجلّی کرده نورت هم‌چو یزدان در درخت

گاه دیر راهب از وی وادی سیناستی

چه دلی داشت!

چه دلی داشت؟ خدا! خواهر نالان حسین

دید چون غرقه‌ به خون پیکر غلطان حسین

 

بس که بارید در آن دشت بلا تیر و سنان

دشت، گل‌رنگ شد از خون جوانان حسین

 

قصیدۀ مدح و مرثیه حضرت امام حسین (ع)

 

زهی! روی تو مرآت جمال ایزد منّان

بهشت عدن بی رویت بُوَد بر عاشقان، زندان

 

منوّر گشته  از نور جمالت، عرش سبحانی

هویدا گشته از فیض وجودت، عالم امکان

خیمۀ نور به استقبال حافظ

 

این چه شوری است که در کرببلا می‌بینم؟

فتنۀ حشر در آن دشت به پا می‌بینم

 

نور حق گشته عیان در صف میدان بلا

روشن از نور رخش، ارض و سما می‌بینم

 

خیمه از کیست که خادم بُوَدش جبرائیل؟

این چه نوری است عیان و ز کجا می‌بینم؟

مصائب شهر شام

از کوفه، کاروان بلا بست بار شام

برخاست بانگ کوس از آن فرقۀ ظلام

 

در سر، هوای خلعت و فرمان مُلک ری

در سینه، کین عترت پیغمبر انام

 

لب‌های عطشان

شهنشاهی که بُد روح‌القدس گهواره‌جنبانش

حیات آب حَیوان باشد از لب‌های عطشانش

 

کنون در کربلا افتاده‌ اندر خاک و خون، غلطان

سر ببْریده؛ تن، صد چاک از شمشیر عدوانش

 

 

حضرت خون خدا (ع)

 

یارب! مگر حسین[1] خلف مصطفی نبود؟

یا نور چشم حضرت خیرالنّسا نبود؟

 

روح القدس نبود مگر خادم درش؟

یا زیب‌بخش دوش شه انبیا نبود؟

مدح و مصیبت حضرت سیدالشّهدا (ع)

مرغ دل بهر چمن باز به فریاد آمد

شد محرّم، دگرم کرببلا یاد آمد

 

گشت هنگام عزای شه گل‌گون کفنان

از غم تشنه‌لبان، سینه به فریاد آمد

 

ماه محرّم

 

رسیده ماه محرّم، جهان، سیه‌گون[1] شد

ز غصّۀ شه دین، حالتم دگرگون شد

 

ز جعد کاکل اکبر، نسیمِ مُشک‌آمیز

رساند باد صبا، چشم و دل پُر از خون شد

امام حسین (ع)

شهی دارم که بر در از ملایک، پاسبان دارد

هزاران عیسی گردون، غلام آستان دارد

 

رخ خورشید و مه پوشانْد انوار رخش، یارب!

جمالش مظهر حق است و نور حق، عیان دارد

 

سروش عزا

  

«ای دیده! خون ببار که ماه محرّم است»[1]

اندوه، حمله‌ور شد و ایّام ماتم است

 

خرگه زده شهنشه یثرب به کربلا

آشوب حشر گشت عیان، اوّل غم است

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×