دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
ای علقمه ...

ای علقمه از خروش آن مست بگو

از تشنگی و ساقی بی‌دست بگو

 

دیدی که چنان شکست و آهی نکشید

زیباتر از این رشادتی هست، بگو!

 

گلجوش‌ترین خاک خدا

من مقتل سرخ لاله‌ها را دیدم

گلجوش‌ترین خاک خدا را دیدم

 

از آینۀ نگاه آیینی عشق

بی‌پرده تمام کربلا را دیدم

نذر سالار شهیدان آقا ابا عبدالله الحسین (ع)
«نای بریده!»

آن سر که از او رنگ شفق خون می‌ریخت

از نای بریده بر طبق خون می‌ریخت

 

در بزم شراب، شب‌پرستان دیدند

قرآن که از او ورق ورق خون می‌ریخت

 

نذر قاسم بن الحسن علیه‌السلام
گلفروش

آغوش وانکرده لبش گلفروش شد

میدان تمام وسعتی از ناز و نوش شد

 

«احلی من العسل» به لب یاس بوسه داد

پیشانی سپید گل، آیینه پوش شد

عرش ستاره

این شیهۀ ذوالجناح است، می‌پیچید از سوی صحرا

سم‌ضربه‌هایش پیاپی، آشفته گیسوی صحرا

 

می‌توفد آسیمه‌سر اسب، توفانی از شن به پا کرد

می‌پیچد آیات ظلمت، تشباد و هوی هوی صحرا

 

نذر علمدار قبیله عشق ابوالفضل‌العباس علیه‌السلام
«پرنده، دست!»

امشب ای دل بی‌قرار گریه‌ای

دامن یاسی، بهار گریه‌ای

 

هر نفس ساز شکفتن می‌کنی

در من آغاز شکفتن می‌کنی

شرح خون سیاوش سرودن

یک دم ای شور بختان بمیرید

سبز و سرخ درختان ببینید

 

این خیابان غرق سپیدار

این همه سرخ سبزینه افکار!

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×