دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سفرۀ حاتم

در صحن دل وزیده هوای محرمت

بر گوش جان رسیده صدای محرمت

 

ما بیقرار، منتظر روضه مانده‌ایم

اصلا تمام سال، فدای محرمت

 

از مشهد برات کربلا باید گرفت

نیمه شب‌ها تا سحر ذکر رضا باید گرفت

اینچنین حاجات خود را از خدا بایدگرفت

 

در جوار مرقدش هرگز به کم قانع مشو

چونکه از مشهد برات کربلا باید گرفت

 

دل شعله‌ور

خوب است که از خود خبری داشته باشم

بر حال خرابم نظری داشته باشم

 

ای کاش که در روضۀ شب‌های محرّم

با لطف شما چشم تری داشته باشم

فردوس برین خانۀ عشاق حسین است

عمری است که ما دست به دامان حسینیم

در مجلس روضه همه مهمان حسینیم

 

چون عشق حسین بن علی راه نجات است

پس تا به ابد مست و پریشان حسینیم

 

شاید که کربلایت روزی نصیبمان شد

از جمع زائرانت هرچند ما جداییم

پیوسته در هوای رفتن به کربلاییم

 

بوسیدن ضریحت، رویای هر شب ما

دریاب دردمان را، بسیار بی نواییم

حسرت کرب و بلایت می‌کشد آخر مرا

هر که باشد در دلش حال و هوایت بیشتر

گریه خواهد کرد بین روضه‌هایت بیشتر

 

گرچه عمری سائل لطف و مرامت مانده‌ام

می‌شوم شب‌های جمعه من گدایت بیشتر

قلب من شد مبتلایت یا حسین...

قلب من شد مبتــلایت یا حسین

عاشق صحن و سرایت یا حسین

 

از خدا خواهم که روزی من شوم

زائـــر کــرب و بــلایـــــت یا حسین

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×