دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
سرمایۀ محبت

ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد

در جان ماست محنت تو یا اباالجواد

 

با اذن فاطمه به دل ما رسیده است

سرمایۀ محبت تو یا اباالجواد

 

جگر تشنۀ او ذکر انا العطشان داشت

باز هم بر دل مظلوم، شرر افتاده

باز هم شعلۀ زهری به جگر افتاده

 

اینهمه زجر بر این جسم جوانش ندهید

وسط حجره جواد است، به سر افتاده

 

بوی کربلا

در سینه دوباره ابتلا می‌آید

غم باز به اردوی ولا می‌آید

 

دل‌‌های شکسته کاظمینی شده است

اینجاست که بوی کربلا می‌آید

 

دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا

دوباره حجرۀ دربسته، باز کرب و بلا

دوباره تشنه لب، اولاد سیدالشهدا

 

دوباره مارگزیده، دوباره پاره جگر

خدا! چه می‌گذرد بر جواد ابن رضا

 

قبلۀ دل‌های عاشق

بقیعا السلام ‌ای تربت عشق

سلام ‌ای بارگاه غربت عشق

 

سلام‌ ای خاک پاکت نور باران

سلام ‌ای مرقد زهرا تباران

 

به علم غیب، شکافندۀ علومم من

منم که دل به غم و درد آشنا دارم

به دیده جام می ‌‌ناب نینوا دارم

 

به سینه وسعت صحرای کربلا دارم

همیشه در همه جا روضۀ منا دارم

 

هفتاد و دو آیینه

ای عمر پر درد و بلا، بار سفر بند

امروز با زهر جفا، بار سفر بند

 

ای عمر از دامان صبرم دست بردار

ای زهر در این سینه هرچه هست بردار

 

خون حسین منتظر انتقام توست

ای یوسف غریب، به کنعان نیامدی

تنهاترین مسافر دوران، نیامدی

 

گویند بوی پیرهنت می‌رسد، ولی

ما مانده‌ایم و وعدۀ خوبان نیامدی

 

جلو‌ه‌ای از «هل اتی»

نوری درخشید و به عالم روشنا داد

هادی شد و ره را نشان بر آشنا داد

 

ظلمت زدود از دهر و چندان فیض بخشید

تا بر کویر جانمان آب بقا داد

 

علی کیست؟ بابای ارباب ما

علی کیست؟ ذوالفضل والامتنان

علی کیست؟ ذوالحکمه والبیان

 

علی کیست؟ آیینه ذوالجلال

علی کیست؟ ذوالرأفه و الامان

 

به خون دیدۀ عطشان کربلا، برگرد

امین حضرت یکتا! چرا نمی‌آیی؟

چراغ دیدۀ زهرا! چرا نمی‌آیی؟

 

پیمبر است که با گریه هر سحر گوید

الا سلالۀ طاها! چرا نمی‌آیی؟

 

صدای پای تو از کربلا رسد

دلم برای تو تنگ است، چاره‌ای آقا

به سوی گوشه‌نشینان نظاره‌ای آقا

 

تمام عمر به خود گفته‌ام به خواب مرو

مباد بر تو کند یک اشاره‌ای آقا

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×