به خاک تربتت بابا نهادم تا سر خود را

شنیدم نالۀ جانسوز زهرا، مادر خود را

نگه بر دیدۀ گریان مادر کردم و دیدم

که می‌شوید زاشک دیده زخم شوهر خود را

به خون شستند بیت ذات پاک حق تعالی را

الا ای اهل عالم عاقبت کشتند مولا را

چه دیدید از علی جز مهربانی مردم دنیا

چرا کشتید آن تنهاترین تنهای دنیا را

رمضان بهشت خدا شده ز گل جمال تو یا حسن

مه نیمه اختر کوچک و مه نو هلال تو یا حسن

یم علم و حکمت و معرفت نمی از کمال تو یا حسن

دل دشمنان تو را برد نبوی خصال تو یا حسن

صفحات و متن کتاب حق رخ و خطّ و خال تو یا حسن

به خدا رسیده ز بندگی طیران بال تو یا حسن

عمری تباه کردم عمر گرانبها را

دیدم ره درست و رفتم ره خطا را

دشمن مرا صدازد از دوست غافلم کرد

دنبال غیر رفتم، گم کردم آشنا را

جمال غیب و شهود است اینکه می‌آید

تمـام رحمت و جود است اینکه می‌آید

شعیب و صالح و هود است اینکه می‌آید

عزیـز مصـر وجـود است ایـنکه می‌آید

من کی‌ام قلب وجودم، من کی‌ام جان جهانم

من کی‌ام نور عیانم من کی‌ام سرّ نهانم

من کی‌ام کهف حصینم من کی‌ام مهد امانم

من کی‌ام مولای خلقت در زمین و آسمانم

ای قبلۀ نمازگذاران آسمان 

ای خلق عالمت به سر سفره میهمان 

 هجر تو کرده قامت اسلام را کمان 

الغوث یا بن فاطمه الغوث الامان 

عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان

مرغ جانم در قفس پرواز کرد

از خودیّت تا خدا پرواز کرد

خنده، زن، تقدیس کن، تکبیر گو

آشیان بگرفت در آغوش هو

سامره امشب ز شب‌های دگر زیباتری

در جلال و در شرف امّ القرای دیگری

سر به سر لبریز از عطر گل پیغمبری

جنّه الفردوس یا باغ محمّد پروری

عیـد است ولـی عیـد قیـام بشریت

در پرتــو میــلاد امـــام بشــریت

بـا دست کــرم ذات خداونـد تعـالی

زد سکــۀ اقبــال بــه نـام بشریت

ای آخریـن امید رسـالت خوش آمدی

 خورشید آسمـان عـدالت! خوش آمدی

سر تا به پات قدر و جلالت! خوش آمدی

بنیان‌کن اساس ضلالت! خوش آمدی

امشب دل بیدارم دارد سحری دیگر

وز زمزمه‌ام بر دل ماند اثری دیگر

در سامره می‌بینم قرص قمری دیگر

وز بیت ولا بر لب دارم خبری دیگر