دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
بیابان بلا

 

در بیابان بلا کعبه‌ی غم پیدا شد

 اوّلین منزل صحراى قِدَم پیدا شد

 

زین سفر، مقصد ما کرببلا بوده و هست

 کربلا قبله‌ی ارباب کرم پیدا شد

ورود به کربلا

نه تنها جان خود را هدیه بر درگاه آوردم

 الها! هر چه دارم من به قربان‌گاه آوردم

 

نه تنها یک گلستان لاله دارم بهر پژمردن

 کنارش یک نیستان ناله‌ی جان‌کاه آوردم

 

منزل‌گاه جاوید

بار بگشایید این جا کعبه‌ی جانان ماست

سرزمین کربلا، قربان‌گه یاران ماست

 

بار بگشایید و بربندید چشم از هر چه هست

 این مناى عشق و منزل‌گاه جاویدان ماست

 

حجّ ناتمام

از کعبه رو به کرببلا می‌کند حسین

 وآنجا دوباره کعبه بنا می‌کند حسین

 

گر ساخته است خانه‌اى از سنگ و گل، خلیل

 آن جا بنا ز خون خدا می‌کند حسین

 

 

کاروان کربلا

از حریم کعبه، آهنگ سفر داریم ما

 مقصدى بالاتر از این در نظر داریم ما

 

می‌رویم از کعبه، سوى کربلاى پُربلا

 کاین چنین حکم از خداى دادگر داریم ما

 

 

حجّ برتر

اى مُحرمان مَحرم! بار سفر ببدید

 احرام حجّ خونین بار دگر ببندید

 

من خود خلیل عشق و چاووش کربلایم

 چاووش کربلا را بار سفر ببندید

 

خیمۀ محرّم

خیمه زد تا که محرّم به عزاى تو، حسین!

 در سر مرد و زن افتاد هواى تو، حسین!

 

باز با یاد لب تشنه‌ات، ای چشمه‌ی فیض!

 موج در دیده زند اشک براى تو، حسین!

 

ذبح عظیم

 

حسین! اى همه هستى نثار مقدم تو!

 بهار دین و سیاست بُوَد محرّم تو

 

کنند منع عزاى تو دشمنان، چون هست

 سِلاح خانه برانداز کفر، ماتم تو

سرمایۀ هستى

هر که با عشق تو راهى به محرّم دارد

 هر کجا هست، سراپرده‌ی ماتم دارد

 

مکتب سرخ تشیّع ز محرّم باقى است

 جان ما برخى دینى که محرّم دارد

 

شُکوه محرّم

محرّم آمد و بگْرفت غم، دل ما را

 غمى که شعله زد و سوخت حاصل ما را

 

زدند خیمه‌ی ماتم به کوچه کوچه‌ی شهر

 به درد و داغ نشاندند محفل ما را

 

زیارت کربلا

 

عشق بر جان خرد بلاى تو را

 عقل می‌پرورد ولاى تو را

 

اى حسین! اى که هل اتى باشد

 ورقى دفتر عطاى تو را!

کربلا و کعبه

 

هر که به عشق تو اعتراف ندارد

 دفتر عمرش به جز خلاف ندارد

 

وآن که ندارد حسین! مهر تو در دل

 ز آتش قهرش خدا معاف ندارد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×