دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
حضرت عباس

 

شاه معنى چون براندازد نقاب

خانۀ صورت شود از بُن، خراب

 

چیست صورت؟ عشق جان و عشق تن

چیست معنى؟ عشق جانان باختن

حضرت حرّ بن یزید ریاحى

یکى قوّۀ کهربایى است، عشق

از این رو، ره آشنایى است، عشق

 

چو مرد از سعادت شود بهره‏ور

رود در ره عشق، بى پا و سر

 

حضرت مسلم بن عوسجه و حضرت حبیب بن مظاهر

 

گفتار دل‌کش شه و رفتار دل‌فریب

از کوفه کَند، پاى دل مسلم و حبیب

 

عاشق چو گرم شوق شود، راه عشق را

پوید به پاى جان و نیندیشد از رقیب

 

هلالیّه

مرا هلال محرّم بسان ابروى دوست

اشارتى به سوى کربلاى شاه کند

 

خوش! آن دلالت خیرى که جان خسته‌دلى

کشد ز خانۀ تن تا که رو به راه کند

هلال محرّم

 

مرا هلال محرّم، چو داس خونین است

که ماهِ غرقِ به خون گشتنِ شه دین است

 

زمان شادى آل زیاد و مروان است

اوان گریه و اندوه آل یاسین است

خطبۀ نغز (مجلس شوم یزید)

 

ندانى که خاتون در آن دم چه دید

که چون صبح صادق، گریبان درید

 

سرى هم‏چو خور، دید در طشت زر

دهانى چو غنچه، لبى چون شکر

ورود آل‌اللّه‏ به قتلگاه شهدا و خروج از کربلا

چون اسیران بلا از کربلا بستند بار

ناگهان افتادشان بر کشتگان دین، گذار

 

جسم پاک شاه را زینب، چو جان در بر کشید

پس زبان بگْشاد در شرح غم و بگْریست زار

 

آغاز اسارت

 

اى شه لب‌تشنگان! ما زین بیابان مى‌رویم

اشک‌افشان مى‏‌رویم

 

گر چه مجموعیم، بى تو بس پریشان مى‌رویم

سینه‌سوزان مى‌‏رویم

شرار خیمه

«زاغ چون شرم ندارد که نهد پا بر گُل

بلبلان را سزد ار دامن خارى گیرند»

 

زین میان، اى پسر سعد! بدین قوم تو گوى

تا از این غرقه به خون گشته، کنارى گیرند

 

معمّا

هیچ کُشته در جهان چون شه نشد

زین معمّا هیچ کس آگه نشد

 

هیچ تن خوابید در «ظلّ الرّماح»؟

کس کفن پوشید از «نسج الرّیاح»

 

یمین و یسار

 

شاهِ جان‌‏ها چون که تنها مانْد و فرد

یاد یاران عزیز خویش کرد

 

کرد رو گه بر یمین، گه بر یسار

چون ندید او هیچ از مردان کار

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×