کرب و بلا: بدون تردید یکی از مهم‌ترین مسائلی که زمینه‌ساز واقعه عاشورا گردید، تغییر گفتمان غالب جامعه اسلامی معاصر امام حسین (ع) بود؛ جامعه‌ای که از بعثت خاتم‌المرسلین (ص) تنها چند ده سال فاصله گرفته بود و هنوز بودند افرادی که پیامبر گرامی اسلام را درزمان حیات مبارکشان درک کرده بودند و کلام و وصایای ایشان به‌ویژه در باب منزلت اهل‌بیت (ع) و جانشینی امیرالمؤمنین علی (ع) را شنیده بودند اما چه شد که تمام این وصایا به یک‌باره از جامعه اسلامی رخت بربست و شرایط به گونه‌ای گردید که نواده رسول خدا در شهر پیامبر امان نداشت و برای زنده نگه‌داشتن دین جد گرامی‌اش چاره‌ای جز قیام نیافت؟

 

حضرت حسین بن علی (ع) در طول سفر چندماهه خود از مدینه تا کربلا به انحاء مختلف تلاش کرد با استناد به آیات قرآن کریم و روایات رسول خدا دین فراموش‌شده را برای مردم و جامعه اسلامی دوباره زنده کند و در منزلگاه‌های مختلف شاهد خطابه‌های ایشان هستیم. خطابه‌هایی که در تاریخ ثبت شده اما تاریخی که برگه‌ای بسیاری از آن ناخوانده باقی مانده و بسیاری از این سخنان ارزشمند آن‌گونه که باید برای شیعیان و امت اسلام بازگو نشده است.

 

«سعید طاووسی» عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگویی به تبیین اهداف قیام امام حسین (ع) با استناد به خطابه‌ها و سخنان آن حضرت پرداخته و بیان داشته است:

هدف و فلسفه قیام حضرت (ع) را می‌توان در سخنان ایشان در آغاز حرکت از مدینه و موضع‌گیری‌های ایشان در برابر حوادثی که در منزلگاه‌های میان راه روی داد جستجو کرد و دریافت. خطبه‌ها و بیاناتی که حضرت از مدینه تا کربلا ایراد کرده‌اند، مظلوم واقع‌ شده‌اند و به جز چند جمله مشهور به بقیه اشاره‌ای نمی‌شود. مرحوم «محمدصادق نجومی» در کتاب «سخنان حسین بن علی (ع) از مدینه تا کربلا» با ترتیب تاریخی و مستندات و متن عربی و ترجمه آن خطبه‌ها را بیان کرده است. امام حسین (ع) در خطبه روز عاشورا می‌فرماید «ولی من خدایی است که کتاب فرود آورده و هم او ولی شایستگان است. بنگرید من از چه خاندانم و به خود آیید. به شما نرسیده که رسول خدا (ص) درباره من و برادرم فرمود سید جوانان اهل بهشتند؟ اگر گفتار مرا درست می‌دانید؛ بسیار خوب، باور کنید. از وقتی دانستم خدا دروغ‌گو را دشمن دارد، دروغ نگفتم و اگر باور ندارید کسانی از اصحاب پیغمبر هنوز زنده‌اند، بروید از آن‌ها بپرسید تا به شما خبر دهند. از جابر بن عبدالله انصاری، ابوسعید خدری، سهل بن سعد انصاری، زید بن ارقم و انس بن مالک بپرسید. این پرسیدن از ریختن خونم جلوگیر شما نیست؟»

او ادامه می‌دهد: وقتی که به دل‌ها قفل زده شده باشد و آن دل‌ها از حرام آکنده شده باشند، استدلال شفاف معصوم (ع) به جایی نمی‌رسد و می‌گویند «مَن‌ یَعبُدُ اللّه‌َ عَلی‌ حَرف‌ٍ» خدا را فقط به زبان عبادت می‌کنید یا برخی از این افراد به اباعبدالله (ع) می‌گفتند که نماز شما قبول نیست. همان عده‌ای که نماز می‌خواندند، در مقابل امام حسین (ع) ایستادند و قاتل او شدند. ریشه شهادت امام حسین (ع) را باید در ضلالت مردم آن روزگار جستجو کرد. این امر مهم در زیارت اربعین نیز به خوبی مورد بررسی قرار گرفته و به این نکته اشاره شده که ضلالت، گمراهی و جهالت مردم آن روزگار فرزند پیامبر گرامی اسلام (ص) را در کربلا به شهادت رساند.

 

عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی در بخش دیگری از سخنان خود به برخی از ویژگی‌های قتله سیدالشهدا (ع) نیز اشاره کرده و اظهار داشت:

 گزارشی تاریخی که در صحیح بخاری آمده است به ما نشان می‌دهد، کشندگان و قاتلان امام حسین (ع) چه افکاری داشتند و در چه وادی‌ای به سر می‌بردند. ما نباید فکر کنیم آن‌ها در کفر مطلق به سر می‌بردند. بر اساس گزارش مذکور، شمر که از فرماندهان سپاه امام علی (ع) در جنگ صفین و جانباز امیرالمؤمنین (ع) و کسی بود که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت؛ اهل نماز و روزه و تهجد بود. همچنان که بعد از عاشورا هم نماز می‌خواند و می‌گفت نماز خواندنم با شهادت رساندن حسین بن علی (ع) و یارانش منافاتی ندارد. به من امر کرده بودند و من آن امر را اجرا کردم، نمازم را هم می‌خوانم.

 

اما اینکه چه چیزی سبب شد امام حسین (ع) را کشته و این جنایت را رقم بزنند؟ در واقع هیچ عاملی به اندازه جهل مقدس تأثیر نداشت. جهل مقدس اینکه انسان کارها و رفتارهایی انجام دهد که مصداق اتم و اکمل جهالت باشد و نه تنها پشیمان نشود، بلکه لذت هم ببرد که کار معنوی انجام می‌دهد. ما ناصبی فقهی داریم که با امام علی (ع) یا یکی از اهل‌بیت (ع) دشمنی داشته و دشمنی خود با آنان را آشکار می‌کند. یک ناصبی غیر فقهی هم داریم که او می‌تواند هر انسان جاهلی باشد. رفتارشان سبب شرم اهل‌بیت (ع) است و خود را پیرو و محب اهل‌بیت (ع) می‌دانند. جهل در روایت ما در مقابل عقل است نه در مقابل علم. عقل رسول باطن است و هر قدمی خلاف فطرت و راه خدا برداشته شود، ضد عقل است.

در قرآن کریم مصادیقی برای جهل ذکر شده است. به طور نمونه حمیت جاهلیت که دارندگان آن در قرآن سرزنش شده‌اند، تعصب عرب جاهلی به خدایانشان بود که موجب می‌شد از پرستش غیر آن‌ها خودداری کنند. در واقعه عاشورا جهل آن هم از نوع مقدسش به نهایت درجه تجلی و ظهور رسید. برخی از این روایات تاریخی سبب تعجب انسان می‌شود که چه شده بود به این مرحله رسیده بودند. آنها نمی‌دانستند که نمی‌دانند و افتخار می‌کردند که نمی‌دانند و برای خود ثواب و مقاماتی می‌دانستند. این جهل تنها به آن بازه زمانی محدود نیست و اکنون و همیشه در تاریخ بوده است. در صحیح بخاری و در روایتی آمده است که بعد از واقعه عاشورا فردی از کوفه به مدینه نزد شیخ رفت. او شیخ عبدالله بن عمر، فقیه مدینه و پسر خلیفه دوم را پیدا کرد و به او گفت که از عراق آمده‌ و سؤال شرعی دارم. او سؤالش را مطرح کرد که حکم ریختن خون پشه روی دست چیست؟ این خون نجس است یا پاک؟ شیخ در جواب او گفت ای مردم این مرد را نگاه کنید، سر پسر پیغمبر (ص) بریده شد و از حکم آن سؤالی نشد اما از حکم خون پشه سؤال می‌کنند، در حالی‌که من با گوش‌هایم از پیامبر (ص) شنیدم که حسن و حسین، دو گل من در این دنیا هستند.

 

این پژوهشگر و مدرس تاریخ اسلام در پایان یادآور می‌شود: در «امالی» شیخ صدوق روایتی از امام سجاد (ع) نقل شده که ایشان فرمود «هیچ روزی مانند روز شهادت حسین نیست که سی هزار نفر علیه او جمع شدند و همه گمان می‌کردند از این امت هستند و همه می‌خواستند با ریختن خون او به خدا نزدیک شوند در حالی که حسین آنها را نصیحت می‌کرد، اما تأثیری نداشت تا اینکه او را از روی سرکشی و ظلم و دشمنی کشتند». طبق بیان مرحوم آیت‌الله بهجت «همه ما شمر و یزید بالقوه هستیم اما هنوز به فعلیت نرسیده‌ایم». لذا این خطر بیخ گوش همه ما نیز وجود دارد. هر شخصی که نسبت به ظلم بی‌تفاوت باشد، با چنین خطری مواجه است.