کرب و بلا: کارکرد و ثمره فردی و اجتماعی سوگواری اهلبیت (ع) بهویژه عزاداری سالار شهیدان در ایام ماه محرم، مسئلهای است که ضمن آنکه برای بسیاری از افراد جای سؤال دارد، به تناوب و در برهههای مختلف زمانی توسط پژوهشگران، محققان و اندیشمندان مسلمان مورد بررسی قرار گرفته و در قالب مقالات و حتی کتب متعدد، پاسخهای مشروحی نیز به آن داده شده است.
اهمیت عزاداری در هویتیابی شیعیان پس از واقعه عاشورا موضوعی است که «علیاشرف فتحی» استاد حوزه و پژوهشگر تاریخ اجتماعی تشیع، ذیل مبحث کارکردهای سوگواری حسینی پرداخته و چنین بیان داشته است:
عزاداری یکی از ویژگیهای مهم شیعه است و ما عزاداری به این شکل در جوامع دیگر سراغ نداریم و نمیبینیم مردم جهان برای موضوعی که 1400 سال از آن گذشته است، سوگواری کنند و اشک بریزند. البته مسیحیان در برخی مناطق جهان سوگهایی بر پا میکنند، منتهی بیشتر حالت کارناوال دارد و اینقدر فراگیر نیست. این در حالی است که در مناطق شیعهنشین تجمعات انبوه با محوریت سوگ و اشک برگزار میشود.
در دوران اولیه تأکید بسیاری از سوی امامان شیعه بر عزاداری عاشورا و سوگ و اشک صورت میگرفت و به قدری این اندوه و سوگ محوریت داشته که حتی توصیه شده است، اگر خودتان در آن لحظه غمگین نیستید، حالت افراد غمگین را به خود بگیرید؛ بنابراین در زمان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) که نزدیکترین زمان به عاشورا بوده، سوگواری و اندوه و اشک وجود داشته و به آن توصیه شده است و امامان بعدی هم به آن توصیه میکردند.
بنابراین این مسئله در دوران اولیه یک ویژگی مهم برای شیعه بود و طبیعتاً به عنوان ابزاری برای بقای هویت شیعه عمل میکرد. اساساً هر آیین و مناسکی که با عواطف بشری گره بخورد و بتواند عواطف بشری را با خودش همراه کند، بقای بیشتری میتواند داشته باشد. اصولاً ادیان با مناسک زنده هستند و اگر دینی مناسک نداشته باشد، عملاً نمیتواند با تودههای جامعه ارتباط برقرار کند و بقای آن در معرض مخاطره قرار میگیرد؛ بنابراین وقتی ادیان با عواطف بشری گره میخورند، میتوانند بقای خودشان را تضمین کنند و عواطف بشری به بقای ادیان کمک میکند و شیعه نیز توانست به وسیله این ابزار دوره فشار و سرکوب را سپری کند.
از یک دورهای به بعد، مشخصاً از دوره صفوی، عزاداری در کنار هویت مذهبی، به نوعی هویت غیرمذهبی هم پیدا میکند و هویتبخشی ایرانی ویژگی عزاداری در دوران صفوی بود. بعدها این ویژگی سیاسی پررنگ میشود و به یک ابزار جدی برای حکومتها و جامعه تبدیل میشود که به اقتضای شرایط از این ابزار استفاده میکنند.
ثمرات عزاداری در جامعه ایرانی، عنوان بخش دیگری از سخنان اشرف فتحی بود که در این خصوص چنین اظهار داشت:
تأثیر عزاداری بر جامعه ایران ابعاد مختلف دارد. عزاداری خاطره مشترک جمعی خیلی از ایرانیان است، یعنی گذشته خیلی از ما ایرانیها با عزاداری گره میخورد و یک خاطره جمعی مشترک تولید میکند. طبیعتاً در عزاداری کار جمعی هست، معنویت هست و همه اینها کمک میکند، یک خاطره جمعی مشترک توأم با معنویت و عاطفه و حس مسئولیت شکل بگیرد. این یک بُعد است. بُعد دیگر بحث جایگاه ایران در جهان است. ما از این منظر جای کار داریم و باید بتوانیم نسبت میان عزاداری و انسان سوگوار حسین بن علی (ع) با دنیای امروز را تبیین کنیم و نشان دهیم انسان سوگوار حسینی در جهان امروز چه حرفی برای گفتن دارد؛ یعنی با توجه به ارزشهای مورد قبول جوامع بشری در دنیای امروز آیا انسان سوگوار حسینی میتواند با جوامع دیگر ارتباط بگیرد یا حالت فرقهای پیدا میکند و به افراد دیگر راه نمیدهد.
به نظرم این نکته، نکته مهمی است که باید درباره آن بحث شود و نیاز به یک همگرایی مشترک دارد. افرادی که در مجالس عزاداری دخیل هستند و افرادی که متفکر هستند باید در این زمینه کار کنند و ببینند آیا میتوانیم یک جایگاه امروزین و جهانی و مدرن برای حسین بن علی (ع) و عزاداری او تعریف کنیم؟ این یک مسئله مهمی است که اگر همه جامعه ایران را درگیر نکند، حداقل نسل جدید را میتواند با خودش درگیر کند.
نسل جدید ارتباطات بیشتری دارد، چون این نسل از کودکی با ابزاری در ارتباط هستند که آنها را با ارتباطات جهانی متصل میسازد و این ابزار خیلی بر روحیات آنها مؤثر است؛ بنابراین ارتباط جهانی برای این نسل مهم است و در همه چیز سعی میکند این را در نظر بگیرد که این چیز در ارتباطات جهانی من چه تأثیری دارد. به نظرم در بحث عاشورا و سوگواری باید همین تأملات را داشت. انسان امروزی اگر ارتباط جهانی برایش مهم است که هست، باید دید سوگواری حسینی برایش چه نقشی میتواند ایفا کند.
با وضعیتی که امروز در برخی مجالس عزاداری میبینیم که مبتنی بر تکیه افراطی بر مداحی است که گاهی تهی از معنا میشود و به کارناوال و ابزار سرگرمی تبدیل میشود یا در برخی مجالس هویتگرایی افراطی را شاهد هستیم؛ اینها نمیتواند در جایگاه جهانی سوگواری حسینی راهگشا باشد و در این زمینهها نیاز به تأمل داریم؛ بنابراین کیفیت مجالس دینی نیاز به تأملاتی دارد. البته این حرف جدیدی نیست و ما چند دهه هست بحث آسیبهای عاشورا را داریم اما عملا به نتیجه نرسیده؛ یعنی اگر نگاه کنید از چندین دهه پیش بحث قمهزنی یک بحث جدی بوده است که طرفین موافق و مخالفش حرفهایی زیادی مطرح کردند و حتی دولتها دخالت کردند ولی الآن عملاً پررنگترین جلوه عاشورا در کربلا از منظر رسانهای بحث قمهزنی است. وقتش رسیده که تأمل جدی در این زمینه صورت بگیرد و یک همگرایی بین افرادی که دلسوز هستند در این عرصه شکل بگیرد.
عزاداری، سوگ و اندوه رهاییبخش است؛ هم رهاییبخش از ظلم و هم رهاییبخش از رذایل اخلاقی و همه اینها در عزاداری لحاظ میشود. کسانی که این رسالت را برای سوگواری حسینی قائل هستند باید به مؤلفههای رهاییبخشی در دنیای امروز بپردازند و حسینی را عرضه کنند که با عقلانیت بشری در تضاد نباشد و مناسکی را عرضه کنند که با عقلانیت انسان امروز در چالش نباشد چون این تضاد و چالش میتواند منجر به آسیبهایی برای عزاداری شود.
این پژوهشگر تاریخ اجتماعی تشیع همچنین در خصوص چالشهای مسیر تحقق آثار اجتماعی عزاداری اظهار داشت:
آسیبشناسی که در دهه چهل و پنجاه پیرامون منبعشناسی نوحهها پررنگ شد و بعد انقلاب هم پیگیری شد، گام مؤثری بود که باید توسعه پیدا کند و به اصل مجالس عزاداری هم تسری یابد. مثلاً در همین انتخابات اخیر بار دیگر شاهد بودیم که برخی مداحان موضع سیاسی گرفتند و تنشهایی بین مداحان شکل گرفت. یکی از آسیبها و چالشهایی که میشود به آن پرداخت همین است؛ یعنی نوع ورود مداحان به عرصه سیاست خیلی جای کار دارد. به نظر میرسد چون عزاداری با عواطف عزاداران گره میخورد و مداحان و منبریها عواطف مخاطبان خودشان را مدیریت میکنند، این مسئله آنها را به سمت مدیریت عقاید مخاطبان میکشاند یعنی از مدیریت عواطف به سمت مدیریت عقاید گذر میکنند. این یک نقطه چالشبرانگیز جدی است.
مباحث سیاسی مباحثی است که مبنایش اقتدار روزمره افراد و جریانهاست؛ یعنی ممکن است کسی امروز اقتداری داشته باشد و به او اقبال شود و چند روز دیگر این اقتدار از بین برود و اقبالی وجود نداشته باشد؛ بنابراین گره زدن بحث حقانیت و باور ثابت به مسائلی که به اقتدار موقت مربوط است، میتواند به تدریج موجب ریزش در مجالس عزاداری و تقابل نسل جدید با آن شود. این یک آسیب مهمی است و متأسفانه ما در این زمینه نهتنها به بلوغ نرسیدیم بلکه نسبت به دهههای گذشته موضعگیری صاحبان مجالس خیلی بیشتر شده است.
نکته دیگر این است که ما در کربلا تراژدی نداریم. تراژدی در مفهوم دقیق کلمهاش تقابل خیر و شر نیست. در تراژدی فردی که مقبول و محبوب مخاطب است به وضع بدی دچار میشود و خواننده یا بیننده نمایشنامه میگوید خوب است من جای این فرد نیستم و دلش برایش میسوزد. این تراژدی است. کربلا کاملاً برعکس است و صحنه تقابل شر و خیر است و ربطی به تراژدی ندارد. وقتی تقابل خیر و شر را که در کربلا تجسم دارد به جدالهای سیاسی ربط میدهیم که در آن تقابل خیر و شر مطرح نیست و معمولاً دوگانه بد و بدتر وجود دارد، چالشهایی پدید میآید.
بحث بعدی این است که باید دغدغههای نسل جدید درک شود و نسبت سوگواری حسینی با آن سنجیده شود تا شاهد مواضع عجیبوغریبی نباشیم که منجر به کنار گذاشتن این مناسک یا به سخره گرفتن آن یا لااقل درک نکردنش از سوی نسل جدید شود. به نظرم عمده این مشکل که برخی از مردم عزاداری محرم را درک نمیکنند یا میپرسند عزاداری به چه دردی میخورد به همین حواشی مربوط است.
یکی از رسالتهای «کربوبلا» اطلاعرسانی در حوزه امام حسین علیهالسلام است که در راستای این رسالت، رویدادهای خبری را پوشش میدهد و مصاحبه با افراد صاحب نظر را به صورت غیرجانبدارانه در جهت تبیین دیدگاههای مختلف منتشر میکند. در نتیجه نظر افراد مصاحبه شونده لزوما همان دیدگاه «کربوبلا» نخواهد بود.