در و دیوار دلم را که گاهی سیاه و کثیف می شود، کاشی میکنم.
از همان کاشی قدیمیهایی که میان هیاهوی جمعیت، آرام و متین یک گوشه نظارهگر طواف عاشقان، به دور آن ضریح بینظیرت هستند.
عجب پیرغلامانی هستند این کاشیهای حرمت.
چه با صبر وحوصله پابوس زائران بیپناهت میشوند.
چه زیبا رنگافشانی میکنند زیر آن چلچراغهای عظیم و باشکوه.
گاهی به رسم مهماننوازی از قدمهای لرزانت، خود را در آغوش دستانت رها میکنند تا با یک یادگاری از آن حریم امن به خانه ات بازگردی، تمیزش کنی، ببوسی و قابش کنی به دیوار دل تا بماند و بگوید منم یادگاری آن سقای تشنهلب که در دلت جای گرفتم.
کاشی بودن هم خوب است ...
کاشی حرمت اگر بودم، شبانهروزم میشد لذت بردن از نگاه کردن به درد و دل عاشقانت با تو.
کاشی اگر بودم، اوج آسمان را هر روز نظارهگر بودم.
این کمترین را سیراب اقیانوس ادب و اخلاق بینظیرت کن.
مرا هم کاشی حرمت کن ای سقای تمام تشنگان ...
برای دانلود این والپیپر زیبا با کیفیت بالاتر میتوانید به صفحه تصاویر سایت کربوبلا (در اینجا) و یا صفحه مخصوص این والپیپر (در اینجا) مراجعه کنید.
این روزها بد جوری هوای حرمت رو کردم آقا جان سگ بی وفات رو بطلب
آسمان تکیه به دستان تو دارد (عباس) ع
در معالی السّبطین آمده است که در آن هنگام که مولا علی علیه السلام در بستر شهادت بودند ، عباس را طلبید و او را به سینه اش چسبانید و فرمود : "وَلَدی وَ سَتَقرّ ُ بک َ فی یوم القیامه" به زودی چشمم در قیامت به وسیله ی وجود تو روشن می شود . همچنین فرمودند : "أذا کانَ یومَ عاشورا وَ دَخَلتَ المَشرعه إیاک أن تَشربَ الماء وَ أخوک الحُسین ُ عطشان ٌ" هرگاه روز عاشورا فرا رسید و بر شریعه آب وارد شدی ؛ مبادا که از آب بنوشی در حالی که برادرت حسین ، تشنه است . وهمه می دانیم که حضرت قمر بنی هاشم به این وصیت چه زیبا عمل کردند ، تا آنجا که فرمودند : "وَالله لا أذوقُ الماءَ وَ سیدی الحَسینَ عطشانا ً" سوگند به خدا از آب نمی چشم ، با اینکه آقایم حسین تشنه است
یا صاحب الزمان آقای به حق عمویت عباس بیا...
جان به فدای تو یا حیدر ثانی...
احسنت خداوند قسمتمون کنه...
بسیار زیبا و لطیف بود تا به حال از این دید نگاه نکرده بودم!