کرب و بلا: ماندگاری حادثه کربلا و روایت آنچه در عاشورای سال 61 و بعد از آن رخ داد؛ بدون شک در سایه رسالت عظیمی محقق شد که زینب کبری (س) عهدهدار آن بود و علیرغم مصیبتهایی که بر وجود مقدسشان وارد شده بود، به تمامه این رسالت را به مقصد رسانیدند.
اما در سایه عظیم این بانوی بزرگوار، بانوان عظیمالشانی ازجمله «ام کلثوم (س)» نیز خوش درخشیدند و نقشی بیبدیل در صحنه کارزار عاشورا و بعد از آن تا بازگشت کاروان اهلبیت (ع) به مدینه داشتند.
حضرت ام کلثوم کبری (س) از زنان دانشمند عصر خود به شمار میرقت که به زهد،عبادت، قصاحت و بلاغت شهرت داشت. ایشان خود در سرزمین کربلا حاضر بود و در آن ایام سخت، شاهد شهادت مظلومانه سیدالشهدا (ع)، اصحاب و یاران ایشان و نیز مصیباتی بود که بر اهلبیت عصمت و طهارت وارد شد.
هرچند ام کلثوم (س) از زینب کبری کوچکتر بود، ولی تاریخ صحنههای بسیاری از شجاعت و نقش فوقالعاده او در جریان کربلا را ثبت نموده و حضور ایشان در بسیاری از حوادث روزعاشورا محسوس است.
از جمله حضور ایشان در لحظات حساس عاشورا و تلاش برای حفاظت از جان فرزند برادربزرگوارشان امام سجاد (ع) بود؛ هنگامی که یاران امام حسین (ع) در روز عاشورا به شهادت رسیدند و حضرت خود را بی یار و یاور و غریب یافت، ندای یاریخواهی ایشان بلند شد که «آیا کسی هست مرا یاری کند و از حرم اهلبیت دفاع کند؟»
امام سجاد (ع) که سخت بیمار بود، با شنیدن فریاد استغاثه پدر مظلومش تاب نباورد و تصمبم گرفت پدر را یاری کند و به میدان جنگ برود. آن حضرت که در اثر بیماری رنجور و ناتوان شده بود، عصایی در دست گرفت تا به آن تکیه کند. سپس در حالی که از شدت ضعف، شمشیرش بر زمین کشیده میشد، از خیمه خارج گشت.
در همین حال حضرت ام کلثوم (س) به سمت برادرزادهاش دوید تا او را برگرداند. امام خطاب به خواهرشان فرمودند: «ای ام کلثوم! او را برگیر تا زمین از حجت خدا خالی نماند و ام کلثوم نیز امام سجاد را برگرداند.1
یکی دیگر از بزرگترین نقشهای ام کلثوم (س)؛ ابلاغ پیام حادثه عاشورا و آگاهی بخشیدن به مردم است. آن بانو هنگام ورود به کوفه وقتی انبوه جمعیت کوفیان را میبیند که برای تماشای اسیران گرده آمدند، از موقعیت استفاده کرد و با صدایی رسا همراه با حزن و اندوه خطبهای قرائت فرمود که در فرازی از این خطبه چنین آمده است: « وای بر شما، آیا میدانید چه داهیه بزرگی مرتکب شدید و چه جنایتی به گردن گرفتید و چه خونهایی به ناحق ریختید و چه پردهنشینانی را از پرده بیرون افکندید و چه اموالی را به غارت بردید؟ شما کسی را کشتید که بعد از رسول خدا هیچ کسی به مقام او نمیرسید، رحم از دلهای شما برداشته شد، آگاه باشید که حزب خداوند رستگارانند و حزب شیطان زیانکاران.»
در تاریخ آمده است زنان و مردانی که این سخنان را شنیدند، گریه و ناله سر دادند، زنها گیسو پریشان کردند و خاک بر سر پاشیدند و چهرهها خراشیدند و سیلی به صورت زدند وهیچ موقعی دیده نشد که مردم بیش از آن روز گریه کنند.2
حضرت ام کلثوم (س) با وجود تمام شرایط سختی که در کوفه و مجلس «ابن زیاد» بر ایشان و کاروان اهلبیت (ع) وارد شده بود؛ اما در برابر هتک حرمت او نسبت به سر مقدس برادرش ساکت نمانده و خطاب به ابن زیاد فرمود: «ای پسر زیاد! اگر به قتل حسین چشم تو روشن گردید، هر آینه چشم رسول خدا به دیدار او خرسند میشد و لبهای حسین را میبوسید و او را در آغوش میکشید و گاهی بر دوش خود سوار مینمود. پس مهیا شو که فردای قیامت جواب رسول خدا را چه خواهی داد.»3
بنابر منابع تاریخی آن بانوی صبور و بزرگوار اواخر ماه جمادیالثانی سال 62 هجری؛ 27 و بنا به نقل منابع دیگر 29 ماه جمادیالثانی و قبل از خواهر بزرگوارشان زینب کبری (س) چشم از جهان فرو بست و جسم مطهرشان در مدینه دفن گردید.4 البته در برخی منابع از جمله «کامل بهایی»، «عمادالدین طبری» میگوید: روایت است ام کلثوم خواهر امام حسین (ع) در شام (سوریه) متوفی شد.5
«ابن بطوطه» نیز در سفرنامهاش مینویسد: در نزدیکی شهر شام و یک فرسخ مانده به آن، مزار ام کلثوم دختر علی بن ابیطالب (ع) از فاطمه است.6 «یاقوت حموی» نیز مزار ایشان را در شهر «زاویه» دمشق ذکر کرده است7 اما نقلهای متعدد بر وجود مزار مطهر ایشان در شهر مدینه تاکید دارد.8
________________________________________________________________________________________________________
پینوشتها:
1- الخصائص الحسینیه، جعفر شوشتری، ترجمه میرزا محمدحسین شریعتمدار تبریزی، ص 352.
2- اللهوف، ص 66؛ سقای تشنگان؛ محمدعلی نورانی، بخش اول.
3- الریاحین الشریعه، ج 3، ص 250.
4- الریاحین الشریعه، ج 3، ص 256.
5- طبری، کامل بهایی، ج2، ص371.
6- بن بطوطه، الرحله، ج1، ص113.
7- یاقوت، معجم البلدان، ج3، ص20
8- برداشتی از کتاب زنان عاشورا، سید احمدرضا حسینی، صص 180-174.