کرب و بلا؛ محمدحسین رجبی دوانی، استاد دانشگاه امام حسین (ع) و پژوهشگر تاریخ اسلام با اشاره به بروز برخی رفتارهای ضد و نقیض از سوی معاویه آن را زمینه ساز انشقاق هر چه بیشتر میان امت اسلامی دانست و گفت: این رفتار گاه به گونهای بوده است که حتی خوارج هم دشمن معاویه بودند و بیان کردند اگر کسی در برابر معاویه بایستد با او همکاری میکنند و به همین دلیل تعدادی از آنها در لشکر امام حسن (ع) حضور داشتند ولی وقتی امام (ع) در برابر معاویه محبور به صلح شدند، خوارج هم یا در برابر او سکوت کردند و یا حتی با معاویه همراهی کردند که نمونه بارز آن شمر بود؛ شمر تفکر خوارجی داشت و در کربلا بدتر از بنیامیه در حق اهل بیت(ع) رفتار کرد.
وی ادامه داد: باید دید که چرا جامعه به جایی میرسد که حکومت صادقانه و سراسر پاکی امام علی(ع) و امام مجتبی (ع) را نمیپذیرد ولی با معاویه همراهی میکنند و جالب اینکه آن حضرت هرگز برای کسب قدرت دیگران را مجبور نکرده و با خشونت با مردم رفتار نمیکردند؟
این پژوهشگر تاریخ اسلام تصریح کرد: حکومت معاویه 20 سال به طول انجامید و وقتی امام حسین(ع) در برابر بدعت جانشینی یزید ایستاد، کوفیان نیز به تبعیت از امام (ع) اعلام آمادگی کردند تا در برابر این خلیفه نامشروع بایستند. با این حال تصور رایج ما این است که کوفیان افراد بیوفا، سست عنصر و بیاراده بودند، که البته این درست است ولی آنها بدترین افراد نبودند زیرا اگر این طور بود چرا امام علی (ع) حکومتشان را به این شهر منتقل کردند؟ چرا زید بن علی باز با وجود ماجرای کربلا به این شهر میرود و وقتی شکست خورد جسدش 4 سال به دار آویخته شد؛ امام صادق(ع) فرمودند که چشم ما به کوفه است؟ بنابراین کوفیان بهترینهای عالم اسلام بودند و بدترینها مردم مکه، مدینه و شام بودند.
وی در دلیل این مدعا، ادامه داد: به تعبیر ابن ابیالحدید فقط کوفیان بودند که هوادار و علاقهمند به حضرت بودند لذا تنها جایی که امید اهل بیت (ع) بود، کوفه بود، کوفه آن دوره را برای اهل بیت (ع) میتوان به قم برای امروز انقلاب تشبیه کرد. با این حال متأسفانه ماجرای کربلا را همین کوفیان پدید آوردند و تمامی دشمنان امام در کربلا، کوفی بودند و از آن طرف البته یاران امام حسین (ع) و شهدا هم در این واقعه عمدتاً اهل کوفه بودند.
رجبی دوانی به عبرتهای تاریخی از واقعه کربلا پرداخت و گفت: نخستین عبرت از این ماجرا آن است جبهه حق گاهی اوقات از طرف خودیها و کسانی که مدعی همراهی هستند ضربه میخورد، صف دشمنان روشن است ولی مدعیان همراهی با ولایت، ضربه بدتری نسبت به دشمنان میتوانند بزنند؛ کوفه با جانشینی یزید به خروش درآمد و بیش از 12 هزار نامه به امام(ع) نوشتند ولی در عمل پای کار نیامدند.
استاد دانشگاه امام حسین (ع) افزود: عبرت مهم دیگر این است که وقتی حاکمانی بر جامعه سلطه پیدا میکنند که با ارزشهای الهی زاویه دارند روی رفتار و باورهای مردم اثر منفی میگذارند. معاویه کاری کرده بود که روز چهارشنبه نماز جمعه میخواند و کسی معترض نمیشد و به شدت مردم را تحمیق میکرد. این مسئله روحیه بخشی از مردم کوفه را هم تغییر داده بود و در نهایت در عمل پای حمایت از امام حسین(ع) نایستادند.
رجبی دوانی تأکید کرد: وقتی در جامعه برخی حاکم شود که برای توجیه کارهای خود به هر دروغی دست میزند و برای توجیه کارهای غلط خود مثلاً این استدلال را دارد که امام حسین(ع) هم اهل مذاکره بود و یا صلح امام حسن (ع) را بهانه برای دست دراز کردن در برابر هر اجنبی میداند، این امر یعنی تکرار تاریخ و مسائلی که ما مکرر از آن ضربه خوردیم و باید تاریخ عبرت شود.
وی با اشاره به اینکه مردم کوفه تماماً شیعه نبودند گفت: در فاجعه کربلا یک شیعه هم در لشکر عمر سعد نبود، برخی مثل سلیمان بن صرد و رفاعه و ... ترسیدند و به حمایت امام (ع) نرفتند ولی هرگز یک شیعه به جنگ امام نیامد ولی اگر حاکمیت دست نااهلان ونامحرمان بیفتد باعث خراب شدن مردم میشود.
این پژوهشگر تاریخ اسلام به ماجرایی تکاندهنده اشاره کرد و گفت: زهر بن قیس شیعه به معنای واقعی بود و در جمل و صفین از یاران امام (ع) بود، امام (ع) او را سراغ جریر بن عبدالله بجلی، استاندار همدان که از طرف خلیفه سوم تعیین شده بود فرستاد تا بیعت بگیرد؛ وی علی (ع) را خلیفه اول و برتر میدانست؛ وقتی امام مجتبی(ع) هم به حکومت رسید او بیعت مردم مدائن را گرفت ولی وقتی معاویه حاکم شد به ناگاه این فرد عوض شد و از تشیع برگشت و کارش به جایی رسید که وقتی حجر بن عدی در برابر جسارتها به امام علی(ع) ایستاد، شهادت به کفر حجر بن عدی و اباحه خون او داد و وقتی یزید روی کار آمد این فرد رئیس شرطهها شد و راه کوفه را بست تا کوفیان به کربلا نروند و در کربلا هم حضور داشت و قاتل یکی از فرزندان امام علی(ع) شد.
رجبی دوانی در پایان گفت: عبرت دیگر عاشورا این است که فرصتها را برای یاری حق نباید از دست داد؛ نمونه بارز این مسئله بیعت خونی کوفیان با مسلم بود، ولی بزرگان شیعه به مسلم نگفتند که باید نعمان را از استانداری کوفه برکنار کنیم و کوفه را به دست بگیریم و اینقدر تعلل شد تا ابن زیاد وارد این شهر شد و سرنوشت کوفه را عوض کرد. یا شرایطی برای کشتن ابن زیاد از جمله در خانه هانی و اطراف آن پیش آمد که میتوانستند با مرگ او کار را تمام کنند ولی تعلل کردند.