کرب و بلا: داستان حرکت امام حسین (ع) از مدینه به مکه و بعد از آن کربلا، مملو از رخدادهای درسآموز و پیامهای عبرتآموز است. یکی از جلوههای این حرکت تاریخی؛ استناد سیدالشهدا (ع) به آیات قرآن برای روشنگری و تبیین حقانیت این قیام در موقعیتهای مختلف است.
با توجه به فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و بهار قرآن، قصد داریم در این سلسله مطالب، مجموعه آیات قرآن که امام حسین (ع) از ابتدای عزیمت از مدینه تا کربلا قرائت فرمودند را معرفی کنیم.
آیه 33 سوره احزاب؛ احتجاج سیدالشهدا (ع) با مروان
پس از شهادت مظلومانه امام حسن (ع)، معاویه اقدامات مختلفی برای تثبیت حکومت خود و تبلیغ حزب بنیامیه از یک سو و حذف شیعیان و دوستداران اهلبیت (ع) از سوی دیگر به عمل آورد.
نتیجه این اقدامات ایجاد فضای رعب و وحشت و قتل شیعیان و پیروان خاندان رسول خدا با هر دلیل و بهانهای بود. این بلای ناگوار در هیچ منطقهای به شدت عراق و به خصوص کوفه نبود، زیرا بیشتر شیعیان در این منطقه سکونت داشتند و معاویه به «زیاد بن ابیه» نماینده خود در بصره و کوفه و سایر مناطق عراق دستور داده بود شیعیان را از خانههایشان بیرون و آواره کنند.
امام حسین (ع) در موقعیتهای مختلف سعی در آگاه نمودن مردم داشتند. از جمله در خطبه مهم مراسم منا یک سال قبل از مرگ معاویه، امام در اجتماع بزرگ مسلمانی که در حج شرکت کرده بودند سخنرانی قرائی انجام دادند و ضمن بر شمردن فضیلت امام علی (ع) و هشدار نسبت به اقدامات مغایر اسلام دستگاه اموی، مرم را نسبت به قیام علیه ظلم و جور دستگاه حاکم اندرز دادند.1
روشنگریهای امام ادامه داشت تا ماه رجب سال 60 هجری و مرگ معاویه. یزید پس از رسیدن به خلافت، در نامهای به «ولید بن عتبه» حاکم مدینه، دستور داد از امام حسین (ع) برای او بیعت بگیرند و در صورت سرپیچی او را به قتل برسانند. اینجا بود که مبارزه امام با جکومت فاسق بنیامیه شکل آشکار به خود گرفت.2
به دنبال ارسال پیکهای متعدد و اصرار بر بیعت امام با یزید و خودداری سیدالشهدا (ع) بر انجام این امر، شرایط مدینه دیگر برای ادامه ماندن امام مساعد نبود و ایشان عزم خروج از مدینه و حرکت به سمت کوفه کردند.
یک روز قبل از حرکت کاروان امام از مدینه، «مروان» که به عنوان نماینده یزید مامور بیعت گرفتن از امام برای یزید بود، در گذرگاهی با امام روبرو شد و خطاب به امام گفت: از تو می خواهم با یزید بیعت کنی که خیر دنیا و آخرت تو در آن است.
امام در پاسخ فرمودند: اگر امت اسلام گرفتار حاکم فاسقی چون یزید شود، باید فاتحه اسلام را خواند. مرا به بیعت با یزید دعوت میکنی، در حالی که میدانی او شخصی فاسق است.
مروان خشمگین شد و به امام گفت: چارهای جز بیعت نداری. در این هنگام امام حسین (ع) فرمودند: وای بر تو که فرد پلیدی هستی در حالی که ما خاندان عصمت هستیم و سپس آیه 33 سوره احزاب را قرائت کردند: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا»
پس از آن بود که امام در شامگاه 28 رجب به همراه جمعی از خانواده و همراهان خود مدینه را به قصد مکه ترک کردند.3 سلام و درود خدا بر سالار شهیدان و خاندان بزرگوار ایشان باد.
_________________________________________________________________________
پینوشتها:
1- حسین از زبان حسین (ع)، محمد محمدیان، ص 112.
2- الفتوج، ج5،ض 10. اللهوف، ص22. الارشاد شیخ مفید، ج2، ص32.
3- شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید، 1413، ج2، ص34. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، 1977، ج3، ص160.