به گزارش کرب و بلا؛ محمد نصراوی، پژوهشگر حوزه مطالعات انسانشناسی آیینی در کتاب «امید در آستانگی» به واکاوی انسان شناختی سه زیارت؛ سانتیاگو د کامپوستلا، حج و اربعین پرداخته است.
این کتاب نخستین کتابی است که آیین زیارت را در مسیحیت و اسلام شیعی به طور تطبیقی مورد مطالعه قرار داده است. ویژگی این کتاب این است که با بهره گیری از نظریات مطرح در زمینه فلسفه علوم اجتماعی و انسانشناسی در پی یافتن روشی برای تحلیل پدیده زیارت و مفهوم امام بوده است. کتاب از نظریات گوناگون همچون؛ هتروتوپیای میشل فوکو، آستانگی ویکتور ترنر، و کاریزمای وبر بهره برده است. نویسنده با ابداع مفهوم لیمینوتوپیا مفهومی نو را در باب هویت زیارت با نظر به مفهوم اتوپیا ابداع کرده است.
دو مقدمه کتاب امید در آستانگی را پرفسور گرگری کلیز استاد تاریخ اندیشه سیاسی دانشگاه رویال هالووی لندن و رئیس انجمن مطالعات اتوپیای اروپا و دکتر بابک رحیمی استاد ارتباطات، فرهنگ و دین دانشگاه کالیفرنیا - سانتیاگوی آمریکا نوشتهاند.
کتاب امید در آستانگی متشکل از پنج فصل اصلی است: در ابتدای کتاب خواننده با مفاهیم نظری و تعریفی نو از مفهوم اتوپیا به مثابه نظریهای اجتماعی روبهرو میشود. سه بخش بعدی کتاب نیز به واکاوی سه زیارت مهم در جهان مسیحیت و اسلام شیعی میپردازد. زیارتی که از مسیحیت برگزیده شده زیارت سانتیاگو دکامپوستلا دومین مرکز زیارتی اروپا و نقش سنت جیمز به عنوان چهرهای اتوپیایی در فرایند این زیارت است. در فصل بعدی کتاب به بررسی پدیده حج با استفاده از چارچوب نظری پیشنهادی خویش میپردازد. در این بخش مفهوم حج از نگاه متفکران مطرح جهان تشیع، تجربه زیسته زائران و منابع حدیثی مورد مطالعه قرار گرفته است.
در فصل بعد، یکی از مهمترین زیارتهای شیعه یعنی اربعین مورد واکاوی قرار گرفته است. در این فصل کتاب چهرهای نو از مفهوم امام به عنوان فرآیندی اتوپیایی و نامتناهی به خواننده ارائه میکند. در این فصل نیز متن زیارت اربعین به عنوان یکی از عناصر مهم و کارکردی در فرآیند زیارت به مثابه متنیتی فضایی مطالعه شده است. در پایان نیز کتاب نشان میدهد انگاره اتوپیا میتواند روشی نو و منطقهای مشترک برای گفتگویی میان دینی و میان فرهنگی باشد. بامحمد نصراوی؛ نویسنده کتاب گفتوگو کردهایم تا بیششتر با موضوع و مطالب کتاب آشنا شویم.
چه دغدغه یا بهانهای باعث شد که شما نوشتن این کتاب را با این رویکرد شروع کنید؟
مسالهای که دائم درگیر آن بودم و هستم، تجربه مشترک انسانها از پدیدههای آیینی بوده که آیا میتواند منجر به یک زبان مشترک شود یا نه؟ در سال آخر کارشناسی ارشد، من با مفهوم «اتوپیا» یا همان آرمانشهر، به واسطه شرکت در کنفرانس مطالعات اتوپیا در سال 2016 در لیسبون پرتغال آشنا شدم و دیدم این مفهوم بینارشتهای از آنجایی که یکی از دغدغههای مشترک ادیان و فرهنگهاست، میتواند ظرفیت ساختن زبان مشترک را برای ترجمه فرهنگی پدیدههای اسلامی و شیعی داشته باشد. چرا که هر انسانی در پی ساختن زیستی آرمانی برای خود و جامعه خود است. به همین جهت سعی در تبیین تجربههای زیسته خودم که در بستر تشیع پدید آمده در چارچوب فکر و ایده اتوپیا کردم. ایده نخستین این کتاب اینچنین پدید آمد.
در سال 2017 در کنفرانس مطالعات اتوپیا خوانش اتوپیایی را از زیارت اربعین ارائه کردم که با استقبال رو به رو شد و در پی آن شدم که در قالب پایان نامه دانشگاهی در دانشگاه رویال هالووی لندن، علاوه بر زیارت اربعین، به زیارت مهم مسلمانان یعنی حج و به پیشنهاد استاد راهنمایم پرفسور گرگری کلیز به واکاوی زیارتی از دین مسیحی که سانتیاگو دِ کامپوستلا نیز بپردازم.
مردم مراسم حج و اربعین را میشناسند ولی برای عموم مردم ایران مراسم «سانتیاگو د کامپوستلا» ناشناخته است. درباره این مراسم کمی توضیح بدهید.
البته شاید هم این طور نباشد، چون در فرآیند پژوهش به این مساله پی بردم که زیارت حج و اربعین دارای لایههای گوناگونی است که مردم با آن آشنا نیستند. اما این آیینهای زیارتی تنها به نام، بله شناخته شده هستند. در مغرب زمین زیارت سانیاگو د کامپوستلا یکی از زیارتهای مشهور است. میتوان گفت پس از اورشلیم یا بیتالمقدس، سانیاگو د کامپوستلا دومین پایگاه زیارتی مسیحیان اروپاست. من با این زیارت در کنفرانس زیارت پژوهی که در دانشگاه لندن برگزار شد بیشتر آشنا شدم و در آن نقاط مشترکی با آیین زیارت در اسلام و به ویژه تشیع دیدم. این زیارتگاه در شمال غرب کشور اسپانیا واقع شده و بنا بر باور مسیحیان محل دفن یکی از حواریون عیسی مسیح است. مسیحیان از جنوب کشور فرانسه از مسیری زیبا و روستایی و دور از هیاهوی شهری پیاده به این زیارتگاه میروند. نکته جالب اینجاست عناصری در فرآیند این زیارت وجود دارد که بسیار شبیه به آیین زیارت در اسلام است، مثل تبرک جستن و اشیای مقدس، که این امر میتواند شاهدی بر جهانشمولی امر آیینی باشد. همین نقاط اشتراک است که منجر به گفتوگوی میان ادیانی و فرهنگی میشود. تاریخ پیدایش این زیارتگاه نیز بسیار جالب است و داستانهای اسطورهای بسیاری را درباره آن نقل کردهاند که شما و خوانندگان محترم را برای آشنایی بیشتر با این زیارتگاه به فصل سوم کتاب ارجاع میدهم.
درباره شباهتهای انسان شناسانه این سه مراسم به چه مواردی میشود اشاره کرد؟
در رابطه این موضوع بهتر است کتاب را بخوانید اما به طور خلاصه میتوان گفت هر سه زیارت دارای فضایی جدا از زندگی روزمره هستند و مساله مهم در زیارتها هویت زائران است. هویت آنها در فضای عادی زندگی روزمره هویتی جامد و ایستاست. اما هنگامی که شخص به خود هویت زائر میگیرد، هویتش پویا و سیال میشود. به این معنی که در پی تعریف خود و حتی تعریف پدیدههای پیرامونی خود در رابطه با فرآیند زیارت است. هم در زیارت مسیحی و هم در زیارت اسلامی و شیعی این نکته را میتوان دید. دیگر مساله نقش شخصی است که مردمان به زیارت او میروند. در کتاب نشان دادهام که فضای زیارت فرآیندی آستانهای است، یعنی فضایی که آبستن تولید اسطوره، هنر، باور، و ... است. در این فضا چهره کسی که به زیارتش نیز میروند همواره تولید و بازتولید میشود. در سنت مسیحی و سانتیاگو سنت جیمز اینگونه بود. در حج چهره اتوپیایی امام زمان (عج)، و در اربعین نیز چهره امام حسین (ع). نکته قابل توجه اینجاست که زائران هویت خود را در این فرآیند آستانهای در ارتباط با همان شخص ترسیم و تعریف میکنند، که من آن را شخص اتوپیک میخوانم.
منظورتان از واکاوی انسان شناختی این سه مراسم چیست و چه نتایجی به دست آوردید؟
قصد من تحلیل این پدیدهها بر مبنای چارچوب مشترک بود. من در پی نشان دادن ژنتیک انسانشناسانه آیین در بستر زیارت بودم. به این معنی که آیینها گونه ترجمه انسانی عناصر انتزاعی الهی هستند، که انسان با اندیشه، زبان، بدن، و فرهنگ برای خود ترجمه میکند. به نظر من اگر با این نگاه به آیینها در فرهنگ و ادیان گوناگون بنگریم میتوانیم معانی پنهان در فرم و محتوای اینگونه مراسم را دریابیم. در این کتاب من با استفاده از اتوپیا به عنوان یک چارچوب نظری انسانشناسانه، سعی کردم که این کار را انجام دهم. نتایج بدست آمده نشان داد، انسان مسیحی و انسان مسلمان شیعی، زیارت را به عنوان یک فرآیند برای جستوجوی در خود و پناهگاهی برای سختیها و نارضایتیهای زندگی روزمره میداند. در این بافت است که انسان سعی در تشکیل اجتماعی بنا بر مساوات و مواسات دارد. چرا که این فضای فرآیند بنیاد طبقه، رنگ، نژاد، و جنسیت را به چالش میکشد و در پی تشکیل هویتی است متفاوت با آنچه که در زندگی روزمره است.
نام کتاب را «امید درآستانگی» گذاشتهاید. این نام چه نسبتی با موضوع کتاب دارد و دلیل انتخابش چیست؟
محور و ایده اصلی کتاب مساله امید است. امید روح اتوپیا است. در این کتاب سعی کردم که تعریفی کارکردی از اتوپیا ارائه دهم و این تعریف در رابطه مفهوم امید شکل گرفته است. زیارت در قالب یک مراسم آئینی در مسیحیت و اسلام گونهای از نمایش رؤیای جمعی و امید انسانها برای رسیدن به یک وضعیت ایدهآل است. جا دارد اینجا به بحران کووید 19 نیز اشاره کنم. من بر این باور هستم که فرآیند زیارت نقش عمدهای در بازاندیشی مساله امید و ایجاد آگاهی اتوپیایی در انسانها دارد. این بحران توانسته این مساله را به چالش بکشد و برای مدتی فرآیند زیارت را برای باورمندان با خلل ایجاد کند. این مساله منجر به رسوب آیینی انسان در زندگی روزمره شده و طبیعتاً برای او عواقبی بعضاً جبران ناپذیر در پی خواهد داشت و حالا چرا آستانگی؟ فضای زیارت حالت آستانگی را برای انسان میآفریند. حالتی بین فضای زندگی روزمره و وضعیت ایدهآل. نام این کتاب این را میخواهد بگوید که زیارت برای انسان مسیحی و مسلمان و شیعی نمایش امید اوست در حالتی از بودن که همه چیز ممکن میکند. در این فضاست که شناخت و آگاهی اتوپیایی او فعال میشود و میتواند آن را به صورتی از رویای جمعی دربیاورد. در پایان بگویم تجلی و تجسم این رویای جمعی را در آن شخص اتوپیک که در شیعه، امام است میبیند. به بیان دیگر برای زائران، امام نمود امید در قالبی آستانهای است.
یکی از رسالتهای «کربوبلا» اطلاعرسانی در حوزه امام حسین علیهالسلام است که در راستای این رسالت، رویدادهای خبری را پوشش میدهد و مصاحبه با افراد صاحب نظر را به صورت غیرجانبدارانه در جهت تبیین دیدگاههای مختلف منتشر میکند. در نتیجه نظر افراد مصاحبه شونده لزوما همان دیدگاه «کربوبلا» نخواهد بود.