به گزارش کرب و بلا، در میان افرادی که واقعه عاشورا را پس از وقوع به عنوان یک شاهد عینی، گزارش و نقل کردند، نام فردی به نام «ضحاک بن عبدالله مشرقی» به چشم میخورد؛ شخصی که همراهی با امام را نه به واسطه درک و معرفت و یاری و نصرت دادن به امام زمان خویش بلکه مشروط به اینکه تا جایی که برای ایشان سودمند باشد را پذیرفت.
او به همراه مالک بن نضر ارحبی، در میانه راه عزیمت امام به کوفه با ایشان ملاقات کردند و امام از ایشان یاری خواسند که مالک عذر زن و فرزند و بدهی را آورد اما ضحاک پذیرفت مشروط به اینکه هر زمان که جنگجویی در کنار امام باقی نماند او نیز بازگشته و دست از یاری امام بردارد چراکه مقروض است و عیالوار و سیدالشهدا (ع) نیز پذیرفت. (تاریخ طبری، چاپ بیروت، ج4، ص317)
ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعتهای بسیاری نیز از خود به نمایش گذاشت و حتی نماز ظهر را همراه امام به جای آورد و زمانی که دید سپاه بنیامیه به دستور عمر بن سعد اسبهای یاران امام (ع) را هدف قرار داده ،اسب خود را در خیمهای پنهان کرد و پیاده به نبرد با دشمن پرداخت.
بنا به گفته خودش در مصاف با دشمن، دو نفر از سپاهیان کوفه که پیاده میجنگیدند را به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از نیز تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کرده و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از اهل بیت رسول (ص)، بهترین پاداشها را به تو ارزانی دارد.» (تاریخ طبری،ص3050).
در نهایت براساس آنچه با امام حسین (ع) توافق کرده بود عمل کرد که ابومخنف از زبان «عبدالله بن عاصم الفائشی» به نقل از خود ضحاک ماجرا را اینگونه نقل میکند:
وقتی دیدم یاران امام حسین(ع) کشته شدهاند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی باقی نماندهاند، خدمت اباعبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم ولی تو چگونه میتوانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمهای پنهان کردهام و به همین جهت بود که پیاده میجنگیدم.
پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. 15 نفر از سپاه عمر سعد به تعقیبش پرداختند تا اینکه ضحاک به دهکدهای نزدیک ساحل فرات رسید و آنجا توقف کرد. کثیر بن عبدالله شعبی و ایوب بن مشرح حیوانی و قیس بن عبدالله صایدی از تعقیبکنندگان او را شناختند و با حمایت و کمک تعدادی از بنی تمیم که آنان نیز از تعقیبکنندگان بودند، ضحاک را از کشته شدن رهایی دادند. (انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، 1977، ج3، ص197؛ تاریخ طبری، ص3050- 3051 و ابن اثیر، ج4، ص73).
منبع اشارات شیخ مفید در «الارشاد» به ماجرای عاشورا نیز ضحاک بن عبدالله مشرقی است.