کرب و بلا: با مروری بر سیر زندگی و وقایع دوران انبیاء، اولیاء و انسانهای برگزیده خداوند متوجه وجوه مشابهت این بزرگواران میشویم که با وجود فاصله زمانی بیش از چند قرن، اما به لحاظ روش برخورد با دشمنان و تحمل مصائب و پایبندی به تقوای الهی یه گونهای همانند عمل نمودهاند.
«آنتوان بارا» نویسنده مسیحی کتاب «زینب (س)؛ فریاد فرمند» در بخشی از این کتاب به بررسی شباهت دو بانوی بزگوار تاریخ یعنی حضرت زینب کبری (س) و مریم عذراء (س) پرداخته و چنین مینویسد:
پروردگار مهربان انسانهای پاک و برگزیده را مورد لطف و مرحمت ویژه خویش قرار میدهد، کلمات شگفتآور بر زبانهایشان جاری میسازد که جز برای خردمندان با ایمان و پارسایان روشن ضمیر و خدا ترس قابل فهمیدن نیست.
رسول و برگزیدگان خداوند با بلاها و اذیتهای شکنجهها، اهانتها، جنگها و ترورهایی مواجه میشدند که حتی اندیشیدن به آنها ما را در هراس و وحشت فرو میبرد. البته همه اینها برای بشر مایه پند و عبرت است تا بداند که این بزرگواران برای رسانیدن پیام خدا به مردم، تقویت ایمانها و مقابله با کزیها و انحرافات، رنجهای بسیار فراوانی کشیدهاند.
البته رتبه همه برگزیدگان خدا یکسان نیست و رتبه بعضی از ایشان پایینتر از بعضی دیگر است، مانند اولیاء و انسانهای وارسته و اخلاصمندی که امور پنهانی و غیبی برایشان آشکار میشود. عقیله (س) به سبب تقوا و پرهیزکاری، یقین کامل، اخلاص و داشتن خلق و خوی نبوی، از آینده و فرجام امور آگاه بود و از زمانی که پروردگار سبحان وظیفه شرکت در قیام امام حسین (ع) را به او محول کرد، پیوسته با زبان و عمل در اجرای امر به معروف و نهی از منکر میکوشید و همه پیامدهای آن را میپذیرفت. همانطور که زینب مطهر(س) در برابر مشیت و تقدیر پروردگار سر فرود آورد، مریم پاک سرشت نیز همین گونه بود؛ او خواست و اراده خداوند را بر خواست و اراده خود ترجیح داد و نذر کرد که کنیز خداوند باشد. (1)
این دو صدیقه پاکدامن به الهام آسمانی سخن میگفتند و جز خداوند به هیچ چیز توجه نداشتند. آنچه عقیله (س) منحصرا به آن دلبسته و وابسته بود، مریم عذرا (س) نیز فقط به همان دلبستگی و وابستگی داشت. زندگی زینب (س) با انقطاع و دلبستگی مطلق به خدای تعالی همراه بود، بعد از وفات مادرش زهرا (س) هیچ بیگانهای او را ندید، کمتر از خانه بیرون میرفت، روزها در خدمت خانوادهاش بود و شبها را با عبادت و راز و نیاز با پروردگار به صبح میرسانید.
این دو سیده عالیقدر در بسیاری از نعمتها و بلاها به یکدیگر شبیه بودند و این حکمتی است الهی که اولیاء خود را به آن ویژگی بخشیده است، از ایوب پیامبر که به انواع بلا گرفتار شد تا ابراهیم، یحیی، اسماعیل، ادریس، زکریا، مریم، علی، فاطمه، حسن، خسین و زینب که درود خدا بر تمام آنان باد.
زندگی عقیله با مصیبتهای گوناگون همراه بود. پس از به دنیا آمدن او جدش رسول خدا برای دیدن او به خانه فاطمه رفت و با دیدن نوزاد شروع به گریستن کرد، فاطمه (س) با نگرانی سبب گریه پدر را پرسید، پیامبر به او فرمود: این دختر در دوران زندگی به سختترین بلاها دچار میشود، پیشگویی پیامبر تحقق یافت و آن بانوی مکرم تا پایان عمر با محنت و مصیبت روبرو بود.
آن گاه که جبرئیل، مریم عذرا را به حامله شدن به عیسی مژده داد، بدن او از خوف به لرزه درآمد، خاطرات گذشتهاش را به یاد آورد، رنجهایی را که در «باصره» متحمل شد، احساس مبهمی که او را به اندیشههای زجرآور و کنارهگیری از جامعه کوچک محل سکونتش وا میداشت، زیرا نمیدانست که به لطف پروردگار برای دمیده شدن روح خدا در وجودش انتخاب شده است. پس از بارداری راز آن احساس ناشناخته را دریافت، اما به تهمتهای نابخردان و شکنجههای روحی ناشی از آن مبتلا گردید.
روح و جان این پاکان برگزیده پیش از حسمهایشان برای رویارویی با مصیبتهای دشوار آماده شد تا برای خودشان نشانهای از لطف خداوند و برای دیگران یادآوری و عبرتی نیکو باشد و بتوانند با تهمتها و دروغهایی که به پوشش حقیقت درآمده و مایه گمراهی ناآگاهان هستند، مقابله کنند.
زینب و مریم در پاسخ دادن به ندای آسمان و عمل به وظایف دینی خویش به تهمتها و تفسیر و توجیههای نادانان و معاندانی که در صدد گرفتن ماهی از آب گلآلود بودند، اعتنایی نمیکردند، زیرا شایعات و دروغهای گمراه کننده بر دلهای متصل به قدرت پروردگار تأثیری نمیگذارد و گزافهگوییهای مغرضان و دشمنان حقیقت، دامان پاک آنان را نمیآلاید.
این ویژگی اولیای شایسته خداوند است، همانها که برای بر دوش گرفتن بار سنگین رسالت آماده شده و دست خداوند آنان را در مسیر حرکت جامعههای بشری قرار داده است تا دورههایی از تاریخ به دست آنان پایان یاید و دورههایی دیگر آغاز شود و به آنان دیدی باز و بینشی روشن عطا کرده است تا در اصلاح اندیشهها، مبارزه منطقی با یاوهگویان و فتنهانگیزان و کمک به خیراندیشان توفیق یابند.
پیامبر فصیحترین انسان روزگار بود، این ویژگی او به فرزندانش نیز منتقل گردید و آنان هم مانند جدشان در فصاحت و بلاغت سرآمد همگان بودند. مبتلا شدن زینب (س) برای این بود که برای ایفای نقش مهم و دشوارش در نهضت کربلا آمادگی یابد. در آن روزگار هیچ کس برای رسانیدن پیامهای حادثه عاشورا به شایستگی او نبود، چرا که او در خانه پدیدآورنده نهج البلاغه به دنیا آمد، از منبع دانش و حکمت امیرالمومنین علی (ع) فرزانگی آموخت، با الهام آسمانی و ذوق و بصیرت بینظیرش در آیات قرآن تدبر نمود و به شیوههای آوردن دلیل و برهان آگاهی یافت و شایستگی به دست آوردن منصب دفاع از آرمانهای اسلام را به دست آورد.
توجه به توضیحات فوق، ماهیت نقشها و وظایف عقیله (س) پس از حماسه عاشورا و راز مبتلا شدن او به مصیبتهای روزگار و گرفتن لقب «ام المصائب» را آشکار میکند. زینب (س) با آگاهی از مصیبهایی که به سبب مشارکت با برادرش در حماسه کربلا در انتظارش بود، با خشنودی آن را پذیرفت. زیرا میدانست که رنج بردنهای او به نفع آیین جدش تمام میشود و زلالی و شفافیت را به آب حیاتبخش اسلام برگرداند. مریم نیز به عنوان فرزند مرد شایسته ای چون عمران و خواهر هارون پیامبر، با اینکه از تکذیب مردم و نسبت دادن او به زناکاری سخت نگران و هراسان بود، نقش خود را به عنوان کنیز خذا با خرسندگی قبول کرد و سر بر فرمان او نهاد.
زینب (س) و مریم (س) شباهتهای زیادی با هم دارند؛ به زینب لقب مادر مصیبتها داده شد و به مریم لقب مادر رنجها.حضور زینب در کنار برادرش حسین در صحنه نبرد جاودانه عاشورا برای فداکاری در راه آیین جدش مصطفی به معنی شراکت او در مبارزه و رنجها و دستاوردهای آن است. به پیشواز مرگ رفتن و موضعگیریهای دلیرانه او در موقعیتهای خطرناک همچنین تحمل اهانتها و مصیبتهای بسیار سنگین و دلخراش، به حق او را در جاودانگی برادر و تجلی شکوهمند او در تاریخ شریک میسازد. مریم نیز که به خواست خداوند برای به دنیا آوردن عیسی برگزیده شد، با زحمت و تعب او را بزاد، شیر داد، نگهداری و تربیت کرد و در دوران رسالتش با ارادهای پولادین در کنار او ماند و شاهد ضرب و شتمها، شکنجهها و بر دار زدن او بود. همانند عیسی جاودانه است.
بدینگونه آرمانهای بلند زینب (س) با آرمانهای متعالی مریم همسو و هماهنگ کردید؛ انتظار، باور داشتن حکمت پروردگار و تسلیم بودن در برابر اراده او، تا به رغم انبوهی تردید و ناشکیبایی، اخگری مقدس در اعماق وجود آنها بر افروخته گردد و هاتفی پیوسته در گوششان ندا دهد: صبور باشید، به ریسمان ایمان چنگ زنید. خوشا به حال آن کس که در دل شبهای دیجور منتظر سپیده و سر زدن خورشید باشد.
دو بانوی برگزیده زینب (س) و مریم (س) همواره در انتظار سر زدن آفتاب ایمان مطلق در دلها بودند و نشانههای آن را در میبافتند.عقیله کاملا تسلیم اراده و مشیت پروردگار بود و قبل از آنکه جنازه برادرش را ترک کند، نیایشکنان به درگاه آفریدگار گفت: پروردگارا این قربانی را از ما بپذیر و مریم خبر مرگ فرزندش را اینگونه اعلام کرد: ای پسرم که مرا فرزندی نیست، اگر این امر از جانب خدای تعالی است، باید به ما شکیبایی و قدرت شناختن حقیقت عطا فرماید.
شهادت دو قهرمان بزرگ بشریت؛عیسی و حسین(ع) دلها و خردها را به لرزه درآورد، سپس وظیفه مبارزه و ایجاد حرکت و پویش به دو شریک و همراه آنان مریم و زینب (س) سپرده شد تا آن زلزله نیرومند را استحکام بخشد، قلبها و وجدانها را تسخیر کنند، موجهایی قوی یا ضعیف و گسترده یا محدود برپا سازند، پرچمهای آغشته به خون شهیدان را بر فراز قلههای انسانیت به اهتزاز درآورند و افکار عمومی را برای دگرگون کردن سنتهای ناروایی آماده سازند که در طول سالهای ستم، نفاق و استبداد در جوامع رواج یافته بود.نان زینب آنان
تقدیر چنین بود که عقیله با آن ذخیره انبوه از جهاد و شکیبایی در راه خدا به دیار باقی و دیدار با پروردگار شتافت و مریم عذراء نیز پس از صعود مسیح به آسمان، در آخرین روزهای زندگی در ناراحتی و سوز و گداز ناشی از فراق و از دست دادن فرزند بسر میبرد و سرانجام خدای تعالی دعای مادر مسیح، پیامبر شگفتیها را مستجاب کرد و بدون اینکه حالت اختضار و جان دادنش با درد و مشقت همراه باشد، او را به آسمانها و همنشینی با رسولان و قدیسان فرا خواند.
زینب سرور بانوان شهید و نوه گرامی پیامبر اسلام چراغی در مسیر انسانیت روشن نمود که پس از گذشت چهارده قرن، همچنان نورافشان است...... (2)
______________________________________________________________
(پینوشتها:
1- این جمله اشاره به آیه 22 سوره آل عمران دارد
2 – بر گرفته از کتاب زینب (س) فریاد فرمند، نوشته آنتوان بارا، ترجمه غلامحسین انصاری، ص 371