به گزارش کرب و بلا، سید محمدهادی گرامی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و فاطمه دانشی؛ پژوهشگر دینی در قالب مطلبی به موضوع تقدس تربت امام حسین (ع) با استناد به منابع و مآخذ مرجع و مستند پرداختند تا برخی از شبهات وارده به این موضوع اعتقادی را برطرف نمایند.
ایشان در مطلب خود با تأکید بر اصل تقدس تربت امام حسین (ع) که از جمله اعتقادات مهم در نظام باور شیعی است چنین میآورند: این مسئله پس از واقعه غمبار عاشورا و شهادت امام حسین (ع) جزو عناصر شکلدهنده حافظه تاریخی و هویت جمعی شیعه شد و مورد تعامل مناسکی در نظام اجتماعی شیعیان قرار گرفت. اما آنچه که این باور را تبدیل به یک امر مسجل کرده است خاستگاهش در کلام امامان شیعه است آنجا که به شفابخشی تربت اذعان کردهاند.
نخستین بار تبرک به خاک در مورد مزار حضرت حمزه(ع) مطرح شد
محققان این مطلب در ادامه به پیشینه تبرک به خاک قبر در اسلام پرداخته و اینچنین بیان میکنند: این باور در بدنه تاریخی شیعه تطور و تداوم داشته است. پیشینه تبرک به خاک قبر در اسلام دارای سابقهای طولانی بوده که اولین رگههای آن به عصر حضور پیامبر (ص) پس از شهادت جناب حمزه عموی ایشان بازمیگردد که به ساخت تسبیح از خاک مزار وی توسط دختر پیامبر (ص) منجر شد و این امر در جامعه آن روزگار رایج شد (ابن مشهدی، المزار الکبیر، 1419، ص 367).
ایشان در این سیر تاریخی به سند دیگری نیز برمیخورند و بیان میدارند: سپس شاهد تبرک جویی به مزار پیامبر (ص) توسط اصحاب ایشان هستیم (سنن دارمی، ج1، ص43). بر این اساس، عملکرد پیامبر و صحابه (ص) سرآغاز شکلگیری انگاره اسلامی تبرک جویی به خاک است که در واقع پیشینه تاریخی اعتقاد به شفابخشی تربت حسین (ع) در تاریخ تشیع محسوب میشود.
گزارشهای تاریخی نیز شواهد فراوانی از شفابخشی بیماران لاعلاج در میان شیعه و اهل سنت را بیان کردهاند. عبدالجواد کلیدار از معاصران و پژوهشگران ساکن کربلا، درباره تربت خاص که بیشترین نزدیکی را به قبر شریف دارد، چنین میگوید: «اصولاً ساختن مهر از خاک قبر مطهر، امکانپذیر نیست؛ زیرا قبر مطهر در ساختمان بزرگ و محکمى از سنگهاى معدنى نظیر مرمر و... قرار دارد. چه بسا در سالهاى نخست، برداشتن مقدار کمى از خاک حائر یا حتى خاک اطراف نزدیک قبر، ممکن و میسر بود، اما امروزه باید آن را از محالات به حساب آورد و بىگمان، چنین ادعایى تهمت و افتراست و هیچ پرتوى از حقیقت، در آن وجود ندارد. اینکه گفته مىشود این مهر، تربت قبر مطهر است، سخنى تقریبى است؛ به این معنى که این مهر، از خاک کربلا است و چنین گفتهاى، صحیح و مطابق با واقع است» (کلیدار، عبدالجواد، تاریخ کربلا و حایر حسینی، 1389، ج1: 165).
بیانکنندگان این مطلب تحقیقی در حقانیت این موضوع نقل دیگری را چنین ابزار میکنند:
سید نعمتاللّه جزایرى درباره شفای چشمش نقل مىکند: «در اصفهان جماعتى بودند که هر چه براى مداواى چشم اقدام مىکردند، نتیجه نمىگرفتند و جز زیادىِ درد فایده دیگری نداشت. با خود گفتم من داناترم به دواى آن. به برادرم گفتم: قصد دارم به عتبات بروم. او هم اعلام آمادگى کرد. بار سفر بسته، به آنجا رفتیم، ابتدا به زیارت کاظمین و سپس راهىِ کربلا شدیم. در حرم، از طرف پاى امام حسین علیهالسلام مقدارى خاک برداشتم و با تربتى که از قبل داشتم، به چشمم کشیدم، در همان روز چشمم قوت گرفت. از آن به بعد، هر وقت به درد چشم مبتلا مىشوم با خاک قبر امام حسین (ع) سرمه مىکشم و شفا مىیابم. دواى من این است» (جمعی از نویسندگان، رهتوشه عتبات عالیات، ص 313).
این دو محقق به نقل قول دیگری از فرزند آیتاللهالعظمی اراکی در ادامه این روند پژوهشی خود به این شرح میپردازند:
در آخرین روز سال 1371 شمسى با عنایت الهى توفیق درک محضر مبارک آن مرجع فقید دست داد. ایشان که تمام جلساتش نور بوده و تعلیم و تزکیه نفوس، در آن مجلس نیز افاضاتى فرمود، من جمله حکایتى که نقل میشود: در یکى از سفرهایى که پدرم به کربلاى معلى مشرف شده بود، مرقد مطهر امام حسین (ع) در دست تعمیر قرار داشت، بدین صورت که ضریح را از روى مرقد مطهر برداشته و مشغول تعمیر بودند. پدرم مشاهده کرد که یکى از طلاب نردبانى گذاشته و وارد سرداب مقدس شده و مقدارى از تربت ناب از روى قبر سیدالشهدا (ع) برداشته و به طرف بالا بازمىگردد. مرحوم والد بدو گفته بود: آیا مىشود مقدارى از این تربت به من مرحمت فرمایید؟ آن طلبه پرسیده بود آیا ظرفى دارى؟ پدرم جواب داده بوده: خیر. آنگاه خودش کیسه کوچکى از جیبش درآورده و مقدارى از آن تربت پاک را در آن ریخته و به پدرم اهدا کرده بود. پدرم این تربت را به منزل خود در اراک آورده بود. این تربت در میان خانواده ما بسیار محترم بود. وقتى سر این کیسه باز مىشد، بوى عطر آن در اتاق دیگر استشمام مىشد. یک وقت یکى از همسایههاى ما که هممباحثه با من بود مبتلا به بیمارى سختى شد، به حدى که حافظهاش را در ایام بیمارى از دست داد و مرا که به عیادتش رفته بودم با اینکه دوست و همسایه و هممباحثه بودیم نشناخت. پدرم به من دستور داد که به اندازه یک نخود از آن تربت در استکان آب جوش حل کرده و به او بخورانم. من این کار را کردم و چند قطره از آن آب مخلوط با تربت را به زحمت در حلق او ریختم. فرداى آن روز یا دو روز دیگر دوستم از رختخواب برخاست و به کلى بیماریش رفع شد. آن استکانى که تربت را در آن حل کرده بودم، تا مدتها هر وقت آب یا چاى در آن مىریختند بوى عطر از آن برمىخاست» (صدرایی خویی، آیتالله اراکی یک قرن وارستگی، 1382، ج1 : 14).
روایات امامان شیعه موجب متمایز شدن تربت امام حسین (ع) از سایر خاکها شد
محققان این مطلب همچنین براساس آنچه که در صدر تحقیقاتشان به آن اشاره کرده بودند، در ادامه اینگونه متذکر میشوند:
آنچه تربتالحسین (ع) را به صورت عام از سایر خاکها و به طور خاص از تربت سایر ائمه (ع) متمایز میسازد، صدور روایات متعدد از امامان شیعه است که صدور آنها پیش از ولادت آن حضرت آغاز و تا نیمه دوم سده سوم هجری ادامه یافته و کاربرد عملی روایات تربت در نظام اجتماعی و سپس مکتوبات تاریخی منعکس شده است. به طور کلی در متون روایی شیعه «تربتالحسین» بر خاک مزار امام حسین (ع) اطلاق میشود که با عباراتی از قبیل: «طین قبرالحسین»، «تربه قبرالحسین» و بعضاً «طینالحَیر» نیز از آن یاد شده و در منابع تاریخی هم با همین عبارات شناخته میشود. این شبکه از احادیث به بیان فضائلی از تربتالحسین به پشتوانه روایات فریقین پرداخته است؛ مانند روایت قاروره از اُمسلمه که به نهادن تربت در شیشهای توسط وی تا خونین شدن آن در روز عاشورا اشاره دارد ( طوسی، الامالی، 1414، ص 316). همچنین اخبار ملائکه از خونین شدن تربت در روز کشته شدن ایشان (مجلسی، بحارالانوار، 1403، ج 44: 236) و بوئیدن و گریستن پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) بر تربت آن حضرت قابل تأمل است (صدوق، الامالی، 1376 ش، ص 140). احادیث زیادی نیز مبنی بر شفابخش بودن تربت آمده است، مانند شفای محمد بن مسلم از اصحاب برجسته امام صادق(ع) به وسیله تربت با نسخه ایشان (ابن قولویه، کامل الزیارات، 1356، ص 275) و شفابخش بودن تربت از هر دردی به جز مرگ (مجلسی، 1403، ج98، 131) و سایر روایات در این زمینه که مؤید یکدیگر هستند.
خوردن همه خاکها حرام است جز تربت امام حسین (ع)
سید محمدهادی گرامی و فاطمه دانشی در انتهای این مطلب چنین قید میکنند:
رویکرد محوری در روایات استشفاء به تربت، صدور مجوز تناول خاک مزار حسین بن علی (ع) به عنوان سومین امام شیعیان در مقابل حرمت تمامی خاکها و نهی از خوردن آنها به مثابه گوشت خوک است. نمونه بارز آن در حدیثی از امام رضا (ع) مبنی بر حکم خوردن خاک نقل شده است که تناول هرگونه خاک حرام دانسته شده و شدت حرمت آن مانند خوردن بدن میت، خون و گوشت خوک دانسته شده است. در مقابل تناول تربت مزار حسینبنعلی (ع) از حکم مذکور خارج بوده و علاوه بر صدور حکم بر تناول آن، دو خاصیت شفابخشی از هرگونه درد و ایمنسازی از هرگونه ترس برای آن ذکر شده است. (کلینی، الکافی، 1407، ج 6: 266).
ایشان به عنوان نتیجهگیری از طرح این بحث چنین اضافه میکنند:
مجموع این روایات در منابع متقدم قابل مشاهده و در منابع میانه و متأخر نیز قابل پیگیری است. اخبار نقل شده، شبکهای از فضائل تاریخی و حدیثی را درباره تربتالحسین در برمیگیرند که بیانگر آثار متنوعی در اثر استفاده از خاک مزار حضرت حسین(ع) است. شبکهای که درونمایه اصلی آن متشکل از خاصیت شفابخشی امراض صعبالعلاج در کنار سایر مفاد است. تربت در ادوار گوناگون، گزارشهای تاریخی و بازتابهای اجتماعی قابل ملاحظهای از احادیث و مناسک را به خود اختصاص داده است.