به گزارش کرب و بلا، حجتالاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی؛ بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء در نشست «عاشورا و امروز ما» گفت: هر رویداد علمی هرچه قدر هم که پیچیده و سنگین باشد، اما با تلاش انسان قابل تبیین و فهم است ولی رخداد عاشورا، الهام گرفته از منبع وحی است و به همین دلیل فهم و درک آن دشوار و تا اندازه زیادی نیز غیرممکن است.
وی ادامه داد: هیچ نقطه تاریک و مبهمی در عاشورا وجود ندارد و این واقعه به مثابه تابلویی هنرمندانهای است که با قلم وحی به تصویر کشیده شده است. سیدالشهداء(ع) مصداق بارز آیه شریفه «یریدون لیطفئوا نورالله» است که خواستند با اسب دواندن بر پیکر ایشان و به اسارت کشاندن خاندان عصمت و طهارت(ع)، آن را خاموش کنند که در این امر ناکام ماندند.
جنبه زمینی و اجتماعی عاشورا نیز حائز اهمیت است
جوادی آملی تصریح کرد: در خوانش این حادثه باید چند بُعد را در نظر گرفت، جنبه ملکوتی، معنوی و فوق بشری حادثه عاشورا یک موضوع است که تردیدی در آن نیست اما این حرکت یک جنبه زمینی و اجتماعی هم دارد که بحث دیگری است.
وی افزود: کمتر توجه به جنبه زمینی و اجتماعی عاشورا شده که این امر موجب شده تا این نهضت به نظام سیاسی و اجتماعی ما وارد نشود، پیامد این مسئله آنکه هر سال با تمام شدن عاشورا گویی همهچیز تمام میشود و این واقعه سهمی در زندگی و حیات سیاسی و اجتماعی جامعه ما ندارد و ما به غیر از جنبه ملکوتی و فضای غالب ایثار و شهادت در آن، جنبه اجتماعی آن را مورد توجه قرار نمیدهیم.
این استاد حوزه گفت: ابتدا باید دید که عاشورای امروز با عاشورای 10 سال و صد سال و یا هزار سال قبل از آن چه تفاوتی دارد؟ مگر نه این است که انسانها و جامعه و شرایط اجتماعی مدام تغییر میکنند و دائماً زمینههای نوپدیدی در آنها ایجاد میشود؟ و لذا به منظور یافتن پاسخی روشن به آنچه در ذهن به عنوان پرسش مطرح میشود باید به 3 مسئله مهم یعنی «تحلیل دقیق و همهجانبه ابعاد عاشورا»، «تحلیل نیازهای امروز جامعه انسانی و جهانی» و «تطبیق وضعیت امروز با ظرفیت عاشورا» اشاره و دقت کرد.
جوادی آملی تأکید کرد: اگر به دنبال آن هستیم که عاشورا را به عنوان یک پدیده بینالاذهانی مورد توجه و تحلیل و بررسی صاحب نظران در نظر بگیریم، راهکار این است که یک خوانش علمی از این حادثه داشته باشیم و در کنار بُعد معنوی و ملکوتی، بُعد علمی آن را نیز تبیین کنیم وگرنه ممکن است در قالب فرهنگهای محلی محدود شود و نتواند در نظامات سیاسی و قراردادهای اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد.
مدیر بنیاد علوم وحیانی اسراء در ادامه گفت: همچنان بر جنبه ملکوتی و عرشی عاشورا تأکید میکنیم و جنبههای واقعی و عملگرایانه نهضت که برای اصلاح جامعه مورد توجه است چندان مورد نظرمان نیست و بسیاری از فیلسوفان سیاست حتی در حوزه اسلامی متأسفانه با منابع اصلی ارتباط ندارند و تدبر کاملی در فلسفه سیاسی اسلامی و به ویژه نهضت حسینی رخ ندارند که نتیجه آن عدم ارائه فلسفه سیاسی است که امروز کاربرد ویژهای دارد و لذا باید در جستجوی فلسفه سیاسی قیام عاشورا باشیم.
حرکت امام حسین(ع) یک حرکت سیاسی به منظور برهم زدن نظام سیاسی اموی بود
وی افزود: اقدام سالار شهیدان، اقدامی سیاسی علیه نظام سیاسی بنیامیه است چرا که معاویه در خروج از مسیر سنت نبوی و شکستن عهد و پیمانش با امیرمؤمنان(ع) و امام حسن(ع) به جایی رسید که رسماً فرزندش را جانشین خود به عنوان خلیفه معرفی کرد و از امام حسین(ع) نیز خواست تا بیعت بگیرد که این امر به مقابله امام حسین(ع) با حکومت اموی انجامید و تردیدی نیست که این یک حرکت سیاسی است که دنبال بر هم زدن نظم سیاسی حاکم بود که به نام دین، سنتهای باطل را تقویت میکرد.
او در ادامه گفت: با این حال این حرکت سیاسی برای قدرت و اختلاف افکنی نبود، بلکه برای اصلاح بود و رد منکرها که مهمترین آنها حکومت یزید بود، به انجام رسید. نامه نگاری و دعوت کوفیان از امام هم ظرفیتی بود که سیدالشهداء(ع) به آن را برای نتیجهبخش بودن حرکتش مغتنم شمرد.
این استاد حوزه خاطر نشان کرد: البته منطقاً مشخص بود که احتمال موفقیت چنین حرکت سیاسی بسیار کم است چرا که امویان در اوج قدرت بودند. بسیاری، امام را از این حرکت نهی کردند اما امام براساس اراده الهی هیچ تردیدی به خود راه نداد و برای مقابله با جریانی که حکومت اموی به راه انداخته بود، بپا خاست.
جوادی آملی در توضیح اینکه آیا خروج امام حسین(ع) بر حاکمیت فساد را میتوان مورد تقلید و ترویج قرار داد؟ گفت: اگر حاکمیتی بود که در مسیر سنتهای الهی نبود و در مسیر ظلم و فساد حرکت میکرد طبیعتا اباعبدالله(ع) چنین رفتاری میکرد و شواهد حاکی است که خروج حسین بن علی(ع) با شواهد و دلایل متقن علیه حکومت انجام شد و اگر چنین حکومتی با چنان شرایطی باشد مثل حسین(ع) آن را برنمی تابد.