به گزارش خبرنگار پایگاه تخصصی امام حسین علیهالسلام کربوبلا، ناصر مهدوی استاد فلسفه در نشست «عاشورا و امروز ما» طی سخنانی با بیان اینکه متأسفانه طى سالهاى اخیر فضاى روشنفکرى در محرم ایجاد شده است که یک عده از روشنفکران دینى درباره برخى مسائل عاشورا داورىهایى مىکنند که کاملا غلط است، گفت: این روشنفکران تصور دارند نقل برخى از وقایع عاشورا هیچ پایه و اساسى ندارد و همه آنها ساخت ذهن برخى افراد است. اما خوشبختانه وجود تاریخ طبرى و برگزارى این محافل در جهت شفاف سازى تاریخ عاشورا امثال مرا بسیار دلگرم مىکند.
نگاه مورخین به عاشورا:
وی افزود: در ارتباط با گزاره «عاشورا امروز با ما چه نسبتى دارد؟» کوشش مىکنم پاسخ کامل و جامع بدهم. تاریخ طبرى درباره اتفاق کربلا خدمت بزرگى به مسلمانان کرده است و تمام عناصر مهم عاشورا را از منابع قدیمىتر دیگر ضبط و اعلام کرده است. همچنین با رجوع به «انساب الاشراف» و کتاب معروف ابن اعثم کوفى متوجه مىشویم آن زمان کتابت و نگارش وجود داشته، هر چند به مانند امروز این اتفاق رخ نمىداد. اما اینگونه نبود که افراد همگى بىسواد باشند و فرد با سواد در میان آنها حضور نداشته باشد. در کتاب انساب الاشراف و گفتههاى ابن اعثم کوفى به همراه کتاب «تأملى بر نهضت عاشورا» اثر رسول جعفریان، چندین فراز مهم و حقیقى عاشورا قید شده است که باید به فراخور فکر، خرد و اندیشه خودمان آن را بررسى کنیم.
عاشورا نیازمند تامل و تعقل است:
این استاد فلسفه تصریح کرد: بدون تعارف مىخواهم موضوعى را عنوان کنم و امیدوارم برایم دردسر ساز نشود، متأسفانه شیعیان بیشترین لطمه را به عاشورا و پیام عاشورا وارد کردند. زیرا با اکتفا به اشک ریزى و اندوه و ماتم، افراد را از حقیقت عاشورا دور کردند. همچنین برخى دیگر کلمات اندیشهاى و الهى خودشان را به عاشورا نسبت دادند که هر دو دسته به امام حسین و اتفاق کربلا ضربه زدند.
خوشبختانه تاریخ طبرى و انساب الاشراف به خوبى عمق فاجعه عاشورا را روایت کرده است. متأسفانه نمونههاى روایى علم غیب که نقل کردم نه با خرد و نه با قرآن و نه حتى با سلوک امام حسین (ع) جور در نمىآید.
وی ادامه داد: برخى پیغمبر و امام را فردى با دسترسى کامل به علم غیب معرفى کردند، به شکلى که اعلام مىکنند، پیغمبر از وقایع عاشورا خبردار بوده و به حضرت على (ع) گفته است که خون امام حسین (ع) ریخته خواهد شد و حضرت على (ع) گریه کردند. یا اینکه پس از چند روز مقدمه چینى خبر ریختن خون امام حسین (ع) بر روى زمین را به حضرت فاطمه (ص) انتقال دادند و سپس همه با خبر شدند که چه اتفاقى قرار است 61 سال بعد براى امام حسین (ع) رخ بدهد.
مهدوی ابراز داشت: متأسفانه این روایات بیانگر علم غیب ائمه بوده است و متأسفانه این تفکر در تاریخ و تحلیل تاریخى قرار گرفت که نتیجه آن تا کنون مشخص نشده است. این روایات باعث شد که با امام حسین (ع) نتوانیم درست ارتباط برقرار کنیم و از تجربههاى کربلا سود ببریم. جبری و تقدیری کردن واقعه عاشورا از سوی برخی شیعیان باعث شده این واقعه از حالت طبیعی خود خارج شود. در حالی که قرار نیست به خاطر انطباق با ذهنیت کلامیمان این واقعه را غلط تحلیل کنیم.
نمونههایی روایی از عاشورا:
وی با اشاره به کتب تاریخی معتبر افزود: خوشبختانه تاریخ طبرى و انساب الاشراف به خوبى عمق فاجعه عاشورا را روایت کرده است. متأسفانه نمونههاى روایى علم غیب که نقل کردم نه با خرد و نه با قرآن و نه حتى با سلوک امام حسین (ع) جور در نمىآید. بسیارى از بزرگان دیگر همچون مرحوم نراقى، مرحوم مجلسى و... گریه، اشکریزى و خرافاتی را در ارتباط با عاشورا مطرح کردند که نوشتههاى آنها باعث تشکیل مراسمهایى با مضامین هویت انتقامى، هویت مظلوم بودن، هویت احساس ترحم، احساس عقیده یک باور و... شد که تنها اشک ریختند و هیچ راه حلى ارائه ندادند.
طبق نقل این استاد فلسفه، در حالى که امام حسین (ع) خطاب به حضرت زینب (س) گفت عواطف خودت را کنترل کن، هر چند مصیبت بسیار تلخ و سنگین بود اما حضرت زینب بر خود مسلط بود و این حرکت فوق بشرى را انجام داد. حضرت زینب این اندوه را در سینه خود قرار داد تا روزى که آن را براى همگان نقل کرد. در سیستمی که جاهل تصمیمگیری کند و تریبون و قدرت داشته باشد و متفکر درونش خفه شود آن جامعه تباه میشود و در واقع بیفکری و جهل و ابتذال مردم و حاکمان زمانه امام حسین (ع) را در محاصره قرار داد.
وی در پایان گفت: حادثه عاشورا به لحاظ منابع تاریخ کمنظیر است. اتفاق عاشورا خیلى تلخ و غم انگیز است، پایبندى به اصول و ارزشهاى والاى خود بسیار ارزشمند است. وفادارى به عهد و اعتقاد به باورهاى انسانى و اخلاقى احترام به بشریت بود که تلاش امام حسین (ع) هم در این راستا بود تا ارزشها بر باد نرود.
بررسی صحت استناد یک حدیث در توان و صلاحیت یک استاد فلسفه نیست. مهمترین آسیب در حوزه ی عاشورا پرت شدن و شیرجه رفتن از دو سوی پشتبام است. قرار نیست همه ی ابعاد عاشورا، از حیث وقایع و تبعات، کیفیات شعائر و غیره در حیطه عقل عرفی قرار گیرد. گاه برای فهم و برقراری ارتباط معنوی نیاز است به عقل قدسی مراجعه نمود. گاه نیاز است بعد عاطفی و روحی انسان برای تابش عقل قدسی و تسری آن به زندگی عرفی، برانگیخته شده، پالایش یابد یا لااقل مستعد پالایش گردد. رجوع به عقل قدسی نه به معنای تقدیری و جبری شدن است، نه خرافهگرایی. درک عاشورا نیاز به هر دو بال عقل عرفی و قدسی دارد و ترک یکی به نقص قوای تشخیص دیگری منجر میگردد.