جلالالدین همایی که در شعر تخلص «سنا» را داشت، نویسنده، محقق، شاعر، ادیب، ریاضیدان و تاریخنگار معاصر است که در اصفهان (13 دی 1278) به دنیا آمد و در تهران (28 تیر 1359) درگذشت. پیکرش پس از انتقال به اصفهان در تخت فولاد در تکیه لسانالارض به خاک سپرده شد.
خانوادهاش نه تنها اهل شعر و ادب که اهل دین و دیانت بودند. پدرش «طرب اصفهانی» و پدربزرگش «همای شیرازی» بود. دیوان «سنا» و دیوان قطور و نایاب «طرب» و دیوان «هما» مملو از اشعار ولایی و مذهبی است.
«همایی» قرآن را از حفظ داشت و با جفر، اسطرلاب و نجوم قدیم نیز آشنا بود.
از جمله شاگردان برجستهای که در محضر استاد «همایی» پرورش یافتهاند میتوان به محمدرضا شفیعی کدکنی، محمد معین، محمد خوانساری و جمال رضایی اشاره کرد.
«همایی» آثار متعددی از خویش به یادگار گذاشته که به برخی از آنها اشاره میشود:
• اسرار و آثار واقعه کربلا
• دیوان سنا
• فنون بلاغت و صناعات ادبی
• تاریخ اصفهان
• تاریخ ادبیات ایران
• ابوریحاننامه
این عالم و شاعر برجسته، به اقتفای «محتشم کاشانی»، ترکیببندی عاشورایی در هشت بند دارد که در دیوان سنا چاپ شده است. البته بند هشتم چهار بیت کم دارد. وی بند چهارم این ترکیببند را که به استقبال از:
کشتی شکست خورده توفان کربلا
در خاک و خون فتاده به میدان کربلا
سروده که پس از این ملاحظه خواهید کرد:
بازی سپهر
زآن ماجرا که رفت به میدان کربلا
عقل است مات و واله و حیران کربلا
دریای عشق حق به تلاطم چو اوفتاد
جوشید موج خون ز بیابان کربلا
یارب! چه شد که کشتی نوح نجی فتاد
در لجه هلاک به توفان کربلا
از بازی سپهر، سر سروران دین
افتاد همچو گوی به میدان کربلا
زآن عشق و آن شهادت و آن صبر و آن یقین
عقل است محو و سر به گریبان کربلا
در منزلت فزونتر و در رتبه برتر است
از بام عرش، پایه ایوان کربلا
فخر حسین و ننگ یزید است تا ابد
سرلوحه جریده دیوان کربلا
کاری که حق به درگه عدلش ظُلامه ساخت
یاللعجب! یزید از او بارنامه ساخت
سایت «کربوبلا»، پیشتر قصیده «همایی» را که برای تاریخ ضریح مطهر حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام سروده بود در قالب یک یادداشت ادبی ـ ولایی منتشر کرده است. مطلع قصیده این است:
یارب این بارگه کیست بدین جاه عظیم؟
کآسمان خم شده پیش در او در تعظیم
نفحه ساحت قدسش دم جانبخش مسیح
پنجه گنبد بامش ید بیضاى کلیم
بقعه ماه بنى هاشم، عباس على است
که بود خاک درش پادشهان را دیهیم
ساقى تشنه لبان باب حوائج که بُوَد
روضه مشهد او غیرت جنات نعیم
در سقایت بُوَد آن چشمه رحمت که ز فیض
رشحه اوست یکى زمزم و دیگر تسنیم
گر فشاند ز کرم جرعه آبى بر خاک
سر بر آرد ز لحد، رقصکنان عظم رمیم
ساحت روضه او کعبه ارباب نیاز
پایه بقعه او پایگه رکن حطیم
در حریم حرم آمنش از سعى و صفاست
آن مقامى که بر او رشک بَرَد ابراهیم
دستافشان ز سر عشق گذشت از سر و دست
هر دو را کرد به میدان شهادت، تسلیم
هر که در سایه لطف و کرمش جاى گرفت
ایمن از هول قیامت بُوَد و نار جحیم
هست مغبوط شهیدان و نباشد او را
پیش درگاه خدا، روز جزا، وحشت و بیم
به سلامِ در او هر که شد از راه خلوص
بشنود قول سلام از قِبَل رب رحیم
وآن که چون «دال» نشد بر در او پشت دوتا
پیچ در پیچ چو «یا» باشد و دلتنگ چو «میم»
بارى این روضه بُوَد مرقد عباس شهید
که ز چونان خلفى مادر دهر است عقیم
وین ضریحى که بر او نو شده بینى، باشد
هدیه اهل صفاهان، حسب الامر حکیم
آیت الله زمان، سید محسن که بُوَد
آل یاسین سند عترت و قرآن کریم
زیور مُلک عرب، فخر عجم، صدر انام
شیعیان را به جهان سید و سالار و زعیم
وى بفرمود که شایسته این مشهد پاک
تازه سازند ضریحى که بُوَد از زر و سیم
صهر فرخنده وى سید همنام خلیل
یافت از سعى در این مرحله، توفیق عظیم
دست اهل کرم و پنجه ارباب هنر
هر دو گشتند در این کار به هم یار صمیم
اوستادان صفاهان که از ایشان شده است
شهره ایران به هنرمندی در هفت اقلیم
زرگر و خطزن و میناگر و نقاش شدند
گرم خدمت همه چون کوره در این کار، جسیم
وآن چه از خواسته و مال در او میبایست
همه آماده شد از همت مردان کریم
هنر و مال چو همدست شد، این معجزه ساخت
آفرین باد بر آن مال و بر این صنع قویم!
الغرض؛ در اثر راى حکیمانه چو گشت
صنعتى تازه پدیدار، نکوتر ز قدیم،
وز صفاهان به عراق عرب این طرفه ضریح
رفت و بر مرقد عباس على شد تقدیم،
بهر تاریخ، «همایى سنا» گفت: «ببین
کآیت صنع پدیدار شد از حکم حکیم»
عبارت فوق یعنی «ببین کآیت صنع پدیدار شد از حکم حکیم» به حساب ابجد مطابقت دارد با 1384 قمری که سال ساخت را نشان میدهد.
برای مشاهده مجموعه اشعار جلال الدین همایی (سنا) اینجا را کلیک کنید. همچنین میتوانید برای مشاهده بیش از 6500 شعر عاشورایی از بیش از 1100 شاعر به بخش اشعار سایت کربوبلا مراجعه کنید.