با سلام و تشکر از فرصتی که در اختیار قرار دادید. رویکرد مستشرقان به واقعه کربلا چگونه بوده و آیا مستشرقان غیر مسلمان به واقعه کربلا نگرش واحدی دارند؟
بسم الله الرحمن الرحیم. نسبت به مستشرقان به عنوان مقدمه چند کلمهای را عرض کنم: خوب است که ما مستشرقان را به دو گروه تقسیم کنیم یکی افرادی که منصف بودند و در پی فهم واقعیت در اعماق تاریخ مطالعه داشتند و میخواستند حقایق را کشف کنند تا خدمتی به جهان بشریت اعم از مسلمانها و غیر مسلمانها ارائه بدهند. در واقع شناساندن دین و فرهنگ اسلام با زبان خودشان و زبان روز به غربیها انگیزه آنان بود.
یک گروه هم افرادی بودند که احتمالا مأموریت داشتهاند برای تخریب فرهنگ ادیان؛ و لذا در لابلای تحقیقاتشان به این حقیقت بر میخوریم که وقتی راجع به شریعت رسول اکرم و اهل بیت علیهمالسلام تحقیق میکردند همراه با تردید افکنی و شک بوده است و حتی در باب آیات قرآن خیلی تلاش دارند که با اندک تفاوتی یک سوره قرآن یا یک مفهوم قرآنی یا یک بخشی از قرآن را اینگونه القا کنند که از فرهنگ یونانی یا عبری یا عربی برگرفته است و در واقع میخواهند غیبی بودن قرآن را انکار کنند و لذا دو گروه از مستشرقان را میتوانیم شاهد باشیم.
این دو دسته نسبت به حوادث تاریخی که در جهان اسلام رخ داده از جمله مساله جنگهای پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اظهار نظرهایی کردهاند که بعضی از آنان مغرضانه بوده و بعضی به دید انصاف است. نسبت به جنگهای امیرالمومنین علیهالسلام هم همینطور بوده است و نسبت به قیام عاشورا نیز به همین منوال. بنابراین نمیتوان یک قضاوت کلی کرد و گفت همه مستشرقان به یک شکل واحدی به این حادثه پرداختند.
البته به این حادثه پرداختهاند اما تحلیل ظاهری بوده است یعنی به این معنا که تحلیل میکردهاند که این جنگ چه بود و چرا این جنگ رخ داد؟ زمینههای بروز آن چه بود و پیامدهای آن چه بود؟ یعنی به همین مسائل ظاهری که به ذهنشان آمده بسنده کردهاند و به گزارشات تاریخی که مخصوصا از اهل سنت داشتهاند اکتفا کردهاند و به عمق حادثه و نیت خالص و مطهر حضرت سیدالشهدا (ع) پی نبردهاند.
اما برخی دیگر از مستشرقان سعی کردهاند که از نزدیک و با توجه به سخنان حضرت امام حسین (ع) و با توجه به اینکه ایشان از نسل پیامبر مکرم اسلام (ص) هستند تحلیل نمایند. متاسفانه باید بگویم که خیلی از مستشرقین این حادثه تاریخی را همانند سایر حوادثی که در تاریخ اسلام رخ داده است آوردهاند و آن را به مثابه یکی از مخالفتهای عادی تاریخ اسلام و با آنها مقایسه و تشبیه کردهاند و لذا نتایج خوبی هم نگرفتهاند.
شرق شناسان ناچار بودهاند برای آنکه نهضت عاشورا را شناسایی کنند به شناسایی مکتب شیعه روی بیاورند. به خاطر آنکه عاشورا یک مرحله و یک بخشی از تاریخ شیعه است. خاورشناسان برای آنکه نشان بدهند چرا این حادثه رخ داد برمیگردند از حادثه غدیر هم میگویند و از ماجرای جانشینی حضرت علی (ع) نیز میگویند.
نهضت عاشورا چه تاثیری در نگرش شرقشناسان نسبت به شیعه داشته است؟ و آیا وجود چنین نهضتی در دل تاریخ توانسته است انگیزه و بارقهای باشد تا برخی از محققین و شرق شناسان را به تحقیق و آشنایی با جریان فکری شیعه ترغیب نماید؟
شرق شناسان ناچار بودهاند برای آنکه نهضت عاشورا را شناسایی کنند به شناسایی مکتب شیعه روی بیاورند. به خاطر آنکه عاشورا یک مرحله و یک بخشی از تاریخ شیعه است. خاورشناسان برای آنکه نشان بدهند چرا این حادثه رخ داد برمیگردند از حادثه غدیر هم میگویند و از ماجرای جانشینی حضرت علی (ع) نیز میگویند. آنهایی که منصف بودهاند خواسته یا ناخواسته درصدد شناسایی مکتب تشیع نیز بر آمدند چرا که وقتی بخواهند نهضت عاشورا و نقش پررنگ آن را در تاریخ شیعه شناسایی کنند چارهای نیست جز اینکه یا به ناچار یا بخاطر سیر منطقی تاریخ، جریان شیعه را نیز به نحوی شناسایی کنند و بگویند که امام سوم شیعیان در راستای چه جریانی آمد و این حرکت را انجام داد و لذا دستهای از آنها؛ خاورشناسان منصف چنین کردهاند.
گاه چنانچه اغراض سوء بگذارد و مأموریتهای پنهانی که دارند و آشکار نمیکنند ولی از لابلای قلمهایشان پیداست، اشارهای به این موضوع نیز کردهاند، وقتی به عاشورا میرسند به عنوان بخشی از تاریخ تشیع آن را مد نظر قرار دادهاند؛ آن را تحلیل کردهاند.
ولو اینکه بعضی از این اقدامات ناخواسته نیز بوده باشد اما به هر حال به عنوان مقدمهای برای شناساندن تاریخ عاشورا یا ناچار شدهاند و یا سیر منطقی تاریخی به نظر آنها آورده است که از کمی قبل تر شروع کنند. البته کلا جریان تشیع را آنگونه که خودشان فهمیدهاند بیان کردهاند و نه آنگونه که واقعیت دارد. ولی باز هم رویکرد خوبی شده است. یعنی به بهانه شناسایی نهضت مقدس حضرت اباعبدالله به مذهب شیعه نیز پرداختهاند و این اسبابی شده است برای شناسایی مکتب تشیع در جهان.
در بین آثار علمی و کتب تاریخی مستشرقان غیر مسلمان کتابهایی وجود دارند که به واقعه عاشورا و نهضت امام حسین (ع) اشاره کرده باشند؟
کتابهای مختلفی در این زمینه وجود دارد، کتاب فرهنگ خاورشناسان که دفتر تبلیغات قم چاپ کرده است در آن اسم کتابهای مستشرقین آمده است. در زمینه کتابهایی که نهضت امام حسین (ع) در آن معرفی شده است آقایان مصباحی مقدم و اسفندیاری فعالیت خوبی داشتهاند و آنها را معرفی کردهاند. برخی از این کتابها در کتاب دایرهالمعارف اسلام نیز آمده است و در زمینه نهضت عاشورا بر اساس مطالب خود خاورشناسان کتابهایی معرفی شده است.
یکی از رسالتهای «کربوبلا» اطلاعرسانی در حوزه امام حسین علیهالسلام است که در راستای این رسالت، رویدادهای خبری را پوشش میدهد و مصاحبه با افراد صاحب نظر را به صورت غیرجانبدارانه در جهت تبیین دیدگاههای مختلف منتشر میکند. در نتیجه نظر افراد مصاحبه شونده لزوما همان دیدگاه «کربوبلا» نخواهد بود.