به گزارش پایگاه تخصصی امام حسین علیه‌السلام کرب‌وبلا: امروز شنبه اول اردیبهشت ماه و چهارم شعبان مصادف با سالروز ولادت با سعادت حضرت قمر بنی‌هاشم اباالفضل (ع) است. به همین مناسبت به سراغ «عبدالحمید قدیریان» مدیر مرکز مطالعات راهبردی حوزه هنری رفتیم تا با وی درباره «آثار ایشان درباره حضرت اباالفضل (ع) و منظرهای متفاوت هنرمندان برای به تصویر کشیدن حضرت عباس (ع)» گفت‌وگو کنیم. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:
 

1396060222130952611743484.jpg

 
در سال روز تولد حضرت اباالفضل العباس (ع) قرار داریم، نگاه شما به عنوان یک هنرمند که سال‌ها در عرصه اهل‌بیت علیهم‌السلام قلم زدید و تصویرگری کردید، نسبت به شخصیت ایشان چگونه است؟

 در ابتدا خداوند متعال را شاکرم که توفیق عبادتش را به من ارزانی و مرا با اهل‌بیت (ع) و پیامبرش که تجلی کلمات عالیه الهی هستند آشنا کرد و این امکان را برایم فراهم کرد تا از منظر یک هنرمند به او و مخلوقاتش بنگرم و حیران از عظمت و زیبایی، مدام او را حمد کنم و ستایش او را بر زبان بیاورم. همیشه تأکید دارم که مهم‌ترین موضوع برای یک هنرمند، منظر و زاویه نگاه اوست. این زاویه نگاه است که جایگاه و حد تأثیرگذاری اثرش را مشخص می‌­کند. هر قدر زاویه نگاه یک هنرمند بیشتر به سوی آینده و پیش‌روی بشریت باشد، منظرش ارزشی‌تر و موقعیتی که در آن ایستاده، رفیع‌تر است. به عبارت دیگر، تحلیل هنرمند از موضوع پیشِ‌رو، جایگاه و ارتفاع نگاه او را مشخص و قابل بررسی می‌­کند.

امروزه در جامعه منظرهایی نسبت به حضرت اباالفضل (ع) در بین مردم وجود دارد که اگر بخواهیم با آن منظرها پیش برویم، نمی‌توانیم شخصیت، شأن و جایگاه ایشان را فهم کنیم و حتی باید گفت برداشت‌های حاصل از آن منظرها، در شأن این شخصیت الهی نیست، با منظرهای موجود یا به قد و بالای آن حضرت می‌پردازند، یا به چشم و ابرویش و یا به شجاعت و قدرت بازو و وفاداریش، این‌ها منظرهای دقیق، صحیح و مطلوبی نسبت به ایشان نیست و در یک کلام برخورداری از چنین نگاهی نسبت به حضرت اباالفضل (ع) نگاه ضعیف است. عموما ما از منظرهای «من درآوردی» به مفاهیم و شخصیت‌های الهی می‌نگریم.
 

قبل از ادامه بحث لازم می‌­بینم در رابطه با مفهوم «ارتفاع منظر» مطلبی را عرض کنم. عموما ما در بحث‌هایمان به دلایل مختلف، مفاهیم گوناگون و با ارزش‌های متفاوت را به غلط در کنار هم و در یک سطح دو بعدی تصویر می‌­کنیم و این امر باعث می‌­شود مفاهیم قابل ارزش‌گذاری نباشد. به عنوان مثال، در میان یک جمعیت، افراد مختلفی اعم از عالِم، عارف، جاهل، خطاکار، فاسد و فاسق، همگی در یک سطح و در کنار یکدیگر حرکت می‌کنند و از دیدگاه یک ناظر غیر مطلع، همه‌ آنان یکسان بوده و تفاوتی میان ایشان نیست، حال آنکه از زوایای مختلف، از جمله علم، ادب، شأن، اخلاق و ... میان یک عارف فاضل و یک فاسق فاجر، فرسنگ‌ها فاصله وجود دارد، این در حالی است که مفاهیم در فرهنگ قرآنی در یک فضای سه بعدی به کار می‌رود، علاوه بر این، ارتفاع مفاهیم نیز مطرح می‌شود، یعنی والا بودن و یا پست بودن آن را نمایان می‌کند.

بگذارید کمی واضح‌تر سخن بگوییم؛ خداوند متعال تبعیت‌کنندگان از حضرت عیسی (ع) را در ارتفاعات بالاتر و فوق کفار قرار می‌دهد و این موضوع را اینگونه بیان می‌کند: «إِذْ قالَ اللّهُ یا عیسی إِنّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَیَّ وَ مُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ جاعِلُ الَّذینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی یَوْمِ الْقِیامَهِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فیما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ» (آل‌عمران/ 55)، «[یاد کن‌] هنگامی را که خدا گفت‌: ای عیسی‌! من تو را برگرفته و به سوی خویش بالا می‌‌برم‌ و تو را از [آلایش‌] کسانی که کفر ورزیده‌‌اند پاک می‌‌گردانم‌ و تا روز رستاخیز، کسانی را که از تو پیروی کرده‌‌اند، فوق کسانی که کافر شده‌‌اند قرار خواهم داد؛ آنگاه فرجام شما به سوی من است‌، پس در آنچه بر سر آن اختلاف می‌‌کردید میان شما داوری خواهم کرد».

به عبارت دیگر، از دیدگاه الهی، این ارتفاع تبعیت‌کنندگان از حضرت عیسی (ع) است که قیمتی و مورد عنایت خداوند است. شاید بتوان یکی از مهم‌ترین چالش‌های فرهنگی را که باعث سردرگمی شده، «عدم توجه به جایگاه مفاهیم» و یا بهتر بگویم «نداشتن نگاه سه بعدی» برای فهم مفاهیم الهی دانست که این امر باعث می­‌شود ارزش‌ها اهمیت لازم را در نگاه ما پیدا نکنند. قصدم از بیان این نکات که گفتنش را لازم می‌دانم، این است که حضرت اباالفضل (ع) از مصادیق بارز بحث مطرح شده است. امروزه در جامعه منظرهایی نسبت به حضرت اباالفضل (ع) در بین مردم وجود دارد که اگر بخواهیم با آن منظرها پیش برویم، نمی‌توانیم شخصیت، شأن و جایگاه ایشان را فهم کنیم و حتی باید گفت برداشت‌های حاصل از آن منظرها، در شأن این شخصیت الهی نیست، با منظرهای موجود یا به قد و بالای آن حضرت می‌پردازند، یا به چشم و ابرویش و یا به شجاعت و قدرت بازو و وفاداریش، این‌ها منظرهای دقیق، صحیح و مطلوبی نسبت به ایشان نیست و در یک کلام برخورداری از چنین نگاهی نسبت به حضرت اباالفضل (ع) نگاه ضعیف است. عموما ما از منظرهای «من درآوردی» به مفاهیم و شخصیت‌های الهی می‌نگریم.

رفتار حضرت اباالفضل (ع) بسیار متفاوت و نقطه مقابل رفتار فردی همچون ابن‌‌عباس بود. وقتی امام حسین (ع) می‌فرماید، به مکه برویم، ایشان می‌گوید، برویم. بعد امام حسین (ع) می‌فرماید که به سمت کوفه می‌رویم، ایشان می‌گوید به سمت کوفه برویم. این بدین معنا نیست که حضرت اباالفضل (ع) رأی و نظری نداشت، بلکه چون بنا را بر مودت گذاشته بود، خود را نمی‌دید، او خود را کنار زده بود تا پیوسته امام زمانش بروز داشته باشد.
 

 راهکار شما برای دستیابی به منظری صحیح در این باره چیست؟

 بیاییم از منظرهای قرآنی نگاه کنیم. در قرآن آیات بسیاری وجود دارد که حضرت اباالفضل (ع) می‌تواند مصداق آن‌ها باشد. مثلا بیایید از منظر «الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی» به اباالفضل (ع) نگاه کنیم. خداوند در آیه 23 سوره مبارکه می‌فرماید: ﴿ذلِکَ الَّذی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‌﴾ «یا رسول الله! به مردم بگو که من هیچ اجر و مزدی از شما نمی‌خواهم، مگر مودت نسبت به اهل بیتم».

«مودت» یعنی: «ببین محبوبت چه می‌خواهد و آنگونه که او دوست دارد، رفتار کن». کاری نداشته باش که خودت چه می‌خواهی، فقط خواست محبوبت را دنبال کن. حضرت اباالفضل (ع) کسی است که یک عمر از نعمت اهل بیت (ع) بهره‌مند بود، پدرش امیرالمؤمنین (ع)، برادرانش امام حسن (ع) و امام حسین (ع) هستند. خب! طبق این آیه قرآن، حضرت اباالفضل (ع) چگونه می‌خواهد اجر این نعمات را بپردازد؟ اجر مسلمان شدن و مؤمن بودنش را چگونه می‌خواهد بپردازد؟
 

 از جمله شخصیت‌هایی که در طول تاریخ پیوسته در محضر اهل‌بیت (ع) بود و حتی در خانه آن‌ها بزرگ شد، «ابن‌عباس» است، در واقع او مدت‌ها از نعمت همنشینی با اهل‌بیت (ع) برخوردار بود، اما در یک صحنه قبل از حرکت امام حسین (ع) به سرزمین کربلا، رفتاری از خود نشان داد که شایسته همنشینی با اهل‌بیت (ع) نبود؟

 بله، درست است، به نکته مهمی اشاره کردید، ابن‌عباس از این جنبه تا حدودی شبیه حضرت اباالفضل (ع) است. در خانه اهل بیت بزرگ می‌شود، هر وقت که می‌خواهد به خانه اهل بیت می‌آید؛ اما او اجر این نعمات را چطور پرداخت کرد؟ وقتی می‌شنود که امام حسین (ع) عزم سفر دارد، به ایشان می‌گوید: آقاجان! مکه نروید! به فلان شهر بروید. انسان از خود سؤال می‌کند که چرا ابن‌عباس اینگونه رفتار کرد؟! مگر خدا نفرمود: مودت؛ مودت مگر به این معنا نیست که باید ببینیم محبوب چه می‌خواهد تا همان را انجام بدهیم؟ پس چرا ابن‌عباس از خودش نظر می‌دهد؟! چرا ایشان دنبال مودت نبود؟

در تابلوی مذکور که «محضر» نام دارد، صحنه درک محضریت حضرت زهرا (س) توسط اباالفضل العباس (ع) را نشان می‌­دهد. واقعیت آن است که باید تلاش برای درک دین و لایه­‌های پنهان آن داشته باشیم تا در مقابل هجمه دین‌­گریزان، مقاومت کنیم و خود را برای حوادث پیش رو آماده کنیم.
 

اما رفتار حضرت اباالفضل (ع) بسیار متفاوت و نقطه مقابل رفتار فردی همچون ابن‌‌عباس بود. وقتی امام حسین (ع) می‌فرماید، به مکه برویم، ایشان می‌گوید، برویم. بعد امام حسین (ع) می‌فرماید که به سمت کوفه می‌رویم، ایشان می‌گوید به سمت کوفه برویم. این بدین معنا نیست که حضرت اباالفضل (ع) رأی و نظری نداشت، بلکه چون بنا را بر مودت گذاشته بود، خود را نمی‌دید، او خود را کنار زده بود تا پیوسته امام زمانش بروز داشته باشد، ما نیز شایسته است به تبعیت از ایشان، این رفتار زیبا را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم.

حضرت اباالفضل (ع) خواستِ خود را کنار گذاشت و خواست امامش را برگزید و تا آخرین لحظه‌ای که زنده بود، صادقانه پای عهدش ایستاد و تا آخرین لحظه به مودت پرداخت. این رفتار انسان را بالا می‌برد و ارزشمند می‌کند، چراکه رفتار ایشان مصداق «إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی» است و در واقع، این آیه در وجود حضرت اباالفضل (ع) متجسم شد. به همین دلیل خداوند مقام و جایگاهی به او عطا می‌کند که در قیامت تمام انبیا و شهدا به او غبطه می‌خورند. چقدر زیباست اینگونه به این بزرگواران نگاه کنیم.

ببینید چگونه تفاوت تبیین می‌­تواند منظری متفاوت برای هنرمند ایجاد کند. یکی به بازو و قد و بالا و شجاعت و وفای عباس نگاه می­‌کند و دیگری به ابعاد مرتفع‌تر وجود حضرت اباالفضل (ع) چشم دارد که این دو، دو عالَم متفاوت در ارتفاع وجود اباالفضل (ع) است. اولی نگاهی سطحی، ظاهری و دست‌یافتنی به ایشان دارد که مشابه آن را شاید بتوان در بسیاری از افراد دیگر حتی افراد بی‌دین پیدا کرد و دومی نگاه به حقیقت دست نیافتنی ایشان دارد که او را به ارتفاعی می‌رساند که اصحاب امام حسین (ع)، با آنکه جایگاه‌شان اعلی‌علیین است، به حال ایشان غبطه می‌خورند. مسلما تفاوت ارتفاع این دو نوع نگاه، در پرورش هنرمند و خلق اثر هنری، تأثیر بسزایی خواهد داشت.
 

 در همین راستا می‌خواهم به دو اثر از شما که یکی در سال 76 و دیگری در سال 94 طراحی شده است، اشاره کنم، در این دو اثر که مربوط به حضرت اباالفضل (ع) است، دو فضای کاملا متفاوت را شاهد هستیم و حتی شاید بتوان گفت تصویری که در سال 94 ارائه کردید، بسیار جذاب‌تر و مفهومی‌تر است. لطفا در این باره توضیح دهید.

 در سال‌های بعد از جنگ تحمیلی با شروع هجمه تفکر «سازندگی» و به دنبال آن دور شدن از فضای ایثار و شهادت، بهره ما هنرمندان انقلاب از نور انقلاب بسیار کم شد. هیچ تجربه و تبیینی در آن زمان از فضای جدید نداشتم و فشار زیادی بر روح و روان خود احساس می‌­کردم، برای همین به سوی موضوعاتی که فی­ نفسه باعث رشد می‌­شد، رفتم. از جمله تابلو­های آن دوران، تابلوی «علقمه» بود که حضرت اباالفضل (ع) را در نهر علقمه نشان می‌داد. این تابلو بر اساس نقل گذشتگان بود و در آن سعی شد تا ظاهر آن رخداد را به تصویر بکشد.
 

1397020109541721813906164.jpg


با گذشت زمان و بالا رفتن تجربه­ در مواجه شدن با حوادث و صحنه­‌های انقلاب و تلاش برای یافتن تبیین از حوادث گذشته و وقایع پیش رو، در سال 94 تلاش شد تا همان صحنه حضور حضرت اباالفضل (ع) را در نهر علقمه با نگاهی معرفتی دیده و ترسیم کنم. در تابلوی مذکور که «محضر» نام دارد، صحنه درک محضریت حضرت زهرا (س) توسط اباالفضل العباس (ع) را نشان می‌­دهد. واقعیت آن است که باید تلاش برای درک دین و لایه­‌های پنهان آن داشته باشیم تا در مقابل هجمه دین‌­گریزان، مقاومت کنیم و خود را برای حوادث پیش رو آماده کنیم.