در بخش اول گفت‌و‌گو با دکتر صدرالاسلام برهانی استاد دانشگاه فرهنگیان به داده‌های تاریخی زندگی حضرت ابولفضل العباس علیه‌السلام قبل از واقعه عاشورا پرداختیم. این‌که داده‌های تاریخی زندگی ایشان قبل از واقعه عاشورا کم است و بعلاوه این‌که رجوع به منابع و گزارش‌های تاریخی هم نشان می‌دهد که بیشتر این روایات و اخبار نسبت به هم دچار تضاد و تناقص و گاهی ابهام هستند.

در این گفت‌و‌گو با توجه به این موضوع که بررسی منابع روایی از اخبار تاریخی نشان می‌دهد که بیشترین اخبار درباره زندگانی عباس‌بن‌علی (ع) درباره عاشورا و نقش‌آفرینی ایشان در دفاع از حریم اهل‌بیت (ع) و تبعیت تام از امام زمان خویش است، با ایشان به گفت‌و‌گو نشستیم تا در خصوص جایگاه و نقش آن بزرگوار در قیام عاشورا گفت‌و‌گو کنیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

نقش حضرت عباس (ع) در واقعه عاشورا بسیار پر رنگ بوده است،درباره اینکه چرا ایشان نماد وفاداری در این واقعه است و چه روایت‌هایی در خصوص ایشان وجود دارد توضیح مختصری به خوانندگان ما بدهید.
همان‌گونه که در بحث اول به این موضوع پرداختیم که بر اساس گزارش‌های تاریخی عباس‌بن‌علی (ع) در تمام صحنه‌ها در کنار امام حضور داشت و نقش برجسته‌ای نیز ایفا کرده است، وقتی به منابع مراجعه می‌کنیم، روایات تاریخی از عباس (ع) شخصیتی را ترسیم می‌کنند که در وفاداری و ایمان به راه امام خود کوچک‌ترین شک و تردیدی را به خود راه نمی‌دهد و این بدون شک از فضائل و امتیازات بی‌مثال عباس‌بن‌علی (ع) است. این شاخص از وجود نازنین حضرت عباس (ع) است که سید الساجدین، زین‌العابدین (ع) در خصوص عموی بزرگوارش می‌فرماید: «رحم الله (عمّی) العباس یعنی ابن‌علی فلقد آثر و أبلی و فدی أخاه بنفسه حتی قطعت یداه فأبدله الله بهما جناحین یطیر بهما مع الملائکه فی الجنه کما جعل لجعفربن‌ابی‌طالب و إن العباس عندالله تبارک و تعالی لمنزله یغبطه بها جمیع الشهداء یوم القیامه؛ خداوند (عمویم) عباس را رحمت کند که در راه برادرش ایثار و فداکاری کرد؛ چنان فداکاری‌ای که دو دستش قطع شد، خداوند به او همانند جعفر در مقابل دو دست قطع‌ شده، دو بال عطا کرده است که با آن‌ها در بهشت به همراه فرشتگان پرواز می‌کند و نزد خدا مقامی دارد که همه شهیدان غبطه مقامش را می‌خورند»

این توصیف، توصیف یک امام معصوم از فردی غیر معصوم ولی از خاندان اهل‌بیت (ع) است. توصیفی که خود گویای فضائل و عظمت عباس (ع) در ایمان، وفاداری و فداکاری نسبت به راه دین، امام و اسلام راستین است. عباس‌بن‌علی (ع) در کنار دریافت مبانی علم و معرفت از خاندان رسالت، بیشترین نمود شخصیتی خود را در جنگاوری نشان داده است. از این‌رو به عنوان علمدار و فرمانده سپاه عهده‌دار مسئولیت بوده است. فرماندهی شجاع، لایق و مقاوم که دشمن تا زمانی که وی زنده بود جرات نمی‌کرد به حریم آل‌الله نزدیک شود.

 

توصیف حضرت عباس (ع) از زبان امام صادق (ع)

امام صادق (ع) هنگامی که به ویژگی‌های برجسته شخصیتی حضرت عباس (ع) می‌پردازد، بر دو ویژگی‌ خاص تاکید می‌کند و در توصیف ایشان می‌فرماید: «کان عمّنا العباس نافذ البصیره صلب الایمان، جاهد مع ابی‌عبدالله (ع) وأبلی بلاءً حسنا و مضی شهیدا؛ عموی ما عباس دارای بصیرتی نافذ و ایمانی استوار بود، همراه با ابی‌عبدالله (ع) جهاد کرد و به خوبی آزمایش خود را داد و به شهادت رسید.»

این بیان از امام صادق (ع) به تمام معنا بیانگر شأن، جایگاه و فضیلت عباس‌بن‌علی (ع) در نزد ائمه معصومین (ع) است. حال اگر بخواهیم به بیان امام صادق (ع) بیشتر دقت کنیم، رهیافت‌های مهمی از این کلام به دست می‌آید؛ به واقع در این تعابیر باید دو صفت «نافذ البصیره» بودن و «صلابت ایمان» داشتن را در ظرف زمانی همان واقعه سنجید.

بنی‌هاشم در مواجهه با قیام و حرکت امام دو رویکرد داشتند؛ گروهی این حرکت را بی‌فایده می‌دانستند و گروهی دیگر راه امام را راه حق و تصمیم او را تصمیم حق می‌دانستند.

با توجه به بیان امام صادق (ع)، مقصود از بصیرت در این روایت، قوه‌ای است که انسان به واسطه آن می‌تواند هنگامی که حق و باطل در هم آمیخته است راه حق و حقیقت را گم نکند. دقت به حوادثی که در سال 61 ه.ق به وقوع می‌پیوندد نیازمند بصیرت است. این‌جا بحث قرابت و نسب نیست، بحث بصیرت و شناخت راه حق است. بی‌شک عنوان بصیرت در کلام امام صادق (ع) در جهت مدح حضرت اباالفضل (ع) به معنای بصیرت در امور سیاسی اجتماعی است، به طوری که وقتی در شرایط مختلفی قرار می‌گیرد و افرادی از سپاه اموی با شگردهای مختلف تلاش می‌کنند ایشان را از امام جدا کنند، راه به جایی نمی‌برند و همه این توطئه‌ها و مکرها، عباس‌بن‌علی (ع) را مصمم‌تر می‌کند. این بصیرت زمانی بیشتر خودش را نشان می‌دهد که در تاریخ می‌بینیم، بودند کسانی از بنی‌هاشم که چون بصیرت لازم را نداشتند از همراهی و یاری حضرت سیدالشهدا (ع) باز ماندند. این مطلب زمانی اهمیت بیشتری می‌یابد که امام حسین (ع) به عنوان رهبر قیام تأکید می‌کند که این نهضت اگر چه به شهادتش ختم شود، باز موجب بیداری مسلمانان خواهد شد و پایه حکومت اموی را سست خواهد کرد؛ از این‌ رو طی نامه‌ای خطاب به جوانان بنی‌هاشم نوشت: «من لحق بنا استشهد و من تخلّف لم یبلغ الفتح؛ هر کس به ما بپیوندد، شهید مى‌شود و هر که از پیوستن به ما باز ماند، به فتح نمى‌رسد»؛ یعنی هر کس به من ملحق شود به شهادت می‌رسد ولی این شهادت موجب فتح و پیروزی می‌شود و امروز راهی غیر از شهادت برای پیروزی وجود ندارد.

این نامه چه معنا و مفهومی می‌تواند برای ما داشته باشد؟ مهم‌ترین نکته این است که بنی‌هاشم در مواجهه با قیام و حرکت امام دو رویکرد داشتند؛ گروهی این حرکت را بی‌فایده می‌دانستند و گروهی دیگر راه امام را راه حق و تصمیم او را تصمیم حق می‌دانستند. بر اساس چنین رویکردی است که امام راه را به همگان نشان می‌دهد و این افراد هستند که می‌توانند مسیر خود را انتخاب کنند. پس حضرت ابوالفضل (ع) با بصیرتی که داشت، این مهم را متوجه شد و سه برادر خود را با خود به این میدان آورد. این بصیرت از عباس‌بن‌علی (ع) در شب و روز عاشورا وقتی امان‌نامه خاندان مادرش را رد کرد، نیز به وضوح دیده می‌شود.

اگر به تعبیر امام صادق (ع) از عمویش عباس (ع) که عبارت از «صلب الایمان؛ استواری ایمان» است، دقت کنیم می‌بینیم که این استواری ایمان و به عبارتی صلب الایمان در کنار بصیرت تکمیل می‌شود. چرا که عباس‌بن‌علی (ع) هم دارای صلب الایمان است و هم از بصیرت لازم برخوردار است. چرا که در تاریخ کسانی هم‌چون برخی از سران توابین بودند که از ایمان برخوردار بودند ولی در مواقع حساس از بصیرت لازم برخوردار نبودند. بنابراین استواری ایمان در کنار بصیرت هم‌دیگر را تکمیل می‌کنند. در مجموع بر اساس آن‌چه بیان گردید باید گفت که از این دوران زندگانی عباس‌بن‌‌علی (ع) اطلاعات زیادی وجود دارد که می‌توان به شخصیت واقعی ایشان پی برد.
 

یکی از مباحث مهم درباره زندگانی حضرت عباس (ع) مربوط به مباحث خانوادگی ایشان است. در منابع تاریخی و روایات درباره همسر، خانواده و فرزندان وی چه گزارش‌هایی وجود دارد؟

همان‌گونه که در مباحث پیشین ذکر کردم، عباس‌بن‌علی (ع) با لبابه، دختر عبیدالله‌بن‌عباس‌بن‌عبدالمطلب، ازدواج کرد. البته کنیزی (ام‌ولد) نیز داشت که فرزندی به نام حسن از او متولد شده است. تا جایی که بنده اطلاع دارم، درباره تعداد فرزندان عباس‌بن‌علی (ع) اختلاف نظر وجود دارد؛ گروهی برای وی دو فرزند را به نام‌های عبیدالله و فضل یا عبیدالله و حسن ذکر نموده‌اند و برخی منابع چهار فرزند به نام‌های عبیدالله، فضل، حسن و قاسم را برای ایشان نام برده‌اند. البته برخی قدما و متأخران پنج فرزند به نام‌های عبیدالله، فضل، حسن، قاسم و محمد نام برده‌اند. برخی نیز چهار پسر به نام‌های عبیدالله، فضل، حسن، قاسم و یک دختر (بدون نام) ذکر نموده‌اند.

اما نکته مهم‌تری وجود دارد و آن این‌که همه نسب‌شناسان بر این نظر هستند که نسب ایشان از طریق عبیدالله تداوم یافته است. همچنین از نسل حضرت، افراد صاحب نامی بخصوص در حوزه رجالی پدید آمدند. از جمله پنج تن از نوه‌های او، یعنی پسران حسن‌بن‌عُبَیْدالله‌بن‌عباس، به نام‌های عُبَیْدالله، عباس، حمزه‌الأکبر، ابراهیم جَردَقه و فضل، افراد سرشناسی شدند؛ زیرا عُبَیْدالله در زمان خود امیر و قاضی‌القضات مکه و مدینه بود و عباس، خطیبِ فصیح و شاعری توانا شد. جناب فضل، سخنوری فصیح و بسیار متدین و شجاع بود. ابراهیم نیز فقیه، أدیب و زاهد بود و‌ قاسم‌‌بن‌‌حمزه‌بن‌حسن‌بن‌‌عُبَیْدالله در یمن جایگاه عظیمی کسب نمود. همچنین از فرزندان عباس (بن‌عُبَیْدالله)، جناب عبدالله، خطیب و شاعر فصیحی بود که در دربار مأمون جایگاه ویژه داشت. از نوادگان حضرت عباس برخی وارد ایران شدند و در شهرهای شیراز، گرگان، أرجان (بهبهان) سکنی گزیدند، برخی وارد یمن شدند و برخی دیگر به مصر و مغرب کوچ کردند. به هر حال همه این شواهد گویای این نکته است که عباس‌بن‌علی (ع) با ایمان و با بصیرت در کنار امام خود قرار گرفت و او را یاری کرد و به قرب الهی رسید و نیز با نسلی پاک، مطهر، عالم و دانشمند از وجود ایشان، راهش در خدمت و تعالیم مبانی دین مقدس اسلام تداوم پیدا کرد.