به گزارش کرب‌و‌بلا، کانون فرهنگی زیتون در راستای تفاهم همکاری خود با کمپین بین‌المللی «حسین کیست؟» و همزمان با روز پناهجو اقدام به توزیع بسته‌های افطار بین پناهجویان افغانستانی در ایران کرد. متنی که در ادامه می‌خوانید گزارشی است خودمانی از زبان یکی از اعضای این برنامه: 

برای توزیع بسته‌های افطاری به کوره‌های آجرپزی اطراف خاورشهر رفتیم، موسسه خیریه اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مسئولیت شناسایی پناهجویان افغانستانی نیازمند را برعهده داشت. این موسسه سالیان سال است که خانواده‌های بسیاری را تحت پوشش قرار داده و از بین افغانستانی‌های مقیم ایران که سادات هم هستند نیز تعدادی را تحت پوشش قرار داده است.

میزبانی سیدالشهدا (ع) برای پناهجویان افغانستانی
وقتی به سراغ مردمانی از این جنس می‌روید شاید فرهنگ و رفتارشان ناشناخته باشد اما علایق مشترکی بین شما و آن‌ها وجود دارد.

بنا بود گزارشی کوتاه از حضور در بین این مردم و نگاهشان به امام حسین علیه‌السلام داشته باشیم. بر همین اساس در لابه‌لای پخش بسته‌های افطار سراغ ساکنین افغانستانی خاور شهر رفتم؛ با آن‌ها از امام حسین (ع) حرف زدم و این‌که این‌ بسته‌های افطار، نذر امام حسین (ع) است. عکس‌العمل‌های مختلفی داشتند؛ بغض، خنده و احترام و حتی بعضا فراموشی... .

پیرزنی که به نظر می‌رسد آلزایمر دارد می‌گوید نه نمی‌شناسم! کمی که حرف می‌زنیم و می‌گویم کیست، بغض می‌کند. می‌گوید پسر علی (ع) یتیم‌نوازی می‌کند... .

سراغ دختر خردسالی می‌روم که عکس حرم روی کارت را می‌بوسد. می‌گویم می‌دانی این‌جا کجاست؟

می‌گوید؛ مادرم گفت این غذاها از طرف او آمده است. او امام سوم است و شهید شده است. بیشتر از این نمی‌داند و از من می‌خواهد بگویم چرا امام سوم شهید شده است. با هم حرف می‌زنیم و تا تمام می‌شود کارت را در جیبش می‌گذارد، می‌پرسد که باز هم غذای امام حسین (ع) می‌آورید؟ و بلافاصله می‌رود سراغ بازی‌های کودکانه‌اش.

p1bids6vjv1741rav1lt6138if1v4.jpg

دختر جوانی که پا به ماه است هیئت کوچکی را نشانم می‌دهد که محرم برای عزاداری می‌روند، می‌گوید آن‌قدر برای او احترام قائلیم که حتی وقتی به او فکر می‌کنیم نمی‌توانیم امام را از اول اسمش حذف کنیم. می‌گوید اسم پسرش را محمد حسین خواهد گذاشت.

کمی آن سو تر سر‌در هیئتی را می‌بینم که نوشته است عاشقان اباعبدالله (ع)؛ مسئول این هیئت خانم جوانی است که از قضا مسئولیت کوره را هم بر عهده دارد. سراغ او می‌روم و باب گفت‌و‌گو را باز می‌کنم. دوست ندارد عکاسی کنیم، دوربین‌ها را خاموش می‌کنیم.

می‌گوید شاید باور نکنید اما این مردمان شاید هفته‌ها غذای گرم نداشته باشند اما مناعت طبع بالایی دارند و الان اگر برای نذری امام حسین (ع) صف می‌ایستند چون اعتقاد دارند نذری سیدالشهدا (ع) شفاعت می‌دهد.

می‌گوید چندین سال است رسم دارند ماه محرم همه روزه در این هیئت عزاداری کنند، حتی اگر یک نفر هم برای عزاداری نیاید باز مجلس عزای نوه پیامبر پابرجا است. می‌گوید علاقه مردم افغان به امام حسین (ع) کمتر از مردمان ایرانی نیست. آن‌ها هم وقتی می‌خواهند توسل کنند اسم سیدالشهدا (ع) نخستین اسمی است که به ذهنشان می‌رسد.

توزیع بسته‌های افطاری تا نزدیکی‌های اذان طول می‌کشد و تمام راه به این فکر می‌کنم که چقدر راحت می‌توان به وحدتی فکر کرد که نیاز امروز جامعه اسلامی است.

به این فکر می‌کنم که اباعبدالله (ع) می‌تواند زبان مشترک انسان‌هایی باشد که دغدغه انسانیت دارند و چقدر گاهی اوقات همه شبیه هم می‌شویم وقتی دوست داشتنی‌هایمان رنگ و بوی حسینی می‌گیرند.