به گزارش کرب و بلا به نقل از مهر، استاد عباس حداد کاشانی با سرودن بیش از 150 هزار بیت، یکی از پیشقراولان کاروان شعر و ادب پارس در خطه کاشان محسوب میشد.
دیوان اشعار، ترجمه منظوم قرآن کریم به همراه کتاب «100 کهکشان ستاره» و همچنین مرثیههای متعددی در وصف آلالله، از جمله آثار این شاعر کاشانی است.
حداد کاشانی در تمام اقسام شعر پارسی از جمله قصیده، غزل، قطعه و رباعی و مثنوی شعر میسرود. وی با شعرایی همچون ناصری، منشی، فیضی، مشفق کاشانی، سهراب سپهری، شرمی، خباز، فراهی و سید عبدالرحیم فاطمی همدوره بوده است.
سیدعباس صالحی، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در پیامی درگذشت حداد کاشانی، را تسلیت گفت.
متن پیام معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این شرح است:
«شعر آئینی از دیرهنگام در ادبیات منظوم فارسی جایگاه ویژهای داشته و دارد چنانکه بسیاری از شعرای شناخته شده از گذشته تا معاصر اشعاری با این مضمون سرودهاند که یکی از این بزرگان، استاد حداد کاشانی بودند. شعرِ ایشان از جان و دل این شاعر متعهد ریشه می گرفت و برای سرودن شعر، با دو بال احساس و اندیشه حرکت میکردند. استاد حداد کاشانی به پشتوانه ریشههای عمیق شعر آئینی در خطه کاشان که مهمترین آن ترکیب بند معروف محتشم کاشانی است از جمله افرادی بودند که این هنر ناب دینی را تداوم بخشیدند. این شاعر برجسته با سرودن بالغ بر 150 هزار بیت که عمده آن در حوزه شعر آیینی است و ترجمه منظوم قرآن کریم، بی تردید نقشی انکارناپذیر در بالندگی شعر آئینی معاصر دارند. درگذشت استاد حداد کاشانی را به اهالی فرهنگ به ویژه شاعران و علاقهمندان به حوزه شعر و ادب، فرهیختگان و مردم شهرستان کاشان و خانواده محترم ایشان تسلیت گفته و از درگاه حضرت باریتعالی برای ایشان مغفرت مسئلت میکنم.»
یکی از اشعار مشهور حداد کشانی این شعر است:
شهسوار عشق چون آهنگ میدان می کند
خاطر جمعی چو موی خود پریشان می کند
اشک خونین می چکد از دیده بر دامان صبر
هر زمان یاد از جوانان و عزیزان می کند
بشنو از خیل فداکارش که یک عباس او
عقل را در کشو ر جان مات و حیران می کرد
گاه دست خویش را در راه قرآن می دهد
گاه وجان خویش را تسلیم جانان می کند
موج زن شط و دلش خون و لبش پیش فرات
از عطش خون بر دل لعل بدخشان می کند
آب می خواهد خدایش آب کوثر می دهد
دست می خواهد خدایش باغ رضوان می دهد
از برای خاطر بی دستی اش دست خدا
هر کجا هر مشکلی داریم آسان می کند
ای طبیب دردمندان دردمندم دردمند
درد می دانی چه با ما دردمندان می کند
خلق می دانند در دارالشفای قرب دوست
دردها را بیشتر عباس درمان می کند
ما همه زار و نزاریم و توئی باب مراد
خانه ی امید ما را اشک ویران می کند
می کند بنیاد هستی موج طوفان خیز اشک
سیل اگر پی در پی آید آب طغیان می کند
گر کسی(( حداد ))، از شهری بپرسد وصف شعر
بیشتر تعریف از اشعار کاشان می کند