حساس، عاطفه و هیجان واکنش طبیعی انسان­‌ها به رویدادهاست ولی گاه آنچنان عاطفه و احساس در زندگی فراگیر می­‌شود که عقل و منطق کنار می‌رود. بسیاری از رفتارهای سیاسی امروز ما برخاسته از هیجانات و عواطف ماست اما دختر امیرمؤمنان علیه‌السلام در سخت­‌ترین شرایط عاطفی و احساسی، عقلانی می­‌اندیشید و منطقی سخن می‌­گفت. بیهوده نیست که او را «عقیله بنی­‌هاشم» نامیدند و عالم سنی قرن هفتم در فضای فکری ضد زن اعراب، زینب را چنین وصف کرد: و کانت زینب امرأه عاقله لبیبه جزله؛ زینب زنی عاقل، خردمند و کامل بود.1

شرایط زینب پس از عاشورا به گونه­‌ای بود که اگر تمام عمر احساسی سخن می‌گفت و در وصف شهدای کربلا شعر می­‌سرود و تنها و تنها می­‌گریست، هیچکس او را نکوهش نمی­‌کرد. هر کس شدت علاقه سیدالشهداء علیه السلام و زینب را دیده بود تنها برای از دست دادن چنان برادری به چنین خواهری حق می­‌داد، چه برسد به آنکه بهترین خویشاوندان و باوفادارترین یاران تاریخ را در پیشِ دید او ذبح کرده باشند. اما زینب سلام‌الله علیها عقل و خرد و کمال را فراهم آورده بود و در سخنوری فرزند امیر بیان علیه السلام بود.

به کوفه رسید. کوفیان گریه­‌کنان به استقبالش آمدند و همین صدای شیونِ کوفیان کافی است تا هق هق بانوی عزادر کربلا را به شیون و ندبه وادارد ولی چه گفت؟ هیچ! تنها اشاره‌­ای کرد که ساکت باشید و نتیجه چه شد؟ فَارتَدَّتِ الأَنفاسُ، وسَکَتَتِ الأَصوات‏ نَفَس‏ها؛ در سینه‏‌ها حبس شدند و آواها فرو خفتند.2

کوفه یکباره خاموش شد. صدا از مرد و زن، خرد و کلان، انسان و حیوان در نمی­‌آمد. اشاره زینب سبب شد که حتی همهمه کوفیان هم خاموش شود. کوفیان آرام آرام و آنگاه علی علیه السلام از حنجره زینب سخن آغازید و کوفه دگربار خطبه­‌های مولا را نیوشید.

آغاز خطبه حمد خدا! و این یعنی در همه حال شکرگزار اوییم و صلواتی بر پدرش رسول خدا! الحَمدُ للهِ وَالصَّلاهُ عَلی أبی رَسولِ الله. و این یعنی همین اسلامِ زبانی را هم مرهونِ «پدرِ من» هستید.

و از همه مهم­تر آسیب‌­شناسی رفتارِ کوفیان در چهار جمله، رفتارهایی که متأسفانه برخی از آنها در میان ما هم رواج دارد. اینکه زینب سلام الله علیها پیش از سرزنش کوفیان، درد را تشخیص می­‌دهد یعنی غلبه منطق بر احساس و آنگاه درد اصلی کوفیان را فریاد برآورد و به رخشان کشید:

1. سستی در رویارویی: کوفیان نه در عهد امیرمؤمنان و نه در زمان سیدالشهداء علیه‌السلام، آنچنان که باید نتوانستند خوش بدرخشند. سست بودند خواه در رویارویی و ملاقات با دشمن و شاید هم در روابط اجتماعی میان خود هم چندان استوار نبودند چرا که زینب اولین درد کوفیان را «خَوّارونَ فِی اللِّقاءِ» معرفی کرد.
2. ناتوانی در برابر دشمن: دشمن را باید رصد کرد و در برابر آن ایستاد. نشناختن دشمن خود بزرگترین درد است و فرار از دشمن دردی بزرگتر. زینب علیها السلام دومین درد کوفیان را «عاجِزونَ عَنِ الأَعداءِ» دانست.
3. پیمان‌شکنی: بیعت، عالی­ترین نمادِ دموکراسی که یکان یکان مردم، صلاحیت شخصی را برای امیری و ولایت خود می­‌پذیرند ولی کوفیان پذیرفتند و آنگاه هم امیرمؤمنان علیه السلام را تنها گذاشتند و هم دو برادر زینب علیها سلام را و زینب در یازدهم محرم بیماری مهلک آنان را چنین بیان کرد: «ناکِثونَ لِلبَیعَهِ»
4. بی‌وفایی: مؤمن را به تعهد و وفایش می­‌شناسند و این خصلتی است که کوفیان از آن بی‌بهره بودند و زینب سلام الله علیها چهارمین درد کوفیان را بی­فایی دانست: «مُضَیعونَ لِلذِّمَّه»3

و پس از آن بسیار زیبا به آنان فرمود که حال باید گریست چون بیمارید و درمانی ندارید:

أتبکونَ! إی وَاللّهِ فَابکوا کَثیرا وَاضحَکوا قَلیلًا، فَلَقَد فُزتُم بِعارِها وشَنارِها؛گریه مى‏کنید؟! آرى به خدا سوگند، باید فراوان بگِریید و کم بخندید، که به ننگ و عار آن رسیده‌‏اید و هرگز از آلودگى آن، پاکیزه نخواهید شد.4

و امروز مخاطب زینب کیست؟ آیا مسلمانان اصلی‌ترین دشمن خود را می‌شناسند که اشد الناس للذین آمنوا الیهود؟ و یا آنکه به جای دشمن اصلی به درگیری درون مذهبی پرداخته‌­اند؟ و آیا امروز بر سر پیمان خود با امام شهیدان و شهدا هستیم و یا دلفریبی دنیا جایی برای دلبری خدا باقی نگذاشته است؟ و بالاخره آیا شیطان بزرگ، خرد شده است و یا عاجزون عن الاعداء شده‌­ایم؟ امیدوارم که کوفی نباشیم و با آقا تا زمان دولت یار، وفادار. میلاد عقیله بنی­‌هاشم مبارک.



پی‌نوشت‌ها:

1.اسد الغابه ، ج 7 ص 134 رقم 6969.

2.دانشنامه امام حسین علیه السلام ج 8 ص 118.

3.همان

4.همان