* به عنوان اولین سوال بفرمایید که مقوله ابلاغ و تبلیغ از نگاه اسلام چه جایگاهی دارد؟ یعنی آیا اصولا دید اسلام به عنوان کاملترین دین به بحث انتشار و گسترش مفاهیم و موضوعت از راههای خاص، رویکرد و نظر مثبتی است یا خیر؟
کلمه تبلیغ، بلاغ، ابلاغ و همه مشتقاتش که کراراً در قرآن و روایات و دعاها و زیارتها ذکر شده به معنای رساندن است. رساندن به مردم. چه چیزی را باید به مردم رساند؟ وحیای که به صورت کتابهای آسمانی به خصوص قرآن که وحی شده به پیامبر ما. پیامبر اکرم بنا نبوده که وحی را بگیرد و در خود حبس کند. پس وحی برای این بوده که عقاید سالم و اعمال صالح و اخلاق حسنه را بیان کند. مسائل خانواده را، ضررها و زیانهایی که در مسیر زندگی مردم است را بیان کند. فقط فرمود ابلاغ نکنید و فرمان او را در حالی که در کنار ابلاغتان استقامت و صبر میکنید به مردم برسانید. چون معلوم بود انبیا وقتی میخواهند دین را به مردم ابلاغ کنند، چون دین با عقاید انحرافی مبارزه میکند با اخلاق و اعمال انحرافی مبارزه می ند. طبیعتا درگیری با انبیا پیش میآید. با توجه به اینکه خدا برایش معلوم بوده، درگیری پیش میآید تا بالاخره مردم قبول کنند، فلذا به پیغمبر در قرآن میگوید: «واستقم کما امرت و اصبر کما صبر اولوالعزم من قبلک»
این استقامت برای چیست؟ در ابلاغ دین، صبر در ابلاغ دین. پس جایگاه ابلاغ، در دین خدا مهمترین جایگاه است. چرا که سلامت، سعادت، کرامت و آبادی دنیا و آخرت مردم در این است که پیام به آنها رسانده شود، ابلاغ شود، تبلیغ شود و آنها هم بپذیرند. لذا کسی که ساکت است در تبلیغ مورد نفرت خداست. روایتی که در کتاب شریف «اصول کافی» نقل میکند از قول پیغمبر، با سند که حضرت میفرماید: «اذا ظهرت البدع فللعالم ان یظهر علمه» در جایی که عالم میبیند مردم دچار مسائل انحرافی می شوند واجب است که دین خدا را برای آنها ابلاغ کند. اشتباهاتشان را بگوید و اگر سکوت کند، حالا به خاطر اینکه حوصله ندارد یا ممکن است فکر کند تبلیغ برایش دردسر ایجاد میکند ایشان میفرماید: چنین عالم ساکتی مورد لعنت خداست. این جایگاه تبلیغ است.
* مبلغ، مخاطب و پیامی که باید انتقال داده شود از دیدگاه اسلام، چیست و چه شرایطی دارد؟
یقین بدانید در قرآن و روایات هر کسی حق تبلیغ ندارد. لذا این آیات امر به معروف، وقتی مورد دقت قرار میگیرد، خداوند متعال در بعضی از آیات میفرماید: «ومنهم» یعنی بعضی از آنها. یعنی کسانی که نشانههای امر به معروف و نهی از منکر در آنها هست. از شرایط بسیار مهمی که باید در یک مبلغ باشد، عالم به پیام خدا باشد. بنابراین بی سواد و آن که آگاه به دین خدا نیست. اگرچه اهل لباس باشد از نظر ائمه طاهرین تبلیغ بر او حرام است. این خودش میشود یکی از انحراف دهندگان و مردم را منحرف تر میکند. چون راهی را که به مردم نشان میدهد راه خدا نیست.
یک شرط مبلغ این است که اسلام شناس باشد. اسلام شناسی هم به این است که کامل درس خوانده باشد تا جایی که لازم باشد آیات و روایت را به درستی بفهمد. خیلیها نسبت به قرآن کج فهمند و تعابیر غلط خود ایجاد انحراف میکنند. بنابراین باید فهمش از قرآن و روایات، فهمی درست و مستقیم باشد. از شرایط دیگرش این است که مثل انبیای خدا که پرونده قبل از تبلیغشان پاک بوده برای مردم باید در بین مردم معروف به پاکی و درستی و به عمل صالح باشد و در یک کلمه، مبلغ غیر از علم نیاز به تقوا هم دارد. یعنی مخاطبانی که میخواهند حرفش را گوش دهند، باید به او ایمان داشته باشد و در یک کلمه مبلغ غیر از علم نیاز به تقا هم دارد. یعنی مخاطبانی که میخواهند حرفش را گوش دهند باید به او ایمان داشته باشند. اگر ایمان به مبلغ نداشته باشد، یعنی ایمان به فقه، دین شناسی، سلامت نفس و سلامت عمل و اخلاق و امور مالی مبلغ نداشته باشد، وقتی او دارد حرف دین را میزند، مخاطب در دل میگوید خود این فرد که بر عکس این حرفها عمل میکند. پیام هم که معلوم است. پیام، قرآن و فرهنگ اهل بیت(ع) است. یعنی یک مبلغ چارچوب تبلیغش باید همانی باشد که پیامبر اکرم به عنوان دو گوهر گرانبها به ما دادهاند: «انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی، ما ان تمسکتم بهما» نه«ما ان تمسکتم» به مقالههای این و آن و فرهنگهای دیگر و مسائلی که گاهی از رادیو و تلویزیون و روزنامهها به منبر میکشند که برای مبلغ قطعی بودنش تعیین نیست و نه این خوابهای فراوانی که دروغ است و چند سال است در این مملکت باب شده و نه شعرهای بیمحتوایی که جز شکستن عظمت اهل بیت(ع) چیزی نیست، «تمسکتم بهما» یعنی باید قرآن و فرهنگ اهل بیت(ع) را به مردم معرفی کند. یعنی اگر سیاست میخواهد بگوید، سیاست بنا بر قرآن و اهل بیت(ع) را بگوید، اگر مسائل خانوادگی را میخواهد بگوید. بنابراین قرآن و اهل بیت بگوید که کامل است. هرچه را میخواهد بگوید که راستش و صحیحش را بخواهد بگوید در قرآن و فرهنگ اهل بیت(ع) موجود است. هیچ نیازی به گدایی از این طرف و آن طرف ندارد. به قول قدیمیها هر رطب و یابسی را به هم ببافد و به عنوان دین تحویل مردم دهد.
اما مخاطب مبلغ، کل مسلمانهای جهان هستند؛ او باید لحاظ کند که به گونهای قرآن و فرهنگ اهل بیت(ع) را به مخاطب ابلاغ کند که مخاطب بپذیرد باید زمان شناس و مردم شناس باشد و تمام مطالبش را در مرحله اول روی موجب عاطفه و محبت به مردم انتقال دهد. چون عاطفه و محبت خیلی بیشتر از تندی و فریاد و عصبانیت جواب میدهد. مخاطب یعنی کل مردم جهان نه فقط مسلمانها، چون قرآن مخاطبش «یا ایها الناس» است. برای همه آدم باید بگوید. بنابراین جوری باید بگوید که همه به تناسب درک و ظرفیت خودشان را روی لازم را از مبلغ بگیرند و ادامه دهند.
* پس «یا ایها الذین آمنوا» هایی که در قرآن آمده برای چیست؟
آن یک مقدار محدود به محبت بیشتر است. یعنی مرحله بعد از الناس که جذب اولیه باشد مدنظر است.
* مقوله آسیبشناسی اشعار مداحان و برخی خوابهایی که توسط وعاظ نقل میشود را مورد اشاره قرار دادید. به نظر شما دلیل رواج این گنه مسائل، خصوصا در سالیان اخیر چیست؟
مردم دینشناس نیستند. اینها هم به این خوابها و شعرها رنگ دین میدهند و توده مردم هم روی علاقهشان به دین، به عنوان اینکه از زبان مبلغ دین است، قبول میکنند و داستان و قصه هم در مردم خوشایندتر است تا مطالب علمی.
* شاید یکی از علل روی آوردن مبلغان و دستگاههای تبلیغی به داستانها و مطالب خرافه، خشکی و عم انعطاف برخی مفاهیم و مسائل دین است. یعنی برای جذابیت بخشیدن به موضوعاتی که درصدد تبلیغ آن هستند از این روش استفاده میکنند.
قرآن مجید تبلیغ را به سه بخش تقسیم کرده است:
اول «ادعوا الی سبیل ربک بالحکمه» تبلیغ بنابر دلیل. این منبر که بنابر حکمت و دلیل باید برگزار شود باید برای دانشمندان و علما و دانشجویان باشد. معنی آیه یعنی مردم را به راه پروردگارت با دلیل و حکمت فراخوان.
دوم «وبالموعظه الحسنه» چون با واو عاطفه آورده شده، میشود مرحله دوم، یعنی موظعه نیکو. این نوع موعظه مربوط به توده مردم است. یعنی منبر و تبلیغی که دلنشین باشد. چنین تبلیغی با آسان معنا کردن آیات و روایات داستانهایی که در خود قرآن است، تحقق پیدا میکند چرا که این نوع وعظ و تبلیغ مختص توده مردم است.
سوم«وجادلهم باللتی هی احسن» مرحله سوم منبر و گفت و گوهای مجادلهای، که این برای دشمنان دین و برای لجبازهاست که از مطالب خود آنها دلیل و برهان بگیری، حرف و سخن از خودشان بگیری و به خودشان برگردانی. مثل مجادلهای که حضرت رضا با پاپ مسیحیان داشتند. در جلسه مأمون پاپ گفت به حضرت رضا که شما شروع کنید و حضرت رضا جواب دادند. شروع از طرف پاپ باشد. که پاپ سوال کرد نظرتان راجع به عیسی چیست؟ امام هشتم فرمودند: عیسی همه چیزش کامل بود و من همه آنها را قبول دارم. فقط دو عیب داشت، اول اینکه نماز نمیخواند. دوم اینکه روزهاش را میخورد. پاپ مسیحیان خیلی عصبانی شد و گفت که چطور به شما میگویند عالم، در حالی که از مسیح خبر نداری. اگر اهل نمازی بخواهیم پیدا کنیم و در رده اول باشد، همانا حضرت مسیح است. چگونه شما میگویید که حضرت مسیح نماز نمی خواند و روزه نمیگرفت؟ حضرت رضا فرمودند: به خاطر اعتقادات خود شما. شما که او را خدا میدانید. او اگر اینجا خداست دیگر برای چه کسی نماز بخواند و روزه بگیرد؟ اینجا آن پاپ مبهت شد. این را میگویند منبر مجادلهای که از فرهنگ ماتریالیست، فرهنگ کمونیست، حرف بگیری بعدی به خودشان برگردانی.
یکی از رسالتهای «کربوبلا» اطلاعرسانی در حوزه امام حسین علیهالسلام است که در راستای این رسالت، رویدادهای خبری را پوشش میدهد و مصاحبه با افراد صاحب نظر را به صورت غیرجانبدارانه در جهت تبیین دیدگاههای مختلف منتشر میکند. در نتیجه نظر افراد مصاحبه شونده لزوما همان دیدگاه «کربوبلا» نخواهد بود.