مشکلات موجود در حوزه ادبیات آئینی گاه به دلیل غفلت از منابع موثق و عدم بهرهگیری از مستندات دینی رخ میدهد. معمولاً در حوزه اشعار دینی اوضاع به این شکل است که به شنیدههای خود اکتفا میکنیم و اشعاری که سروده شدهاند بر اساس مستندات متقن دینی نیستند و در این راستا به مقاتل معتبر مراجعه نمیکنیم.
در این باره شاعران در سرودن اشعار عاشورایی باید با حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و اصحاب وی آشنایی بیشتری پیدا کرده و تنها به شنیدهها اکتفا نکرده و در این حوزه به مقاتل معتبری چون نفسالمهموم و لهوف مراجعه کنند. مقاتل معتبری مورد تایید بزرگان دینی کشورمان است، بر این اساس شاعران و نویسندگان باید مقاتلی که مستند هستند را مبنای کار خود قرار دهند؛ مقاتلی که علما و بزرگان دین ما آنها را قابل استناد دانسته و تایید میکنند.
ساختار زبانی آثار عاشورایی محکمتر شده است
حجتالاسلام و المسلمین روشن سلیمانی، دبیر کنگره شعر طلاب در این باره عنوان کرده است که وجه تمایز میان اشعار عاشورایی گذشته و معاصر چند نوع است و به یک وجه منحصر نمیشود؛ مثلاً از جهت زبانی، شعر امروز و گذشته خیلی با هم تفاوت کردهاند. شعر امروز از نظر زبانی رشد خوبی داشته است، یعنی ساختار زبانی محکمتری پیدا کرده و زیباتر شده است و شاعر نسبت به گذشته وسواس بیشتری در گزینش واژهها دارد.
همچنین شعر امروز از جهت صور خیال خیلی ارتقاء پیدا کرده است و شاعر از استعارهها، تشبیهها، کنایهها، تماثیل، ارجاعات برونمتنی، مراعات نظیر، لف و نشرها و ... استفاده میکند. از این رو میتوان گفت که شاعران در این حوزه خیلی رشد کردهاند.
در مجموع شاعران امروز به زیبایی شعر خیلی بها میدهند، اما شاید آن وجهی که به همین تناسب رشد نکرده باشد را بتوان وجه عمق و اندیشه شعر برشمرد. شاید بسیاری از شاعران قدیمی را نتوان با شاعران امروز در حوزه زبان به خصوص در حوزه شعر عاشورا مقایسه کرد، اما همان طور که بخش اعظم شعر امروز از نظر زبانی شاید زیباتر از گذشته باشد و از جهت آرایههای ادبی و صور خیال قویتر ظاهر شود، اما از جهت اندیشه، شعر امروز خیلی رشد نکرده است و نسبت به شعر قدیم، در این حوزه ضعف دارد.
زندهیاد قیصر امینپور در این باره تعبیری دارد که میگوید «شعر امروز اقیانوسی به عمق دو سانتیمتر است»، شاید این تعبیر درست باشد؛ یعنی شعر امروز وسعت پیدا کرده است، ولی این اقیانوس زیبا عمیق نیست.
اگر بخواهیم در محور و در بال اندیشه، شعر را به دو قسمت کنیم، اندیشه و جنبههای ظاهری و زیباشناختی شعر یک بُعد آن است و از جهت بال زیباییشناختی، صور خیال، آرایههای ادبی و زبان که وجه دیگر است رشد داشتهایم، اما در حوزه اندیشه شعر هنوز دچار ضعف است و هنوز نتوانسته با شعر قدیم ارتباط برقرار کند.
از سویی اینکه، شعرهای گذشته هنوز در میان مردم جایگاه دارند، شاید به دلیل عمق بیشتر اندیشه شاعر بوده است. چون شاعر اهل مطالعه و حکیم بوده است و تفسیر، کلام، فقه، فلسفه و تاریخ میخوانده و با این موضوعات آشنا بوده است و در کنار این اقدامات شعر هم میسروده.
اشعار شاعر امروز خیلی سطحی هستند و عمق و تنوع ندارند. این موضوع به دلیل عدم مطالعاتی است که باید داشته باشند. در این باره شاعر شاید فقط تاریخ را به صورت مختصر خوانده یا مقاتل را بررسی کرده باشد، ولی هرگز به فلسفه قیام اباعبدالله(ع) و تفاسیری که در این باره نوشته شده است و تاریخ تحلیلی این حوزه، خیلی توجه نداشته یا عرفانی که در قضیه عاشوراست را مورد توجه قرار نداده است و همین سبب میشود که اشعارش خیلی عمق نداشته باشند. بر این اساس وجه تمایز اشعار گذشته و معاصر در اندیشه و زیباییشناختی اشعار است.
نگاهی به آثار عاشورایی معتبر
محمدرضا محقق، پژوهشگر ادبی کشورمان نیز در این باره معتقد است که در حوزه تاریخ تحلیلی، تاریخ عاشورا یا در حوزه مقاتل، منابعی وجود دارند که قاعدتاً به عنوان منابع فکری و آبشخور اندیشهای خالقان فرهنگ عاشورایی میتوانند و باید به صورت شایسته و بایسته مورد توجه قرار گیرند.
در طول تاریخ و قرون مختلف، از روز عاشورا به بعد و در دوران معاصر، ما آثار متنوعی داریم از جمله مقاتل تا کتابهای دیگر که متن واقعه عاشورا را به لحاظ تاریخی بیان میکنند که از این جمله میتوان از تاریخ طبری تا لهوف و دیگر مقاتل معروف و غیرمعروف نام برد.
دسته دیگر منابع، تاریخ تحلیلی هستند که در عین اینکه تاریخگویی و تاریخنگاری هستند، نگاه تحلیلی هم دارند که به آثار معروف و غیر معروفی طبقهبندی میشوند که از «رسانه شیعه» گرفته تا کتابهایی مثل «قیام امام حسین(ع)»، یا «پژوهشی پس از 50 سال» اثر زندهیاد سیدجعفر شهیدی از آن جمله هستند.
همه این آثار قاعدتاً به لحاظ وجه تاریخی، باید دستمایه خالقان حوزه ادبیات قرار گیرند که وجه تاریخی را تامین کنند. کتابهای دیگری هم در این باره هستند مثل «فرهنگنامه سخنان حضرت اباعبدالله(ع)» یا کتاب «فرهنگ عاشورا» اثر حجتالاسلام و المسلمین جواد محدثی و کتابهای متنوعی که به نوعی به تصویر فرهنگی درباره واقعه عاشورا میپردازند.
مجموعه این موارد میتواند مبنا و دستمایه اهل ادبیات قرار گیرد و برای پدید آوردن آثاری که وجهی از این منشور را بیان کند مورد استفاده باشد. زیرا عاشورا منظومه و منشوری از تاریخ، عرفان، دین، سیاست، عاطفه و .. است که در هر وجهی هم منابع متعددی پدید میآید و نویسنده و اهل ادبیات بسته به تعلق خاطری که در این حوزه وجود دارد، از این منابع استفاده میکند و آن مبانی را با اثرش پیوند میدهد و با عاطفه، فکر و قدرت خود آثاری را به وجود میآورد.
آثار عاشورایی امروز، شاعرانگی بیشتری دارند
جواد محقق، دبیر جایزه ادبی کتاب سال دفاع مقدس و پژوهشگر ادبی کشورمان نیز نظراتی درباره تفاوت عمده آثار دوران پیش از انقلاب و پس از آن دارد. به عقیده وی، تفاوتهای عمده این دو در آن است که در سالهای قبل از انقلاب بیشتر کارهای عاشورایی در حوزه ادبیات کهن ما و قالبهای کلاسیک بود و کمتر آثاری در حوزههای نوآئینتر شعر فارسی به وجود میآمد. امروزه حجم آثاری که در قالبهای نوآیینتر شعر فارسی مربوط به عاشورا منتشر میشود، به نحو قابل توجهی بیش از سالهای گذشته شده است.
دومین نکته، حضور لحن و زبان و نگاه حماسی به عاشوراست که در کنار نگاه با محتوای سوگمایه، نگاه متفاوتی محسوب میشود، به ویژه در سالهای دفاع مقدس این رویکرد رشد قابل توجهی داشت.
مسئله سوم حجم آثار خوب و شاعرانه در شعرهای عاشورایی امروز است که به نسبت سالهای گذشته، از شاعرانگی بیشتری برخوردار هستند.
در گذشته ادبیات ما محمل بسیاری از موضوعات بوده است؛ این وضعیت را در حوزه شعر بیشتر میتوان دید، زیرا ادبیات داستانی به معنی امروز، آنچنان وجود نداشت، اما ادبیات منظوم، هم محمل فلسفه بوده است و هم محمل تاریخ، هم فقه و هم دیگر موضوعات.
بر این اساس شعر بسیاری از وظایف دیگر را نیز به دوش میکشید؛ در حالی که امروزه شعر آن وظایف را کمتر بر دوش خود حس میکند و تعلیم و تربیت هم کاری جدای از کار شاعری تلقی میشود و شاید هم یکی از دلایلش این باشد که شاعران امروز ما جایگاهی را که شاعران بزرگ گذشته مثل سعدی و مولانا داشتند، ندارند.
شاعران امروز نه حد شاعرانگی و نه توان علمی و ادبی و فلسفی گذشتگان خود را ندارند. به همین دلیل شعر دستمایههای دیگری برای خود پیدا کرده است و اوضاع و احوال ادبیات جهانی هم البته در آن بیتاثیر نبوده است.
فروغ اعتقادی در پس مجالس عزاداری کمرنگ شده است
اما واقعه عاشورا از دیدگاه عبدالجبار کاکایی، دبیر جشنواره شعر فجر موضوعی اعتقادی و مذهبی و دینی است و تاثیرگذاری آن به نسبت نیازهای معنوی مردم بالا و پایین میرود و هر چه اسلام اعتقادی در جامعه کمتر تاثیرگذار باشد، طبیعی است که تاثیر این ادبیات نیز کمتر میشود. آنچه اکنون در مجالس عزاداری میبینیم، شور اجتماعی خوبی است که به وجود آمده و هر سال بهتر و پررونقتر میشود و مدیریت و برنامهریزی جامعه برای آن نیز بیشتر میشود.
در عین حال به نظر میرسد که فروغ اعتقادی پشت این ماجرا کمتر شده است و بیشتر تظاهرات اجتماعی است و بیم این میرود که مراسم خیابانی رفته رفته به شکار عکسهای گریزپا و مراسم خیابانی خالی از جنبه اعتقادی تبدیل شود.
دیگر اینکه تاثیرگذاری ادبیات، رابطه با اعتقادات مردم دارد که بخشی از آموزش اعتقادی از طریق منبر و مجالس روضه و وعظ به مردم منتقل میشود. از این رو به نظر میآید که چندان حرفهای ارزشمند و گرانقیمتی گفته نمیشود و تاثیر این حرفها را کمتر میتوان در روحیات مردم مشاهده کرد.
این موضوع یعنی آنکه تظاهرات روحی و روانی و شوقانگیزی در ایام تاسوعا و عاشورا انجام میشود و بعد از آن فروکش میکند و جامعه از نظر رفتارشناسی، همان جامعه قبلی است، بدون اینکه اثری از این شور خیابانی پذیرفته باشد، یعنی نه در هنجارهایش و نه در ضوابط اخلاقی و رعایت قانون و نه در ارتباطات جمعی در زندگی اثری از شور عاشورا دیده نمیشود که با همه این موارد به نظر میآید هیچ تاثیری از این هیجان خیابانی و تظاهرات بیرونی در جامعه گذاشته نمیشود.
بعد از سالها فهمیدهایم که این شور و حرارت هر سال زیادتر میشود، ولی اثرگذاری آن هر سال کمتر میشود و حداقل اگر در رفتار میدانی مردم تحقیق کنیم میبینیم که بعد از عاشورا چه اتفاقات اخلاقی قابل توجهی در جامعه میافتد.
جدای از عاشورا، در ماه رمضان و ایامی که به هر حال ظرفیتهای اعتقادی مردم بالا میرود و به نظر من ماه رمضان از منظر جنبه معنوی قابل اعتناتر از دیگر ماههاست، بیشتر میتوان این روند را مشاهده کرد که این شور اجتماعی که روز به روز بررگتر میشود، آیا اصلاً نیازی به این شور اجتماعی و کارناوال عظیم انسانی احساس میشود و اثر وضعی بر رفتار جامعه میگذارد؟
به نظر میآید یک جای کار لنگ است و کار فرهنگی لازم است. امسال دیده شد که حرکتهایی در تلویزیون طی یکی دو برنامه صورت گرفت که خواستند جلوی افراط در مجالس عزاداری را بگیرند و کارهایی کنند.
در این راستا نباید انعطاف زیاد در برابر این شورخیابانی نشان داد. اگر میخواهیم این مراسم نسبتی با اعتقاد برقرار کند یا باید به آن جهت دهیم یا اینکه باید این رفتار تحت ضابطه باشد.
جنس شعر به حماسه نزدیکتر است
این واقعیت که واقعه عاشورا و کربلا در حوزه داستان چنگی به دل نمیزند و نویسندگان از این بابت احساس نگرانی میکنند از نظرات رضا رسولی، دبیر جایزه قلم زرین است. به عقیده وی، جنس شعر به حماسه نزدیکتر است و پیشینه خلق شعر حماسی در کشور ما بیشتر است و از سوی دیگر، ادبیات عاشورایی، ادبیات حماسه است و شعر در این حوزه پیشگامتر بوده است.
انقلاب و عاشورا و در کنار همه آنها، واقعه دفاع مقدس، این حوزه را تقویت کرده و قاطبه شاعران ما افراد مؤمن و متدینی بودند که دل در گرو حق داشتند و در این حوزه متأسفانه دست داستان خالی است، به ویژه سه دهه اخیر که دوران ادبیات بعد از انقلاب است و هنوز آثار جدی در این باره دیده نمیشود و میتوان گفت که در آثار ادبی نسل جوان، آثار جدی و ماندگار دیده نمیشود یا کمتر دیده میشود.
در این باره، عوامل سرعتبخش و افزاینده یا حذف شده و یا کاهش یافتهاند. یکی از دلایل آن هم این است که در حوزه شعر آئینی و عاشورایی کنگرهها و جشنوارههای متعدد برگزار و از برگزیدگان تقدیر و تشکر میشود، ولی در حوزه داستان چنین رویکردی وجود ندارد.
افرادی همچون سیدمهدی شجاعی در این حوزه تلاشهای متعددی کرده و آثار مختلفی را خلق کردهاند، ولی این روند در میان جوانان کمتر دیده میشود. همچنین چند سال پیش از سوی بنیاد شهید کاری در این باره صورت گرفت که در قالب نمایشگاه برپا شد و متاسفانه ادامه پیدا نکرد که این اقدام میتوانست مؤثر واقع شود.
در نمایشگاه عاشورایی بنیاد شهید، من دبیر بخش ادبیات داستانی بودم و پس از انجام داوری آثار، از برگزیدگان تقدیر کردیم و این موضوع قالب رسانهای نیز پیدا کرد و آثار پس از ارزیابی به نمایش گذاشته شدند که متاسفانه این روند متوقف شد. چنانچه این عملکرد ادامه پیدا میکرد، میتوانستیم رویکرد مناسبی را در حوزه داستان عاشورایی شاهد باشیم.
بهتر بود که برنامههای عاشورایی در کنار برنامههای فراگیر و ارزشمند مردمی و رسانهای که انجام میشود، در کنار حوزههای تخصصی ادامه پیدا کند. برنامههای عاشورایی نیاز به انگیزه صرف ندارد، بلکه تعقل و خرد معنایی میطلبد که در آثار علمی و ادبی به ویژه در حوزه ادبیات داستانی باید تجلی پیدا کند.
تغییر توجه از جنبههای مصیبتی به عناصر اجتماعی و سیاسی
حجتالاسلام و المسلمین سیدعبدالله حسینی، مشاور معاون فرهنگی شهرداری تهران نیز درباره وجه تمایز آثاری که از گذشته تاکنون ارائه شدهاند، معتقد است که قبل از انقلاب بیشترین توجه به جنبههای مصیبتی ماجرای عاشورا بود و بعد از انقلاب این حالت خیلی متحول شد، به این صورت که عناصر اجتماعی و سیاسی که فلسفه اصلی قیام امام حسین(ع) هم بود، وارد فضای ادبیات ما شد.
داستان کربلا و قیامی که امام حسین(ع) در کربلا آفرید به خاطر هدفی والا بود؛ این قیام به خودی خود هدف نبود، بلکه یک وسیله بود برای انجام کاری بزرگ که آن، اجرای احکام اسلام و تشکیل حکومت اسلامی و نهی از منکر و امر به معروف بود. متاسفانه در ارتباط با ماجرای کربلا و حادثهای که آنجا اتفاق افتاد، یکی از مشکلاتی که وجود دارد و آسیبهایی که در ارتباط با عاشورا دیده میشود، مفقود شدن هدف نویسندگان در ارتباط با کربلاست.
انقلاب امام حسین(ع) یک آفریننده داشت و آفریننده آن، امام حسین(ع) بود و کسانی که بعد از امام حسین(ع) تمام هم و غم خود را صرف زنده نگه داشتن خون امام کردند در راستای باقی ماندن این واقعه تلاش کردند. تمام اتفاقاتی که بعد از عاشورا روی داد و تمام زحماتی که کشیده شد و انقلابهایی که بعد از آن شکل گرفت، از قیام توابین گرفته تا به امروز و همه مدایح و مراثی و مراسمهایی که با این موضوع در سراسر جهان برگزار میشود، اعم از سینهزنی، زنجیززنی، نوحهخوانی و ...، همه برای بزرگداشت حماسه عاشورا و زنده نگه داشتن خون امام حسین(ع) است.
با این اقدامات، خون حضرت را زنده نگه داشتیم و قیامهای امروز نیز به برکت خون امام حسین(ع) زنده ماندهاند. اما در این راستا، اصل هدف فراموش شده است و آن این است که زنده نگه داشتن قیام و خون امام حسین(ع) برای چه و با چه هدفی بود؟
امام حسین(ع) هدفی داشت که نویسندگان باید در جهت آن هدف کار کنند و از عنصر عاشورا برای حل معضلات سیاسی اجتماعی خود استفاده کنند. در این راستا، ما از اصل عاشورا برای خود استفاده کردیم و شاه را از کشور بیرون راندیم و جمهوری اسلامی بر اساس اهداف امام حسین(ع) تشکیل شد.
ما در جریان جنگ با صدام از انقلاب امام حسین(ع) استفاده کردیم. مسلمانان لبنان از ظرفیت و پتانسیل عاشورا استفاده کردند و توانستند برای اولین بار اسرائیل را در جهان شکست دهند. امروز اگر از ظرفیت حماسه عاشورا به صورت کامل استفاده میشد، نباید اسرائیل و داعش فرصت این را پیدا میکردند که ابراز وجود کنند. اگر اسرائیل موجود است و اگر داعش میتواند به راهش ادامه دهد، دلیلش آن است که از ظرفیت قیام عاشورا استفاده نکردهایم.
این ظرفیتها پیش از این در ادبیات ما وجود نداشت و امروزه در حوزه ادبیات وارد شده است و وجه تمایز اصلی بین ادبیات عاشورایی بعد و قبل از انقلاب، همین موضوع بوده است.
دستهبندی اشعار عاشورایی از منظر محتوا
در همین راستا، سیدضیاءالدین شفیعی، دبیر نخستین دوره جشنواره شعر فجر و شاعر آئینی کشورمان نیز اعتقادات خود را دارد. وی در این باره اشعار عاشورایی را دستهبندی کرده که این دستهبندی اشعار از جهت محتوا انجام شده است.
آثار عاشورایی که تنها وصف صرف هستند، یعنی ماجرای عاشورا را فقط توصیف میکنند و نگاه روایتی به این قضیه دارند و تقدم و تأخر حوادث را مطرح میکنند و مقاتل و برخی از نظمهای دیگر در این دسته میگنجند، از جمله گروه اول هستند.
این گروه از اشعار یا سوگواره هستند، یعنی بعد از اینکه آن حادثه در یک سری از شعرها وصف و شرح داده شد، نسل بعدی شعرهای عاشورایی، نسل سوگوار است که مخاطبان خود را به گریستن دعوت میکند.
نسل دیگر هم، نسل ایهامی و نسل شعرهای کنایی هستند که در این نسل، اشاره صریح به واقعه عاشورا دیده نمیشود و از روی کنایات و اشارهها باید فهمید که اشعار درباره چه صحبت میکند. برای مثال در شعر «سرها بریده بینی، بیجرم و بیجنایت» منظور سرهای بریده اصحاب امام حسین(ع) در روز عاشوراست.
نسل چهارم اشعار عاشورایی نیز شعرهای هشداردهنده و زنهاردهنده هستند که مخاطبان را به درس گرفتن عملی دعوت میکنند و ممکن است نگاه کلی داشته باشند و جزئینگر نباشد. اهمیت این دسته چهارم شعرهای این است که بیدارکننده و هشیارکننده هستند.
در این گروه چهارم اشعار عاشورایی، شاعران مخاطبان خود را به اینکه ببینند در روزگار خودشان مصداق وقایع عاشورا چه کسانی هستند دعوت میکنند. آنها مخاطبان خود را به شناختن معاویهها و یزدها و شمرهای زمان دعوت میکنند.
از نظر من فارغ از اینکه شاعر عاشورایی جدید یا قدیمی باشد، تنها این دسته چهارم هستند که به کار میآیند و آن گروههای دیگر خدماتی را به شعر عاشورایی کردهاند، اما دوران آن شعرها سپری شده است.
تنها آن گروه چهارم اشعار است که به مخاطبان خود زنهار و هشدار میدهند و دعوت میکنند به اینکه زمان خود را با زمان نهضت عاشورا بسنجند، این اشعار امروز حائز اهمیت هستند. من هم تلاش کردم اشعار عاشورایی که دارم در همین مسیر چهارم قرار گیرد.
پیش از انقلاب هیچ شکلی از داستانهای عاشورایی موجود نبود
اینکه پیش از انقلاب هیچ شکلی از داستانهای عاشورایی موجود نبود نیز نظر ابراهیم حسن بیگی، نویسنده «رمان محمد(ص)» است. وی در این باره عنوان کرده است که فعالیت چندانی در این حوزه نداشتیم و معدود داستانهایی که وجود داشت نیز توسط امثال محمود حکیمی بر پایه بضاعتی که وجود داشت، نگاشته میشدند.
این داستانها در حوزه مسائل دینی و محدوده جغرافیایی و در شهرهای مذهبی که افراد متدین، کتب را برای بچهها تهیه میکردند، دیده میشد. داستانی به این معنی که درباره عاشورا بگوید، در این حوزه شکل نگرفته بود.
انقلاب اسلامی با شعار دینخواهی و اسلام ابعاد جامعه را تغییر داد و این مباحث در ادبیات داستانی مطرح شد و داستانهای زیادی در این حوزه تولید شد که در دهه 60 و 70 شمار قابل توجهی از این آثار را میتوان مشاهده کرد.
این رویکرد در دهه 80 کمتر مشاهده میشد و کیفیت آثار آئینی بسیار کمرنگتر بود. دهه 60، دههای بود که آثار داستانی تازه در آستانه شکلگیری بوند و انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به آنها کمک کردند تا شور حسینی در جامعه افزایش پیدا کند. از سویی حاکم بودن فرهنگ عاشورایی در جامعه سبب شد تا نویسندگان به این آثار بپردازند.
آنچه به عنوان رویداد نامطلوب میتوان از آن سخن گفت دوران کنونی با دهه 60 اصلاً قابل مقایسه نیست. در آن دوران، فرهنگ عاشورایی را به وضوح میتوانستیم در رفتار و کردار مردم ببینیم. این فرهنگ امروز چندان حضوری در میان مردم ندارد و زمانی که شاهد دنیاطلبی و نامهربانی در میان مردم هستیم، باید بگوییم که از این فرهنگ دور شدهایم.
این نویسنده اظهار کرد: دفاع مقدس تأثیرات زیادی از عاشورا پذیرفته است و اگر این فرهنگ نبود، در مقابل تهاجمی که صورت گرفت، شاید نمیتوانستیم هشت روز هم مقاومت کنیم و یکی از دلایلی که توانستیم این کار را انجام دهیم و شاهد اعزامهای صدهزار نفری مردم باشیم، شور و شعور حسینی بود.
جامعه از فرهنگ حسینی فواید بسیاری کسب کرد. رویدادی که در دهه 60 به وقوع پیوست، اتفاقی بیسابقه بود که در تاریخ اسلام نظیر نداشت و هیچ ملتی پس از آن نیز نتوانست به این صورت حرکت کند و حکومتی نیز نتوانست ملتی را این گونه به حرکت وادارد.
فقر در حوزه ادبیات داستانی عاشورایی
حمیدرضا شکارسری، پژوهشگر ادبی کشورمان از فقر بسیار ادبیات داستانی در حوزه حادثه عاشورا یاد میکند و این موضوع را یادآور میشود که در شعر عاشورایی، برعکس بسیار غنی هستیم. شاعر در شعر عاشورایی و در روایت عاشورا، حتی اگر به صورت عینی و جزءنگرانه پیام را منتقل کند، این توان را دارد که با تخیل خود درباره یک حادثه تصرف کند و آن حادثه را شاعرانه به مخاطب منتقل کند و جنبههای فراواقعی به آن بدهد.
اما داستانهای عاشورایی و روایتهایی که در قالب داستان ارائه میشوند، حداقل اگر نتوانند با شیوههای جریان سیال ذهن یا رئالیسم جادویی با متن روبرو شوند، نهایت کاری که میتوانند بکنند این است که روایتی ساده از حادثه ارائه کنند که جذابیت هنری چندانی ندارد.
با این وضعیت در حوزه ادبیات عاشورایی، در شعر خیلی جلوتر هستیم. اگر داستاننویسان میخواهند به حادثه عاشورا بپردازند، بیتردید باید توانایی این کار را داشته باشند و به خود این اجازه را بدهند که از جریان سیال ذهن و رئالیسم جادویی یا آنچه که روایت را از شکل معمولی و ساده خارج کند به حادثه نگاه کنند.
همچنین داستاننویس میتواند دریچههای تازهای برای نگاه به این حادثه انتخاب کند یا به شخصیتهای ناشناخته از این منظر بپردازد؛ یعنی زوایه دید را عوض کند و شیوههای روایت عاشورا را رواج دهد که روایت عاشورا از سادگی روایتمحوری و حالت هنری خارج کند.