نویسنده در آغاز به معرفى اثر و زمان نگارش آن مىپردازد. سپس درباره شیوه نگارش اثر سخن مىگوید و سرانجام نمونههایى از نثر آن مقتل را به خوانندگان ارایه مىدهد.
نویسنده کتاب، خود در توضیح این اثر ارزشمند، میگوید: پژوهشى در مقتلهاى فارسى، عنوانى است که براى این اثر برگزیدهام و در پنج فصل آن را سامان دادهام.
در فصل اوّل، «کلّیاتى درباره مقتل و مقتلنگارى» ارایه شده و از «پیشینه مقتلنگارى در زبان عربى و فارسى» و نیز «منابع مورد استفاده مقتلنگاران» به صورت کوتاه و گذرا سخن به میان آمده است.
در این فصل، مؤلف، براى بررسى متون منثور واقعه عاشورا، آثار مکتوبى که تمام یا قسمتى از آنها به گزارش گونهاى از وقایع قیام کربلا اختصاص یافته و رخدادهاى روز عاشورا را صحنه به صحنه یا با مرورى کلّى و گذرا روایت کرده و گاه نیز به بررسى تحلیلى اهداف این قیام ماندگار و آثارى پرداخته که بر آن مترتّب بوده و هست و انگیزه الهى نهضت حسینى را مورد کند و کاو قرار داده، مطالعه کرده و آورده است.
به گفته وی، کتابهای مقتل از رایجترین و مهمترین منابعى به شمار مىروند که هر پژوهشگرى براى بررسى این حادثه خوننگار، ناگزیر از مطالعه و بررسى آنهاست و از همین رو، با طرح کلّیاتى درباره مقتل و مقتلنگارى مىخواهیم محدوده این قلمرو تاریخى و ماتمى را مشخّص کنیم و سپس در بخشى از این قلمرو وسیع به بررسى متونى بپردازیم که به واقعه عاشورا و شهداى کربلا اختصاص دارند.
بدیهى است نتیجه حرکت در چنین قلمرو ناپیدا کران مىتواند در یک گزارش منقّح چندین هزار صفحهاى به شیفتگان مکتب عاشورا ارایه شود، ولى از عنوان این اثر مىتوان دریافت که اوّلا بخش عظیمى از این قلمرو که اختصاص به آثار منظوم عاشورایى دارد، از محدوده این پژوهش فراتر است و ما پیش از این در کتاب «شکوه شعر عاشورا در زبان فارسى» به تفصیل به آن پرداختهایم. ثانیاً به دلیل حوصله تنگ این مقال- که حدّاکثر باید در چهارصد تا پانصد صفحه سامان یابد- ناگزیریم در بررسى متون منثور نیز به سراغ آثارى برویم که مشخّصاً تفکّر و برداشت خاصّى از این رویداد ماندگار را بیان مىکنند و به تعبیر دیگر، نماینده قرائت خاصّى از فرهنگ عاشورا به شمار مىروند.
نویسنده در این فصل با اشاره به منابع مورد استفاده مقتلنگاران بر این باور است که:” بررسى منابع اوّلیّهاى که مورد استفاده مقتلنگاران سدههاى آغازین هجرى قرار گرفته، مىتواند در شمار اولویّتهاى موضوعى عاشورا نظر پژوهشگران را در روشن کردن صحّت و سقم متون کتب مقاتل به خود جلب کند؛ زیرا بدون ریشهیابى این گونه منابع نمىتوان در نهایت به متن منقّح و قابل اعتمادى در زمینه رخدادهاى عاشورا دست یافت. پس از انجام این مهم، کار بررسى متون سایر مقاتل چندان دشوار نیست و مىتوان با تکیه به مسلّمات تاریخ عاشورا و با عنایت به موارد اختلافى و تحریفى به پیرایش متون منثور عاشورایى پرداخت و نقاط قوّت و ضعف هر کدام از آنها را به روشنى نشان داد”.
به نوشته وی:” منابع اوّلیّهاى که مقتلنگاران سدههاى آغازین هجرى به آن عنایت داشته و مقتلنگاران سدههاى بعد از حاصل زحمات آنان در نگارش آثار خود سود جستهاند، عبارتاند از: اخبار غیبی عاشورا، مجموعه نامهها، سخنان و خطبههاى امام حسین(ع) از آغاز حرکت تا شهادت، سخنان و رجزهاى عاشورایى اصحاب و یاران فداکار امام حسین (ع)، سخنان و خطبههاى امام زین العابدین و حضرت زینب(س) و اهلبیت امام حسین - علیهم السلام - در جریان سفر به کوفه و شام و مدینه، روایات منقول از امامان معصوم(ع) درباره شهادت امام حسین(ع)، مطالب منقول از همراهان امام که زنده ماندند، مطالب منقول از مخالفان امام حسین(ع) و مشاهدات افراد بیطرف.
نویسنده، آن گاه در فصل دوم، «سیماى امام حسین(ع) در نثر کهن پارسى» را به تصویر کشیده و نمونههایى از مطالب پراکندهاى که در 24 متن کهن پارسى درباره سالار شهیدان آمده، را ارایه کرده است.
مجاهدی در توضیح این فصل معتقد است:” پیش از بررسى متون مقتلهاى عمده فارسى و کتب تاریخى و نثر نوشتههاى عاشورایى، که مطالبى پیرامون قیام ماندگار امام حسین (ع) و جریان شکلگیرى این نهضت الهى و رخدادهاى روز عاشورا دارند، لازم است از متون کهن منثور دیگرى در زبان فارسى یاد کنیم که کوتاه و گذرا، برخی از فضایل اخلاقى و کرامتهاى وجودى آن حضرت را به تصویر کشیدهاند. بیشتر این متون کهن اگر چه ارتباطى با رخداد شگرف کربلا ندارند، ولى هر از گاه در جایى که مقام سخن ایجاب مىکرده است، از آن امام همام و قیام او به نیکى و بزرگى یاد کردهاند که به سبب قدمت تاریخى داراى اهمیّت فراواناند و ما به نقل برخی از آنها بسنده مىکنیم”.
در فصل سوم، «کتابشناسى توصیفى برخى از کتابهاى مربوط به عاشورا» مورد بررسى قرار گرفته و ضمن ارایه برگزیدههایى از هر یک از آنها، در حدّ گنجایى مقال به «بررسى محتوایى» این متون نیز پرداخته شده است. در این بخش 36 مقتل و متن تاریخى معرّفى شده و انتخاب آنها به گونهاى بوده است که هر یک، نماینده قرائتى خاص یا نگرشى ویژه از رویداد کربلا و فرهنگ عاشورا باشند و گاه نیز از هر قرائتى چند نمونه برگزیده شده است.
نویسنده، سپس در فصل چهارم این اثر به «معرّفى اجمالى نُسَخ خطّى و چاپى نادر از متون منثور عاشورا» پرداخته است و حدود 250 اثر را فهرستوار به شیفتگان ادب عاشورا معرّفى کرده است که قریب به اتّفاق، دور از دسترس عموم قرار دارند.
به باور وی،” با معرّفى این نسخههاى خطى و چاپى نادر، چراغى را فرا راه پژوهشگران حادثه خونبار کربلا برافروختهایم تا با مراجعه به این متون منثور و احیاى آنها خدمتى در خور به فرهنگ بالنده عاشورا ارایه دهند”.
نویسنده، در نگارش این بخش، از جلد سوم از مجلّدات «فهرستواره کتابهاى فارسى» که به کوشش آقاى احمد منزوى و همکارانشان فراهم آمده، بهره گرفته است. چون منبع در معرفى همه آثار، همان یک منبع مذکور است، وی پس از معرفى اثر، عبارت «فهرستواره کتابهاى فارسى، ج3» حذف و تنها به شماره صفحه اکتفا کرده است.
مجاهدی، سرانجام در فصل پنجم این اثر به ارایه فهرست کتب داستانى و تاریخى که در دو دهه اخیر براى کودکان، نوجوانان و جوانان چاپ و منتشر شده بسنده کرده و 98 اثر را به عنوان نمونه در فهرست آورده است.
به گفته وی،” در فصل پنجم به معرفى کتابهایى مىپردازیم که بیشتر در قالب داستان، روایت عاشورا را قلمى کردهاند. هدف غالب نویسندگان این دسته از کتابها، آشنا ساختن قشر جوان و نوجوان و کودک با واقعه عظیم عاشورا با زبانى ساده و داستانى بوده تا رغبت آنان را به مطالعه برانگیزند یا بیشتر کنند”.
اهتمامى که نویسنده در بخش چهارم و پنجم این اثر در معرّفى نسخههاى خطى و چاپى نادر داشته است، مىتواند راهگشاى پژوهشگرانى باشد که در مسیر معرّفى و احیاىِ این گونه متون دور از دسترس گام بر مىدارند.
نویسنده این اثر، بر این باور است که:” مسلّماً این اثر، کاستىهاى فراوانى دارد که با سه عامل «زمان»، «حجم محدود اثر»، «منابع دور از دسترس» ارتباط تام و تمام پیدا مىکند، ولى به هر حال به عنوان گامى در مسیر معرّفى و بررسى متون عاشورا مىتواند تلقّى گردد”.
یکی از رسالتهای «کربوبلا» اطلاعرسانی در حوزه امام حسین علیهالسلام است که در راستای این رسالت، رویدادهای خبری را پوشش میدهد و مصاحبه با افراد صاحب نظر را به صورت غیرجانبدارانه در جهت تبیین دیدگاههای مختلف منتشر میکند. در نتیجه نظر افراد مصاحبه شونده و مطالب نشر شده از افراد لزوما همان دیدگاه «کربوبلا» نخواهد بود.