موضوعات مقالات
  • بهانه‌ای برای یاد یار

    سجاد خاکی صدیق

    از آن روزی که باید واژه‌هایم با حضور به موقعشان گوشهه­ایی از عظمتی را به تصویر می‌کشیدند، سنگینی رسالتِ از شما نوشتن را بر دوش خود احساس می­‌کردم. سنگینی‌اش بر شانه‌هایم تاب و توانم را ربوده بود؛ اما نمی‌­دانم چرا از شما ننوشتم، می‌خواستم ولی ­ترسیدم! آری ترس، باید کلمات می‌گفتند ازعظمتتان! از حالاتتان! از کرامت شما! و ترسیدم که ادا نشود حقتان و به تصویر کشیده نشود عظمتتان!

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۲/۰۹/۱۶
    • بازدید: ۱۸۶۵۳
  • تشنگی آب!

    محمد جواد رفیعی

    در روزهای رمضان زیر آفتاب، زیر بار چتر تشنگی لحظاتی لب‌هایمان به یاد تو افتاد، ذکر یا حسین (ع) گرفت و علم تشنگی را بلند وعلم سقایی چون عباس (ع) را طلب کرد. زمان تنهاشدن با تو بود، زمان توسل... زمانی که ما به تو پناه بیاوریم و تبسمی بر لب خشکیده ات بنشانیم. جانت را به لبخندی مهمان کنیم.

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۲/۰۹/۱۵
    • بازدید: ۱۱۲۷۵
  • کسی شبیه تو (به مناسبت روز جهانی آب)

    سید محمد بنایی

    چون ستاره وجود تو دمید، هنگامی که رایحه و عطر تو در آسمان پیچید، درست همان زمانی که در آغوش پیامبر (ص) با نگاهت دل از او می‌ربودی، تو را شناختم. تا تو را دیدم، تا شمیمت به مشامم رسید و تا صدایت راشنیدم؛ عاشقت شدم.

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۲/۰۸/۰۵
    • بازدید: ۳۶۸۴
  • خاطرات تشنگی/شهادت امام باقر(ع)

    تحریریه سایت تخصصی امام حسین (ع)

    آهسته داشت ازکوچه‌ها عبور می‌کرد. دیگر دیوارها، قصرهشام بن عبد الملک را پوشانده بودند.

    زهر کم کم داشت اثر می‌کرد...

    برای راه رفتن، به غیر از دوپا، نیاز به دستی روی دیوار بود.

    به خانه رسید در را باز کرد و وارد شد. پسرش جعفر جلو آمد و زیر بغل پدر را گرفت.

    زهر کم کم داشت اثر می‌کرد...

    • تاریخ انتشار: ۱۳۹۱/۱۲/۲۰
    • بازدید: ۱۰۲۱۷
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×