یک روضه خودمانی/ به مناسبت شهادت امام صادق (ع)
حمیده کاشیان
باران اشک امام (ع) بود و شاعری که قافیه را باخته بود . . .
باران اشک امام (ع) بود و شاعری که قافیه را باخته بود . . .
اینجا، بیعت که هیچ، دعوتشان را هم فراموش کردهاند ...
دوستی میگفت باید دعای وداع ماه رمضان امام سجاد (ع) را در اولین روزهای ماه رمضان خواند!
سلام بر تو ای بهترین ماهها که در کنار تو قلبها نرم شد، گناهان کم شد، راه احسان کردن هموار شد و بسیاری از آتش آزاد شدند.
سلام بر تو که با برکت بر ما وارد شدی و آلودگیهای گناهانمان را شستی.
خسته بود، گرسنه، فراری، از همه جا بریده بود و پناه آورده بود به مدینه. وارد شهر که شد پرسید دستودلبازترین فرد این شهر کیست؟
از بابالبغداد وارد شهر میشویم. این جا همه چیزش متفاوت است. کوچک و بزرگ این شهر با همه جا فرق میکند. اصلا هوای این شهر سنگینتر از آن است که بخواهی راحت نفس بکشی. چه انتظاری داری؟
اما این بار، عون، پسرش را آوردهاند...
حتی صدای ردپای اشکی بر گونهای هم به گوش نمیرسد!
فرزند آخر اما وقتی به دنیا آمد این پدر بود که به استقبالش میرفت، در آغوشش کشید، اشک امان پدر را بریده بود، فرزند اما...
میآیم، اگرچه کوتاه، درآغوش تو آرمیدن لذتی جاودانه دارد.
از ملکوت به عرش آغوش تو و از آغوش تو تا ملکوت، به راستی چه کس تاکنون سیری به این زیبایی داشته است؟
دو مادر و دو فرزند!
دو مادر، در مدینه، در فاصله کوتاهی به اندازه بین الحرمین
دو فرزند، در کربلا، در فاصله کوتاهی به اندازه بین الحرمین
پیرمرد عرب با صدایی خسته زمزمه میکرد:
«بِنْتُ مَنْ أُمُ مَنْ حَلِیلَهُ مَنْ ویْلٌ لِمَنْ سَنَ ظُلْمَهَا وأَذَاهَا»
فکرکردم چند کلمه کلیدی این بیت را به خاطر بسپارم تا بعدا کل شعر را پیدا کنم.
اگر چه جواب سوالهای شاعر چیزی نبود جز...
پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.
×