یکی از اسوههای حجاب و عفاف در طول تاریخ، حضرت زینب (س) بود که با آن همه مصائب و سختیها، هرگز از زیر بار این وظیفه الهی شانه خالی نکرد. او که بزرگ شده در خانه اهل بیت پیامبر اسلام (ص) بود، درس عفاف و پاکدامنی را از این خاندان و پدر و مادر خویش آموخت، پدری که فرمود:
«مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَه».
پاداش مجاهد شهید در راه خدا، از پاداش عفیف پاکدامنی که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمىگردد، بزرگتر نیست. عفیف، فرشتهاى از فرشتهها است».[1]
یحیى مازنى روایت کرده است: مدّتها در مدینه در خدمت حضرت على (ع) به سر بردم و خانهام نزدیک خانه زینب؛ دختر امیرالمؤمنین (ع) بود. به خدا سوگند هیچگاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. به هنگامیکه مىخواست به زیارت جدّ بزرگوارش رسول خدا (ص) برود، شبانه از خانه بیرون مىرفت، در حالیکه حسن (ع) در سمت راست او و حسین (ع) در سمت چپ او و امیرالمؤمنین (ع) پیش رویش راه مىرفتند. هنگامیکه به قبر شریف رسول خدا (ص) نزدیک مىشد، حضرت على (ع) جلو مىرفت و نور چراغ را کم مىکرد. یکبار امام حسن (ع) از پدر بزرگوارش درباره این کار سؤال کرد، حضرت فرمود: مىترسم کسى به خواهرت زینب (س) نگاه کند.[2]
بروز پاکدامنی و عفاف ایشان و سایر اهل بیت امام حسین (ع) در حادثه کربلا بیش از همه جا نمایان است.
حسین بن علی (ع) به خواهران خویش و به دخترش، فاطمه (س)، توصیه فرمود که اگر من کشته شوم، گریبان چاک نزنید، صورت مخراشید و سخنان ناروا و نکوهیده مگویید.[3]
در آخرین لحظات، وقتی آن حضرت صدای گریه بلند دخترانش را شنید برادرش عباس و پسرش علیاکبر را فرستاد که آنان را به صبوری و مراعات آرامش دعوت کنند.[4]
امام سجاد (ع) نیز تا میتوانست، مراقب حفظ شئون آن بانوان بود. وی در کوفه به ابن زیاد گفت: مرد مسلمان و پاکدامنی را همراه این زنان بفرست، اگر اهل تقوایی![5]
به نقل شیخ مفید: پس از کشته شدن امام حسین (ع) وقتی گذر عمر سعد نزد زنان و دختران امام شهدا افتاد، زنان بر سر او فریاد زدند و گریستند و از او خواستند که آنچه را از آنان غارتشده به آنان بازگردانند تا بهوسیله آنان خود را بپوشانند.[6]
به نقل سید بن طاووس، شب عاشورا امام حسین (ع) در گفتوگو با خانوادهاش آنان را به حجاب و عفاف و خویشتنداری توصیه کرد.[7]
روز عاشورا وقتی زینب کبری، بیطاقت شد و بهصورت خود زد، امام به او فرمود: آرام باش، زبان شماتت این گروه را نسبت به ما دراز مکن.[8]
زینب کبری (س) عفت خویش را حتی در سختترین شرایط به نمایش گذاشت. او در دوران اسارت و درحرکت از کربلا تا شام، سخت بر عفت خویش پای میفشرد. مورخین نوشتهاند: «او صورت خود را با آستینش میپوشاند؛ چون روسریاش از او گرفتهشده بود».[9]
شاعر عرب به همین قضیه اشاره کرده و میگوید: «زینب تمامی آنچه بر مادر گذشت را به ارث برد، منتهی دختر سهم اضافهای برداشت که از خانهاش به بدترین خانه حرکت کرد (به اسارت رفت). صورت را (در اسارت) با دست راست میپوشاند و اگر پوشش او را نیازمند میکرد، از دست چپ هم بهره میبرد».[10]
آن بانوی بزرگوار برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد برآورد که «ای پسر آزادشدههای (جدمان پیامبر اسلام) (ص)، آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی و دختران رسول خدا (ص) را بهصورت اسیر به اینسو و آنسو بکشانی؟ نقاب آنان را دریدی و صورتهای آنان را آشکار ساختی».[11]