امام حسین (ع) و غیرت دین
یکی از آن صفات حمیده، صفت غیرت دین است و عدم تحمل بار ذلت اراذل و اوباش، وقتی از آن حضرت خواستند که حکم یزید و پسر زیاد را بپذیرد، حضرت فرمودند: «هرگز من دست ذلت به شما نمیدهم و مانند غلامان اقرار به گناه نمیکنم، خدا و رسول و اهل ایمان به آن راضی نیستند.»[1]
تا جایی که گفتهاند: این حسین علیهالسلام بود که نپذیرفتن ظلم را سنت نهاد و همه کسانی که تن به ذلت نمیدهند به آن حضرت اقتدا میکنند.
امام حسین (ع) و شجاعت
در اینباره امام ویژگی خاصی دارند؛ از این رو گفتهاند: «شجاعت حسینی»؛ در روز عاشورا آنچنان شجاعتی از امام حسین (ع) بروز کرد، که از هیچکس سر نزده است؛ حتی از پدر بزرگوارش که به کرار معروف است و دیگرانی که به شجاعت شهرت دارند، چنین حالتی رخ نداد.
امام حسین (ع) و عبادت
عبادت امام نیز حالت خاصی دارد که از زمانی که در شکم مادر بودند، مادر از ایشان ذکر و تسبیح میشنید [2]، تا زمانی که سر مبارکشان بر نیزهها رفت، ادامه داشت.[3] این ویژگی علاوه بر آن چیزی است که وقتی به امام سجاد (ع) گفته شد چقدر فرزندان پدرت اندک است، فرمودند: «در شگفتم چگونه کسی که در هر شب هزار رکعت نماز میخواند، فرزندی داشته باشد.»
امام حسین (ع) و رعایت حقوق
«عبدالرحمن سلمی» به یکی از فرزندان حضرت، سوره حمد را تعلیم نمود پس آن حضرت هزار دینار و هزار حله به او عطا نمود و دهان او را پر نمود از در و فرمود: «حق او زیادهتر از این است.»[4]
این حسین علیهالسلام بود که نپذیرفتن ظلم را سنت نهاد و همه کسانی که تن به ذلت نمیدهند به آن حضرت اقتدا میکنند.
حیا از صفات بارز امام حسین (ع)
امام حسین (ع) هنگام بخشش به سائل دچار شرم و حیا میشدند و بر او رقت میکردند. حکایت یک عرب بادیهنشین که از امام حسین (ع) ضمن خواندن ابیاتی درخواستی کرد، از آن جمله است. حضرت وارد خانه شدند و چهار هزار درهم در عبایشان پیچیدند و آن را به خاطر شرم و حیا از سائل از شکاف در خانه به او دادند و گفتند: «بگیر، من از تو معذرت میخواهم که اگر در آینده مال و ثروتی به دست آوردیم، ابر رحمت ما بر تو خواهد بارید؛ اما چه کنم که زمانه متحول است و ما از مال و دنیا اندکی داریم.»[5]
نمونه دیگر اینکه امام به سائلی هزار درهم دادند. سائل آن را گرفت و شروع به شمارش آن کرد. خازن آن حضرت به او گفت: «مگر چیزی فروختهای که بهای آن را با دقت میشماری؟» گفت: «بله، آبروی خود را دادهام.» امام فرمود: «سه هزار به او بدهید. هزار برای اینکه سائل است. هزار درهم برای آبرویش و هزار هم برای اینکه نزد ما آمده.»
نمونه سوم؛ شخصی نامهای به امام داد. امام حسین (ع) قبل از خواندن آن فرمودند: «خواستهات برآمده است.» کسی از امام پرسید: «آیا ملاحظه فرمودید در نامه چه نوشته است؟» امام فرمود: «خداوند از انتظار او در نزد من به مقداری که نامه را بخوانم، سؤال خواهد کرد.»
این صفت خاص در امام به حدی بود که حتی وقتی میخواست به جاهلی هم مطلبی را بیاموزد، از او شرم میکرد. در روایت است که امام پیرمردی را دید که وضو را بخوبی بلد نیست، امام خواست به او یاد بدهد، اما از اینکه او تحقیر شود، حیا میکرد. به او فرمود: «من و برادرم نزد تو وضو میگیریم، آنگاه تو بگو وضوی کدامیک بهتر است.» امام حسن (ع) و امام حسین (ع) وضو گرفتند و آن مرد صحرانشین گفت: «هر دوی شما خوب وضو میگیرید، اما این من هستم که وضو گرفتن را بلد نبودم.»[6]
رقت قلب امام حسین (ع) بر اهل هموم و غموم
امام نسبت به گرفتاران و اهل غم، رقت خاصی داشتند. روزی بر «اسامهبنزید» که در حال احتضار بود، وارد شدند، چون حضرت را دید آهی کشید و اظهار غم و اندوه کرد، امام علت را جویا شد، اسامه گفت: «شصت هزار درهم بدهی دارم.» امام فرمود: «دین تو را ادا میکنم.» گفت: «دوست دارم مدیون نمیرم.» امام دستور داد مال را حاضر کردند و قبل از آنکه اسامه جان سپارد، آن را به طلبکارانش پرداخت کرد.[7]
امام و اعطای صدقات
صفت دیگر، صدقه پنهانی دادن است، چنان که منقول است بعد از شهادت، در پشت آن سرور اثر پینهها دیدند، از حضرت سجاد (ع) سؤال نمودند، حضرت فرمود: «این اثر آن باری است که شبها به دوش میگرفت و از برای ایتام و بیوهزنان میبرد.»[8]
در روز عاشورا آنچنان شجاعتی از امام حسین (ع) بروز کرد، که از هیچکس سر نزده است؛ حتی از پدر بزرگوارش که به کرار معروف است.
امام و اهتمام ویژه به نجات دادن از عذاب
امام حسین (ع) عزمی خاص در نجات دادن بندگان از عذاب الهی داشت و به همین خاطر سختترین تکالیف را برگزید تا به درجه خاصی نائل شود که شفاعتشان درباره کسانی که مستوجب کیفر شدهاند، مؤثر واقع شود و این منظور حتی دشمنان را هم در بر میگیرد. امام برای رفع عذاب از آنها هم سعی میفرمود. حتی امام بر روی کسی که برای جدا کردن سر مبارکش آمده بود، لبخند زد و او را نصیحت فرمود![9]
آنگاه که ملاحظه میفرمود نجات دادن کلی آنها از عذاب امکان ندارد، سعی کرد عذاب آنها را کاهش دهد. کما اینکه این قضیه درباره «هرثمهبنابیمسلم» واقع شد. وقتی موعظه امام او را نجات نداد، امام حسین (ع) به او فرمودند: «از اینجا دور شو که ما را نبینی و صدای ما را نشنوی.»[10] و همچنین به «عبیدالله جعفی» نیز همین را فرمودند.[11]
امام حسین (ع) و شدت خوف از خدا
شدت خوف امام از خدا به حدی بود که هرگاه وضو میگرفت رنگ چهرهاش دگرگون میشد و بدن مبارکش به لرزه میافتاد و میفرمود: «شایسته است از برای شخصی که به حضور پادشاه قهار میرود، اینکه رنگش زرد شود و بدنش بلرزد»[12] و مردم از شدت خوف آن جناب تعجب میکردند، حتی اینکه وقتی عرض کردند: «چقدر عظیم است خوف تو از خداوند؟» فرمود: «در قیامت ایمن نخواهد بود احدی مگر کسانی که در دنیا از خداوند خائف باشند.»[13]
وای بر ما! حسین، سیدالشهدا (ع)، آنگاه که برای عبادت خدا وضو میگیرد از شدت خوف بدنشان میلرزد و رنگ چهرهشان زرد میشود، اما ما به ارتکاب گناهان بزرگ مشغولیم و هیچ نگران نیستیم؛ پس چگونه ادعا میکنیم که امام حسین (ع) اسوه و الگوی ماست؟!
مدح امام حسین (ع) در قرآن و حدیث
خداوند امام حسین (ع) را در قرآن مجید بارها مورد مدح و ستایش قرار داده است؛ نفس مطمئنه، کفل رحمت، والامقامترین پدری که نیکی کردن به ایشان را امر فرموده (اما امت چقدر در حق این پدر عظیمالشأن نیکی کردند)[14]، کسی که مظلومانه به شهادت رسید، ذبح عظیم و کهیعص. همچنین از امام حسین (ع) به فجر، زیتون و مرجان نام برده و در یمین عرش نوشته است: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه.»[15]
خداوند در احادیث قدسی امام حسین (ع) را ستوده است؛ خداوند در حدیثی فرموده: «مبارک باد مولودی که صلوات و رحمت و برکات من بر اوست.»[16] خداوند همچنین امام حسین (ع) را به نور اولیا، حجت خدا بر خلق و ذخیره برای گناهکاران[17]، توصیف فرموده است.
وقتی عرض کردند: «چقدر عظیم است خوف تو از خداوند؟» فرمود: «در قیامت ایمن نخواهد بود احدی مگر کسانی که در دنیا از خداوند خائف باشند.»
ستایش رسول خدا از امام حسین (ع)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از امام حسین (ع) عجیب مدح کردهاند از جمله روزی به آن حضرت فرمودند: «آفرین بر تو ای زینت آسمانها و زمین!» «ابیبنکعب» گفت: «ای رسول خدا آیا غیر از تو کس دیگری میتواند زینت آسمان و زمین باشد؟»
پیامبر (ص) فرمود: «ای ابی! قسم به کسی که مرا به پیامبری مبعوث کرد، مقام حسینبنعلی در آسمانها برتر از زمین است. خداوند در یمین عرش نوشته است: حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.»[18] سپس پیامبر (ص)، حسین (ع) را گرفت و گفت: «ای مردم! این حسینبنعلی است، او را بشناسید و بر خود و دیگران ترجیح دهید، همانطور که خداوند او را برتری داده است.»
همچنین تمام پیامبران، ملائکه و بندگان شایسته خداوند، امام حسین (ع) را ستایش کردهاند.[19]
امام حسین (ع) مورد ستایش دوست و دشمن
امام حسین (ع) خصوصیت ویژهای دارد که مورد ستایش دوست و دشمن قرارگرفته؛ معاویه در وصیت خود به یزید، امام (ع) را مدح کرده [20]، پسر سعد در ابیاتی امام (ع) را ستوده [21]، قاتلان امام (ع) وقتی در مقابل حضرت ایستادند، او را مدح و ثنا گفتند.[22] شمر نیز از امام (ع) تعریف و تمجید کرد، آنگاه که گفت: تو را میکشم و علم و یقین دارم که پدرت بهترین کسان بود.[23] و سنان در وقتی که مشغول قتل آن سرور بود میگفت تو را میکشم و میدانم که پدر تو اشرف اولاد آدم است 24] و آن ملعونی که سر حضرت را به نزد ابنزیاد آورد این اشعار را خواند: «سنگین کن بار شتران مرا از نقره و طلا، زیرا که من به جهت رضای تو سید بزرگواری را کشتهام که بهتر از همه مردم است از جهت پدر و مادر و حسب و نسب»[25] و یزید نیز آن حضرت را مدح نمود و زمانی که هنده زوجه او بدون چادر و ساتر در مجلس عام وارد شد، برخاست و سر او را پوشانید و گفت: «برو بر حسین گریه و زاری کن که حسین فریادرس قریش است، پسر زیاد در کشتن او شتاب کرد.»[26] وقتی یزید میگوید: «برای حسین گریه و زاری کنید، چرا ساکت هستید؟» پس حال کسانی که در عزای سرور جوانان اهل بهشت شیون و زاری نمیکنند، چگونه است؟!
خداوند در یمین عرش نوشته است: حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.
حضرت امام حسین (ع) سبب حزن مؤمنین
همانطور که امام حسین (ع) موجب حزن و اندوه همه انسانهای مؤمن به خداوند از اول آفرینش تا روز قیامت است، خداوند او را موجب شادی و سرور همه مؤمنان نیز قرار داده است؛ چرا که خداوند بهشت و حوریان بهشتی را از نور امام حسین (ع) آفرید. پیامبر اکرم (ص) در حدیثی پیرامون آغاز خلقت پنج تن آل عبا فرمود: «خداوند بهشت و حوریان بهشتی را از نور فرزندم حسین آفرید، نور حسین از نور خداست و او از بهشت و حوریان برتر است.»[27]
در روایتی دیگر پیامبر (ص) فرمودند: «خداوند مرا و علی و فاطمه و حسن و حسین را خلق فرمود، پیش از آنکه آدم را خلق نماید، هنگامی که نه آسمان بود، نه زمین و نه ظلمت و نه نور و نه شمس و نه قمر و نه بهشت و نه دوزخ»، عباس عرض کرد: «چگونه بود ابتدای خلق شما؟» فرمود: «چون خداوند خواست که ما را خلق نماید، به کلمهای تکلم فرمود، پس از آن نوری آفرید، پس به کلمه دیگر تکلم نمود، پس وحی را از آن آفرید، پس نور را با روح مخلوط نمود، پس ما پنج نفر را از آن خلق کرد. پس ما او را تسبیح و تقدیس مینمودیم، در وقتی که تسبیح و تقدیسی نبود، پس هنگامی که خواست خلایق را بیافریند، نور مرا شکافت، پس از آن عرش را خلق کرد، پس عرش از نور من است و نور من از نور خداست و نور من از نور عرش افضل است، پس نور برادرم علی را شکافت و از او ملائکه را خلق نمود و علی از ملائکه افضل است، پس نور دخترم فاطمه را شکافت و از آن آسمان و زمین را خلق نمود، پس آسمان و زمین از نور دخترم فاطمه است و نور دخترم از نور خداست و دخترم از آسمان و زمین افضل است، پس نور فرزندم حسن را شکافت، پس از آن شمس و قمر را خلق نمود، پس حسن از شمس و قمر افضل است، پس نور فرزندم حسین را شکافت، پس از آن بهشت و حورالعین را خلق نمود، پس حسین افضل است از بهشت و حورالعین.»[28]
پس امام حسین (ع) حزن کل مؤمن است و سبب فرح ایشان نیز خواهد بود و عجیبب است که آن حضرت سبب حزن بهشت و حورالعین هم بوده در حالی که آنها خود از اسباب فرحاند، چنانچه در روایات آمده بهشت بر حال آن حضرت گریه کرد وقتی که بر روی خاک افتاده بود و حورالعین لطمه بر صورت زدند و ماتم در اعلا علیین برپا شد[29] و عجیبتر آن است که آن حضرت سبب حزن بهشت شد، نیز سبب فرح آن گردید، چنانچه در روایتی دیگر آمده: «بهشت خواهش نمود از خداوند که او را زینت دهد، پس خداوند ارکان آن را به امام حسین (ع) زینت داد و بهشت چنانکه نوعروسان شاد میشوند به خود نازید.»[30]
جایگاه آن حضرت بعد از شهادت و پیش از دفن
هر پیغمبر یا امامی را که به کشتن یا زهر دادن شهید مینمودند در خانه خود بوده یا در شهر یا در محراب یا در طشت و از برای احدی از ایشان اتفاق نیفتاد که در صحرا بر روی خاک شهید شوند، چه قدر بزرگ است مصیبت تو، ای آقا.
و اما بعد از شهادت، جسد شریفش را به آسمان پنجم بردند و باز بر زمین کربلا برگردانیدند و در آنجا سه روز افتاده بود و سر مبارکش گاهی بر روی دستها[31]، گاهی بر نیزهها[32]، گاهی بر درخت آویزان[33]، گاهی بر دهلیز خانه یزید ملعون[34]، گاهی بر دروازه شام[35] گاهی در طبق نزد ابنزیاد[36] و گاهی در طشت، نزد یزید[37] و او را شهر به شهر گردانیدند، از کربلا تا شام، بعضی گفتهاند که از شام تا مصر تا مدینه یا از شام به کربلا یا از شام به آسمان.[38]
یزید نیز آن حضرت را مدح نمود و زمانی که هنده زوجه او بدون چادر و ساتر در مجلس عام وارد شد، برخاست و سر او را پوشانید و گفت: «برو بر حسین گریه و زاری کن که حسین فریادرس قریش است، پسر زیاد در کشتن او شتاب کرد.»
جایگاه امام حسین (ع) در برزخ
در حدیث آمده است که آن حضرت در یمین عرش قرار دارد و به قتلگاه، لشکرگاه و زائران خود مینگرد و ایشان را میشناسد به اسم خودشان و پدرشان و به درجات و مقاماتشان و گریهکنندگان خود را میبیند و برای ایشان طلب مغفرت مینماید و از پدران خود سؤال میکند که ایشان نیز طلب مغفرت نمایند و میگوید: «ای گریهکننده بر من، اگر بدانی که خداوند چه چیزی را برای تو فراهم کرده، خوشحالیات بیش از غم و غصهات میشود.»[39]
جایگاه امام حسین (ع) در روز محشر
در روایات آمده است که امام حسین (ع) در روز محشر مجلسی دارد که از خصوصیت ویژهای برخوردار است. اهل آن مجلس که گریهکنندگان و زائران آن حضرت از آن جملهاند، با آرامش و اطمینانخاطر چنان شیفته سخنان امام حسین (ع) میشوند که از همه لذتها چشم میپوشند و هر چند همسران بهشتی آنان اظهار میدارند که ما در بهشت مشتاق شما هستیم آنها سخن امام حسین (ع) را بر آن همسران و بهشت ترجیح میدهند.[40] در محشر جایگاه خاصی وجود دارد که به موجب آن اهل محشر مضطرب میشوند و آن زمانی است که امام حسین (ع) بیسر و در حالی که از رگهای گردنش خون میریزد، ایستاده محشور میشود و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وقتی به آن صحنه مینگرد، فریاد (شهقه) میزند.[41]
جایگاه امام حسین (ع) در بهشت
جایگاه آن حضرت در بهشت، جایی است مخصوص که حضرت پیغمبر (ص) آن را خبر دادند و فرمودند: «از برای تو در بهشت درجاتی است که رسیدن به آنها منوط به شهادت است.»[42] و آن حضرت زینت تمام بهشت است.[43] پس گویا که او در همه جای بهشت حضور دارد و همه بهشت برای آن حضرت است.»
عالی
ممنون از مقالتون .
عالی
خوب بوداماکم
عالی
عالی