مراتب آفرینش وجود گرامی امام حسین (ع)
1- آن گرامی پیش از آفرینش موجودات بهصورت نوری خاص در مرحله نورانیت خویش بود.
2- مرحله دوم از نور وجودش مراحلی است که در عرش و کرانهها و اطراف آن به صورتها و حالات گوناگونی جلوه داشتهاند که روایات بیانگر آن است.
3- سومین مرحله نور وجودش مراحل چندگانهای است که در بهشت بهصورت درخت مخصوص، میوه درخت مخصوص، گوشواره در گوش فاطمه (ع) زینت بهشت و زینت ارکان و کرانههای بهشت بود.
4- چهارمین مرحله نور وجودش، بنا به روایات مرحلهای است که بهصورت نوری خاص در صلب بندگان گرانقدر خدا بود و آنان به اراده الهی وسیله انتقال آن حضرت به این جهان بودند.
5- پنجمین مرحله، مراحلی بود که بهصورت نوری در جانهای پاک و رحمهای پاکیزه قرار گرفت، بهویژه هنگامیکه نور وجودش در وجود پاک و پاکیزه دخت گرانقدر پیامبر (ص) منزل داشت و آن بانوی نمونه جهان بشریت پیوسته میفرمود: «هنگامیکه به حسین (ع) باردار بودم در شبهای تاریک، به چراغ احساس نیاز نمیکردم. چراکه نور وجود حسین نورانیت خاصی در او و فضای خانه و زندگی او ایجاد کرده بود.»
6- مرحله ششم، مرحلهای که نور وجودش بر روی دست حوریه ویژهای به نام لعیا بود که همراه انبوه فرشتگان به هنگام تولد امام حسین (ع)، برای همراهی و کمک به فاطمه (ع) بهعنوان قابله فرستاده شد.
منزلگاه او قلبها و جانها و دلهای مردم باایمان است، چراکه در دلهای آنان نسبت به امام حسین (ع) مهر خاصی است که پیامبر گرامی (ص) از آن به مهر نهفته و سرشته شده در دلهای باایمان تعبیر فرمود.
پس هر کس باید به قلب خویش بنگرد و بگوید: صدق رسولالله.
7- مرحله هفتم، مراحلی است که نور وجودش در آغوش پیامبر (ص) بود و کران تا کران وجود آن بزرگوار، از شانه پرفراز و کتف گرانقدر و دامان پرمهر گرفته تا سینه پرشکوه و پشت بلندمرتبه او، منزلگاههای او بود.
هرکدام از این مراحل و منزلگاههای رفیع، ویژگیهایی داشت که در بخشهای گذشته ترسیم شد.
و نیز پیامبر گرامی (ص) نیز به او عنایت و توجه خاصی داشت. با زبان مقدسش به اراده الهی او را شیر میداد و دهان امام حسین (ع) منزلگاه زبان پیامبر (ص) بود؛ و با انگشت مبارکش او را تغذیه میکرد... و با دو لب شریفش کران تا کران پیکر نورانی او بهویژه پیشانیبلند، زیر گلو، فراز ناف و نزدیک سینه او را بوسهباران میکرد.
8- منزلگاه هشتم آن حضرت سینه پرمهر فاطمه (ع) بود.
9- منزلگاه نهم او بر روی دستهای پرتوان پدر والایش امیرمؤ منان (ع) بود که او را روی دست میگرفت تا پیامبر گرامی (ص) کران تا کران پیکر مقدس او را بهدقت بوسهباران سازد.
آری! آن گرامی میبوسید و اشک میریخت، امام حسین (ع) میپرسید: «چرا گریه میکنید؟» میفرمود: «جایگاه فرود شمشیرها را میبوسم و میگریم.»
10- دهمین منزلگاه او، کتف و شانه فرشته گرانقدر وحی بود که پیوسته با اصرار از پیامبر گرامی (ص) اجازه میگرفت و نور وجود حسین (ع) را بر کتف و شانه خویش مینهاد و بر آن افتخار میکرد.
11- منزلگاه یازدهم فراز منبر پیامبر (ص) بود، هیچکس با پیامبر (ص) بالای منبر قرار نگرفت مگر علی (ع) آن هنگامیکه در غدیر، پیامبر (ص) بهفرمان خدا او را بلند کرد و فرمود:
«هان ای مردم! هرکسی که من سرپرست، فرمانروا و پیامبر او هستم امام علی (ع) رهبر و پیشوا و امام اوست.»
اما همین پیامبر گرامی (ص) که کسی همراه او بر فراز منبر نرفت، امام حسین (ع) را بارها و بارها با خویشتن بر فراز منبر میبرد، او را در کنار خویش یا بر دامان خود مینشانید و میفرمود:
«هان ای مردم! این امام حسین (ع) است فرزند گرامی علی (ع) او را نیک بشناسید و گرامیش بدارید؛ همانگونه که خدا او را گرامی داشته است.»
پس شهادت جانسوز او را برای مردم بازگفت و قاتل پلیدش را نفرین کرد؛ و از خود راند و وجود گرامی او را بر همه ایمان آورندگان قرون و اعصار بهعنوان امانتی گرانقدر به یادگار نهاد و فرمود: «بار خدایا! او را به تو میسپارم و به ایمان آورندگان شایسته کردار.»
مردم سخت گریه کردند، فرمود: «آیا اینک گریه میکنید؟ امّا در اوج تنهایی او و قیام الهیاش او را تنها میگذارید و شما هستید که یاریش نمیکنید؟»
و شما آیا با شنیدن این حدیث ساکت هستید و گریه نمیکنید؟
12- منزلگاه دوازدهم امام حسین (ع) قلب مصفای پیامبر (ص) بود. در قلب پیامبر (ص)، آن حضرت موقعیت و منزلت ویژهای داشت که هیچکسی چنان منزلتی نداشت.
13- منزلگاه سیزدهمین او، سینه پرمهر پیامبر (ص) در واپسین لحظات زندگی در این جهان بود.
14- چهاردهمین منزلگاه او، قلب پیامبر (ص) در آخرین لحظات بود که سخت برای امام حسین (ع) اندوهگین بود.
در آن شرایط، مصائب امام حسین (ع) را به یاد میآورد و میفرمود: «مرا با یزید چکار؟ خداوند برکت خود را از او بردارد.»
15- پانزدهمین منزلگاه او قلبها و جانها و دلهای مردم باایمان است، چراکه در دلهای آنان نسبت به امام حسین (ع) مهر خاصی است که پیامبر گرامی (ص) از آن به مهر نهفته و سرشته شده در دلهای باایمان تعبیر فرمود.
پس هر کس باید به قلب خویش بنگرد و بگوید: صدق رسولالله.
اینک پس از ترسیم موقعیت نور وجودش و مراحل مختلف آن، به ترسیم مصائب آن حضرت و منزلگاههایی که این مصائب و گرفتاریها، به خاطر دفاع از حق و عدالت و پیکار همهجانبه با بیداد و شقاوت، بر آن حضرت روی آورد، میپردازیم.
در منزلگاههای گوناگون
منزلگاه آن حضرت نقاط متعددی بود که سر نورانیاش میان کوفه و شام بر آنها فرود آمد، گاهی بر فراز نیزههای بیداد قرار داشت و گاهی در صندوق ویژه که از هرکدام از این منزلگاههای متعدد میان کوفه و شام، علائم و نشانهها تاکنون مانده است.
1- مدینه، منزلگاه اصلی آن حضرت بود که به خاطر مقاومت قهرمانانه در برابر بیداد و انجام مسئولیتهای تاریخی، زندگی در آنجا برایش بسیار سخت شد و سرانجام از وطن خویش رانده شد، آن گرامی رو به بارگاه خدا کرد و فرمود:
«بار خدایا! ما خاندان پیامبر برگزیده تو هستیم که ما را از شهر و دیار خویش راندند.»
و نیز به حرم مطهر پیامآور خدا شتافت و بدو شکایت برد که: «ای پیامبر خدا! من حسین هستم، فرزند دخت گرانمایهات فاطمه ع که اینان در راه حقّ و عدالت دست از یاریم برداشتند و مرا تنها نهادند.»
2- دومین منزلگاه آن حضرت، حرم امن الهی در مکه بود، همان مکان صاحب احترامی که برای همه موجودات، از انسان تا پرنده، حیوان، درخت و گیاه امن بود؛ امّا براثر بیداد رژیم اموی بر خاندان وحی و رسالت ناامن گردید؛ چراکه آنان در آن حرم مقدّس، نقشه ریختن خون امام حسین (ع) را کشیدند و او بهفرمان خدا و پیامبر (ص)، ناگزیر ازآنجا، در موقعیت خاص و شرایط دردناکی، کوچ کرد.
3- سومین منزلگاه او، میان مکه و کوفه بود، در طی این مسیر در نقاط متعددی فرود آمد اما همهجا برای او ناامن بود و همگان براثر سیاست شیطانی تطمیع و تزویر و فشار و ددمنشی حکومت وقت، او را تنها نهاده و از یاری حق و عدالت دست برداشته، گاه جرئت دیدار و سخن گفتن با او را نداشتند.
4- منزلگاه چهارمین آن حضرت، کربلا بود. در آنجا به نیت وطن گزیدن و ماندن، فرود آمد و به کاروان داران همراه خود فرمود: «در همین دشت پر اسرار، بارها را بر زمین نهید و بازگردید؛ چراکه من از این سرزمین کوچ نخواهم کرد.»
5- پنجمین قرارگاه آن حضرت در میدان جهاد بود که هرگاه در عملیات دفاعی خویش خسته میشد، برای استراحت در آنجا فرود میآمد و ضمن یاد خدا و نیایش با او بارها و بارها میفرمود:
«لاحول ولاقوّه الاّ باللّه»
هیچ حرکت و نیرویی نیست مگر به قدرت خداوند بلندپایه و پرشکوه.
6- منزلگاه ششم آن حضرت، شهادتگاه او بود که خود در مورد آن فرمود: «برای من شهادتگاهی برگزیدهشده است که با آن دیدار خواهم داشت»؛ و در همانجا بود که پس از شهادت سه یا چهار روز پیکر به خون خفتهاش بر روی خاک آن قرار داشت و آنگاه به درون آن خاک مقدّس یا قبر شریف خویش، کوچ کرد.
7- هفتمین منزلگاه آن حضرت که ویژه سر مقدسش بود در خانه خولی قرار داشت و شب یازدهم محرم را در آنجا اقامت گزید در روایتی آمده است که: سر نورانی آن گرامی در این منزلگاه شبانگاه زیر طشت نهاده شد.
اما مشهور این است که در میان تنور قرار داشت.
8- منزلگاه هشتم آن گرامی بازهم ویژه سر مبارکش بود که در مجلس شوم ابن زیاد در برابر دیدگانش، در طبق نهاده شده بود و آن عنصر خونآشام از این فاجعه بزرگ شادمانی میکرد فاجعهبارتر اینکه به هنگامیکه طبق را در برابر او نهادند، لبخند مستانه زد که این عمل ننگین شاید از نواختن چوب بر چهره و بینی و چشمان فرزند پیامبر (ص) سهمگینتر و فاجعهبارتر بود.
9- منزلگاه نهم آن حضرت در کوفه بر فراز درختی بود؛ که دشمن پلید و زبون برای کاستن از عقده حقارت و شکست معنوی خویش در برابر قیام امام حسین (ع) و شکوه معنوی و الهی او، سر مقدسش را به آن درخت نصب کرد.
10- دهمین منزلگاه آن حضرت نقاط متعددی بود که سر نورانیاش میان کوفه و شام بر آنها فرود آمد، گاهی بر فراز نیزههای بیداد قرار داشت و گاهی در صندوق ویژه که از هرکدام از این منزلگاههای متعدد میان کوفه و شام، علائم و نشانهها تاکنون مانده است.
11- یازدهمین فرودگاه او، عبادتگاه راهب مسیحی بود که سر مقدسش مورداحترام و گرامیداشت قرار گرفت و با بوی خوش و گلاب عطرآگینتر شد.
عابد عارف، بهپاس مقدم میهمان گرانقدر فرشهای گرانبها گسترد و با مشک و کافور بدو درود و سلام عارفانه نثار کرد و پاداش خویش را دریافت و پاسخ گرفت ...
12- منزلگاه دوازدهم آن حضرت، در شام و بارگاه ستم اموی و مجلس شوم یزید بود که سر مقدسش در میان طشت طلا فرود آمد. در این منزلگاه شوم، مصائب بسیاری که برخی تکراری و برخی جدید بود بر او وارد آمد که در بحثهای آینده ترسیم خواهد شد.
13- سیزدهمین منزلگاه آن حضرت در کاخ بیداد دیکتاتور خودکامه اموی بود که سرمقدس امام حسین (ع) را بر سر در آن نصب کردند، امّا همسر یزید، این جنایت ددمنشانه را تحمل نکرد و با سر و پایبرهنه بر مجلس یزید وارد شد و فریاد کشید که: آیا سر مقدس امام حسین (ع) فرزند دخت گرامی پیامبر (ص) را بر آستانه خانهام نصب میکنی؟
یزید، برخاست سر و چهره او را پوشانید و به خانهاش بازگردانید و دستور داد آن سرمقدس را پایین آوردند و خطاب به همسرش گفت: هان ای هند! اینک برو و بر شهادت جانسوز پسر پیامبر، شیونکنان سوگواری کن ...
14- چهاردهمین منزلگاه سر مقدس سالار شهیدان، دروازه شهر دمشق بود که به دستور رژیم اموی، بر آنجا نصب کردند و این جنایت بهقدری دردناک بود که امام سجاد (ع) که دیدن چوب خیزران بر چهره را برای خدا تحمل کرد و سخن نگفت و در برابر آنهمه فشارها و صدمات و مصائب قهرمانانه شکیبایی ورزید و همه را بهحساب خدا نهاد، اما این جنایت کاسه صبر او را لبریز ساخت و بر سر یزید شهامتمندانه خروشید که:
«آیا حیا نمیکنی که سر مقدس فرزند فاطمه دخت گرامی پیامبر و امانت بزرگ او بر دروازه شهر شما نصب گردد؟»
آری! برای آن حضرت بسان قرآن، منزلگاههای دیگری است؛ منزلگاههایی ویژه در شهادتگاهش، هنگام برانگیخته شدن روز رستاخیز به سبک ویژهای که در روایات آمده است و در آخرین منزلگاه او، در باغها و بوستانهای پرشکوه بهشت برین و درجاتی که نیای گرانقدرش فرمود:
«حسین جان! برای تو درجات والایی است که تنها در پرتو شهادت به آنها دست خواهی یافت.»
برترین آن درجات، در روایتی است که بیانگر این واقعیت است که خداوند آن گرامی را در درجات و مراتب والایی با پیامبر (ص) گرامی، همسان ساخته است.
بخشی از کتاب الخصائص الحسینیه (تألیف: آیتالله حاج شیخ جعفر شوشتری)