در این مقاله می خوانید:
- زیارت عاشورا و آسان شدن مراحل پس از مرگ
- امام حسین (ع) و مومنین
- آداب زیارت امام حسین (ع)
- زیارت عاشورا، رازی بین برخی شیعیان خاص
- انتشار ادعیه و احادیث در زمان قدیم
- استنساخ صحیفه سجادیه
- اعتبار احادیث شیعی
یکی از شبهاتی که اخیراً از سوی دشمنان و از سوی برخی روشنفکران توأماً مطرح میشود، در مورد زیارت عاشورا است. در این مقاله قصد داریم اسناد زیارت عاشورا، صحت و سقم آن و سیستم حدیثی شیعه را مورد بررسی قرار دهیم.
با توجه به روایات مشخص میشود که زیارت عاشورا یکی از زیارات مستند و مورد اتفاق جامعه تشیع بوده و راه میانبری بین ما و خداست.
زیارت عاشورا و آسان شدن مراحل پس از مرگ:
به عنوان مثال بر اساس روایات شیعه، مراحل و مواقف از هنگام احتضار و مرگ تا ورود به بهشت و جهنم، 10 موقف است که انسان باید طی کند. همچنین در روایات ما برای راحتی و آسان شدن هر موقف، یک سری سفارشها و توصیهها شده است. با بررسی این روایات به این نتیجه خواهیم رسید تنها نکته و دستور مشترک بین همه این توصیهها در کلیهی مواقف، زیارت امام حسین (ع) است. این موضوع نشاندهنده آن است که زیارت امام حسین (ع) در همه عرصهها نجاتدهنده است.
در روایات آمده است که حضرت فرمودند: علامت ایمان حب الحسین است.[1]
همچنین پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَهٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً»[2]
اهمیت زیارت امام حسین (ع) را میتوان در همه امور مشاهده کرد؛ به عنوان مثال در مورد سفر حج با وجود اهمیتی که حج دارد، توصیه شده است که اگر مشاهده کردید سفر حج خطر دارد، نباید به این امر اقدام کرد.
از سوی دیگر وقتی به امام صادق (ع) گفته میشود که: «یابن رسولالله رفتن به کربلا خطر دارد»، حضرت میفرمایند: «خطر داشته باشد، بروید. »میگویند: «یابن رسولالله، میرویم کشته میشویم.» حضرت فرمودند: «بروید اشکال ندارد، این کار را تعطیل نکنید.»
اینگونه روایات حاکی از اهمیت زیارت امام حسین (ع) دارد و به ما نشان میدهد که در این سفر اثراتی نهفته است که تأثیرات آنهم در دنیای ما مؤثر است و هم در آخرتمان.
توصیههای خاصی در مورد امام حسین (ع)، در روایات وجود دارد.
به عنوان مثال پیغمبر اکرم (ص ) میفرمایند: «ان الحسین مصباح هدیً و سفینه نجاهٍ؛ امام حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.»
نکته مهمی که در این مورد مطرح میشود آن است که اگرچه ائمه به اصحاب خود میفرمودند که خود را به کشتن ندهید و اگر میتوانید با رعایت جوانب احتیاط به زیارت امام حسین (ع) بروید، در عین حال وقتی نرفتن آنها به زیارت امام حسین (ع) باعث میگردید که اهمیت واقعه عاشورا از بین برود یا این زیارت دیگر در بین مردم متداول نباشد، تأکید میکردند که اصحاب باید با وجود خطر به زیارت بروند؛ البته تا جایی که امکانپذیر بود باید تقیه میکردند.
در برخی روایات آمده که راوی به امام (ع) گفته است: «یابن رسولالله من به شما اعتقاد دارم ولی زن و بچهام هیچکدام به شما اعتقاد ندارند. چه کنم؟» حضرت فرمودند: «برو بالای پشتبام با صدای آرام سلام بده و برگرد» و بعد در روایت دیگری فرمودند: «وقتی رفتی بالای بام در روز عاشورا، به شکلی زیارت کن که اشکت سرازیر شود و بکاء داشته باش و روضه بخوان (روضه تعبیر امروزی است و امام فرمودهاند: باید نیاح داشته باشی) شیون کن و اگر میبینی خانواده تو، اهل این معنا هستند و به ولایت ما معتقدند، به آنها هم بگو این کار را بکنند.»[3]
زیارت عاشورا، رازی بین برخی شیعیان خاص:
اهلبیت در حالی که به زیارت میرفتند، آداب زیارت را به اصحابشان یاد میدادند اما این افراد کسانی بودند که رازدار بوده و این اسرار را برای دیگران بازگو نمیکردند.
آنها هرگز علناً نمیگفتند که امام (ع) به آنها یاد دادهاند که اولی و دومی را لعن کنند؛ چون این ماجرا باعث میشد شیعیان کشته شوند.
تعصبات سنیگری که امروز با آن مواجهیم در آن زمان نیز بوده است.
نکته مهمی که از بررسی تاریخ روایات ائمه به دست میآید، این است که معصومین هیچگاه به یک راوی نفرمودهاند که هر یک از اصحابت را که دیدی، زیارت عاشورا را به او یاد بده.
در اینجا لازم است در جواب کسانی که میگویند از ائمه بعید است این کار را کرده باشند، گفته شود که امام (ع) زیارت عاشورا را بین همه اصحاب پخش نکردند.
اساساً اشکالی در این نیست که حتی اگر روزگار، روزگار تقیه هم باشد، امام باقر (ع) به راویان حدیث، زیارت عاشورا را یاد داده باشند و در عین حال همان راویان با حفظ تقیه، آن را به دیگران منتقل نکرده باشند.
در هیچ منبعی بیان نشده که همه شیعیان بالای بام زیارت عاشورا میخواندند؛ بلکه این روایت در نزد برخی از شیعیان خاص و آن هم به شکلی مخفی بوده است.
نمونه اینگونه اعمال اهلبیت (ع) در مورد احادیث خاص در قبال شیعیانشان، در روایات و تاریخ نیز ثبت شده است. مثلاً در مورد برخی ادعیه آمده است که امام معصوم (ع)، دعایی را به راوی یاد میدهند و راوی میپرسد: «یابن رسولالله این دعا را به دوستانم هم یاد بدهم؟» حضرت میفرمایند: «نه، صلاح نیست. فقط خودت بخوان.»
در هیچ منبعی بیان نشده که همه شیعیان بالای بام زیارت عاشورا میخواندند؛ بلکه این روایت در نزد برخی از شیعیان خاص و آن هم به شکلی مخفی بوده است.
در کتاب مهج الدعوات سید بن طاووس ادعیه بسیاری از این دست یافت میشود!
انتشار ادعیه و احادیث در زمان قدیم:
متأسفانه برخی از افراد صرفاً زمان حال را مینگرند و با توجه به امکانات امروزی اظهارنظر میکنند.
باید در نظر داشت که در زمان قدیم که سیستم چاپ و تکثیر کتب به صورت امروزی موجود نبوده است، نویسنده کتابش را مینوشته و آن را به شخص دیگری (کاتب) میداده است تا نسخهی جدیدی استنساخ کند.
بعد از این مرحله، کتاب را نزد سفارشدهنده میآوردند و برای آنکه معلوم شود این استنساخ درست انجام شده است، اقدام به «مقابله» میکردند.
مقابله کردن به این صورت بوده که فردی کتاب را میخوانده و با اصل آن تطبیق میداده است و به این کار اصطلاحاً «استماع» میگفتند.
بهطور مثال، گاهی استاد روایتی را به شکل استماعی به یک شاگرد انتقال میداد و کتب استنساخ شده را با آن چک میکرد. حال بر مبنای اینکه این دو نفر کتاب را استنساخ میکردند، به او اجازه میداد که این روایات را نقل کند.
کسانی که این شبههها را مطرح میکنند، به یک اصل اساسی در تاریخ توجه نمیکنند.
آن اصل این است که روایات شیعه در عصر ائمه (ع) به خصوص امام باقر (ع) و امام صادق (ع) به بعد، مکتوب بوده است و بهاصطلاح «املاء» شده است؛ یعنی امام معصوم (ع) روایات را بر اصحابشان املاء میکردهاند و به آن «کتاب» میگفتند. (کتاب از ریشه کَتَبَ به معنی نوشتار)
این حقیقتی است که در روایات شیعه بدان اشاره شده و اساساً همین امر است که سبب اعتبار روایات شیعه نسبت به روایات دیگر فرق اسلامی گردیده. به عنوان مثال، جمیل بن دراج میگوید: «من کنار امام صادق (ع) نشسته بودم. امام شروع به صحبت کردند، زراره گفت: «یابن رسولالله، فدای شما بشوم، بگذارید کاغذ و قلمم را دربیاورم یادداشت کنم.»»
اوضاع به اینگونه نبوده است که راوی مقابل امام نشسته باشد و امام 2 ساعت حرف بزنند و راوی همه را یکجا حفظ کند.
بسیار سادهانگارانه است که فکر کنیم حافظه مردم به حدی قوی بوده که همه را حفظ میکردند. در حقیقت این استدلال ریشه در تفکرات اهل سنت دارد؛ زیرا بعد از رسول خدا (ص) ، طبق دستور عمر، نقل و نوشتن روایات ممنوع شد. تا آنکه در حدود 100 تا 200 سال بعد، راویانی پیدا شدند. حال برای توجیه صحت احادیث ادعا کردند روّات حفظیاتشان قوی بوده است. لذا روایات اهل سنت اعتبار ندارد ولی روایات ما از همان ابتدا مکتوب و مستند بوده است. علاوه بر این، تا سال 329 که غیبت صغری تمام شد، روایات ما توسط ائمه (ع) چک میشده است.
با این مقدمات، باید اذعان داشت اگر یک زیارتی از آن دسته روایات قبل از غیبت صغری به دست ما برسد، اعتبار آن، مفهوم خاصی دارد.
برای نمونه در اسناد صحیفهی سجادیه مشاهده میشود که امام باقر (ع) میفرمایند: «صحیفه سجادیه را پدرم برای من املا کرد»؛ یعنی امام در حالیکه میخواندند، برای امام باقر (ع) نیز املا میکردند. همچنین برای زید بن علی (فرزند دیگرشان) نیز املا کردهاند. لذا در مقدمه صحیفه سجادیه هم آمده است که متوکل بن هارون (راوی صحیفه سجادیه) میگوید: «من نسخهای را از یحیی بن زید نوه امام سجاد (ع) گرفته و آوردم.» امام باقر (ع)فرمودند: «من هم نسخهی دیگری دارم که پدرم بر من و برادرم، زید، املا کرده است.» بعد از آن، امام از او میخواهند که این دو نسخه را با یکدیگر مقابله کنند و بعد از مقابله مشخص میشود که حتی یک حرف جابهجا نشده است.
نحوه برخورد ما با احادیث شیعی به این صورت است که در تاریخ شیعه روایات مربوط به دوره زمانی تا شیخ طوسی را مبنا قرار میدهیم؛ به دلیل اینکه به عصر ائمه نزدیک است. همچنین ازآنجاییکه سال وفات شیخ طوسی 460 و انتهای غیبت صغری سال 329 میباشد، یعنی فاصله شیخ طوسی تا پایان غیبت صغری 131 سال است.
حال چرا معیار غیبت صغری است؟ چون در غیبت صغری، امام معصوم (ع) به شکلی در دسترس بودهاند؛ یعنی مردم نامه میدادند و سؤال میکردند و جواب میگرفتند. پس شیعه 131 سال با امام (ع) فاصله دارد.
نکته مهم دیگری که روایات را تا شیخ طوسی معتبر میکند، استفاده از سیستم مشیخه (مشیخه در لغت: جمع شیخ) در انتقال حدیث بوده است. در این روش برای نقل احادیث و کتابهای نوشتهشده توسط اصحاب ائمه، شاگرد پس از یادگیری حدیث از صحابی، اجازهی نقل حدیث از آن صحابی یا عالم را دریافت مینموده است؛ یعنی شیخ قرائت میکرده و شاگرد مینوشته یا اگر استادی به شاگردش اطمینان داشته، کتابش را در اختیار او قرار میداد. (که به این نحوه روایت کردن «مناوله» میگویند.)
شیخ کلینی و شیخ طوسی بسیاری از این اجازات و نوشتهها را در دست داشتهاند.
به عنوان مثال شیخ طوسی در «الفهرست» از کتب زیادی نام میبرد که امروزه در دست ما نیست. این کتابها از کتُبی بودهاند که بهصورت مشیخه به دست مرحوم شیخ الطائفه رسیدهاند.
بنابراین اگر روایت یا زیارتی تا عصر شیخ طوسی بهوسیله علمای ثقه ما در شیعه مطرح شده باشد، اعتبار دارد و خدشه سندی زیادی نمیتوان به آن گرفت. زیارت عاشورا، زیارت اربعین، زیارت وارث از این نوع زیارتها هستند.
به تعبیر دیگر، متداول بودن اینگونه زیارات در نزد علما تا قبل از شیخ الطائفه، دلیل اعتبار آنها است.
در مقالهی بعدی، به نحوهی قرائت زیارت در روایات و سپس به بحث لعنهای موجود در زیارت عاشورا میپردازیم.
واقعا جالب بود نمی دانستم که از اسرار شیعه است و...