بررسی شبهات

  • اگر این زیارت مأثور است، چرا شیخ عباس قمی، آن را در مفاتیح‌الجنان نیاورده است؟

پاسخ:

مرحوم قمی، آن را آورده است؛ ولی در کتاب نفس المهموم.

این زیارت، طبق نقل ابن مشهدی، از زیارت‌های روز عاشورا است و مرحوم قمی، در باب زیارت عاشورا، در مقام جمع تمام زیارات عاشورا نبوده است؛ بلکه فقط دو زیارت را آورده و به همان دو اکتفا کرده است.

آیا محدث قمی تعهد داده است که تمام زیارات صحیح را در کتاب خودش جمع و غیر صحیح را رها کند و اصلاً آیا کتب اربعه چنین تعهدی داده‌اند؟

شاید مرحوم قمی، روال و مبنای خاصی برای تألیف مفاتیح‌الجنان داشته است که این زیارت در این چهارچوب نمی‌آمده است؛ مثل شریف رضی، که خطبه‌های امیر المؤمنین (ع)  را جمع‌آوری کرده است. آیا می‌توان گفت همه خطبه‌های حضرت امیر (ع)، همین مقدار است؟ خیر؛ بلکه روش وی این بوده است که نهج‌البلاغه بنویسد؛ یعنی خطبه‌هایی که جنبه بلاغی داشته است. شاید شیخ عباس قمی هم‌، چنین مبنایی داشته است؛ یعنی زاویه و بُعد خاصی را در نظر گرفته و بر طبق آن زیارت عاشورا را آورده؛ ولی زیارت ناحیه را ذکر نکرده است؛ هرچند به آن مبنا اشاره نکرده است.

مفاتیح‌الجنان، کتاب جامع و کاملی نیست. مرحوم قمی، از 54 دعای صحیفه سجادیه، فقط یک دعا را آورده است. ابن طاووس در اقبال اعمال شب قدر را مفصل آورده است؛ ولی ایشان به ‌طور مختصر ذکر کرده است. در بحارالانوار چندین زیارت نقل شده که ایشان نیاورده است. اصلاً شیخ عباس قمی، بنا نداشته است کتاب کامل و جامعی بنویسد و شاید چنین ادعائی را هم نکرده باشند؛ بلکه بنا بر نقلی معروف، وی مفاتیح‌الجنان را به‌صورت یادداشت برای خودش نوشته است، تا به همراه داشته باشد.

شاید وی از درازنویسی پرهیز داشته و به دنبال اختصار بوده است و زیارت ناحیه، با اعمال خاص آن،خیلی طولانی می‌شود. اگر دعاها و زیارات طولانی و مفصل دیگری را آورده است، به این دلیل است که بدل و جایگزین نداشته؛ اما زیارت ناحیه را ذکر نکرده است؛ چون بدل و جایگزینی برای آن داشته و آن دو زیارت عاشوراست.

  • عبارت ناشرات الشعور را چگونه می‌توان پذیرفت؟ آیا می‌توان ادعا کرد زینب کبری (س) و سایر مخدرات، پس از واقعه شهادت امام حسین (ع) با گیسوان پریشان و بدون روسری و حجاب، سراسیمه از خیمه‌ها بیرون آمدند. آیا این صحنه، با مقام زنان اهل‌بیت (ع)، سازگار است؟

پاسخ:

گیسوی پریشان، با مکشوف بودن سر و بدون حجاب بودن، هیچ تلازمی ندارد؛ چون ممکن است و حتماً نیز همین است که گیسوان خود را برای حزن و مصیبت و عزا، زیر چادر و عبا و حجاب کامل پریشان کرده باشند. البته این شیوه، بین عرب، رسم و عرف بوده است. در همین باره؛ روزی از استاد بزرگوارم، آیت‌الله وحید، همین شبهه را پرسیدم و آن بزرگوار، پاسخی به همین مضمون بیان فرمود.

  • اشکال مرحوم آیت‌الله خویی: از معاصران، تنها کسی که به کتاب مزار و مؤلف آن، نظر منفی دارد، مرحوم آیت‌الله خویی است. روش وی در معجم الرجال این است که افراد موجود در اسناد کتب اربعه را  به هر عنوان و لفظ و عبارت که آمده‌اند می‌آورد؛ برای مثال، برقی را که گاهی با عنوان محمد برقی و گاهی محمد بن خالد و… می‌آورد؛ ولی ترجمه و شرح‌حال و اظهار نظر را یک‌جا می‌آورد و این، برای تمیز مشترکات بسیار مفید است. مرحوم خویی، مرحوم مشهدی را به همین علت در چند جا نقل می‌کند.

در مقدمه جلد اول، به اعتبار این‌که می‌خواهد مبانی رجالی خود را نقل کند، در زمینه توثیقات عام، از ابن مشهدی و کتاب او نیز نام می‌برد؛ چون ابن مشهدی در مقدمه کتابش می‌گوید:

فأنی قد جمعت فی کتابی هذا من فنون الزیارات للمشاهد المشرفات ـ الی ان قال ـ مما اتصلت به من ثقات الروات الی السادات.

به این مناسبت، مرحوم خویی در مقدمه کتاب رجالی خود، می‌فرماید:

هذا الکلام منه صریح فی توثیق جمیع من وقع فی اسناد روایات کتابه؛ لکنه لایمکن الاعتماد علی ذلک من وجهین: 1. انه لم یظهر اعتبار هذا الکتاب فی نفسه فان محمد بن المشهدی لم یظهر حاله بل لم یعلم شخصه و إن اصرّ المحدث النوری علی انه محمد بن جعفربن علی بن جعفر المشهدی الحائری فان ما ذکره فی وجه ذلک لا یورث الا الظن. 2. ان محمدبن المشهدی من المتأخرین و قد مرّ أنه لا عبره بتوثیقاتهم لغیر من یقرب عصرهم من عصره فأنا قد ذکرنا أَن هذه التوثیقات مبنیه علی النظر و الحدس فلا یترتب علیها اثر؛

این سخن ابن مشهدی صراحت دارد در این‌که تمام راویان در سلسله سند این کتاب (المزار) موثق می‌باشند؛ ولی نمی‌توان به این سخن اعتماد کرد؛ به دو دلیل:

1. اعتبار کتاب روشن نیست؛ چون شخصیت محمد بن مشهدی معلوم نیست؛ یعنی مجهول الوصف است، بلکه شخص او برای ما مجهول است. هرچند محدث نوری اصرار دارد ثابت کند مؤلف کتاب، همان محمد بن جعفر بن علی بن جعفر مشهدی حائری است؛ لیکن این کلام، موجب ظن است، نه اطمینان.

2. توثیقات متأخران، برای ما معتبر نیست؛ چون از روی حدس و اجتهاد است و آنچه از نظر ما معتبر است، حس است.

شخصی را به نام محمد بن جعفر بن علی بن جعفر المشهدی الحائری ذکر می‌کند و درباره او می‌فرماید:

الشیخ الجلیل السعید المتبحر ابو عبدالله المعروف بمحمد بن المشهدی و ابن المشهدی مؤلف المزار المشهور الذی اعتمد علیه اصحابنا الابرار الملقب بالمزار الکبیر فی بحار الانوار ذکره المحدث النوری[1] فی عداد مشایخ محمد بن جعفربن نما ای الثالث من مشایخه.[2]

در جلد 15، صفحه176 می‌فرماید:

محمدبن جعفر المشهدی کان فاضلا محدّثا صدوقا له کتب یروی عن شاذان بن جبرئیل القمی.[3]

در جلد 17، صفحه 56، می‌گوید:

محمدبن علی المشهدی ذکر صاحب الوسائل فی مقدمه الوسائل ان له کتاب المزار.

در جلد 17، صفحه 259 می‌گوید:

محمدبن المشهدی له کتاب یعرف بالمزار و تقدم فی المدخل أنَّ المحدث النوری قد أصّر فی الفائده الثانیه من خاتمه مستدرکه التی شرح فیها حال الکتب المأخوذه عنها روایات المستدرک و حال مؤلفیها عن بیان حال کتاب المزار أنه محمدبن جعفربن علی ابن جعفرالمشهدی الحائری و ذکرنا أنَّ ما ذکره فی وجه ذلک لایورث الاالظن فانه لم یذکر دلیلا علی ذلک بل ینافیه کلام صاحب الوسائل فی مقدمه الوسائل من ان والده علی، و احتمال کونه من النسبه الی الجد یبعده أنَّ علیا المشهدی لم یکن من المعاریف بل لم یعلم انه کان من العلماء حتی ینسب حفیده الیه؛

ولی به نظر ما اعتماد امثال ابن طاووس، شهید اوّل، مجلسی، حر عاملی، مرحوم نوری، سید محسن امین و شیخ عباس قمی، موجب علم به وثاقت ابن مشهدی می‌شود، و ما نیز همانند استاد خود حضرت آیت‌الله وحید، بر ابن مشهدی اعتماد کرده و معتبر می‌دانیم.

ابن مشهدی کتابی دارد به نام مزار و در مقدمه کتاب اشاره کردیم که محدث نوری در خاتمه مستدرک -که شرح‌حال مؤلفان منابع کتاب مستدرک را آورده است- اصرار دارد که نویسنده کتاب مزار، محمدبن‌جعفر‌بن‌علی‌بن‌جعفر مشهدی حائری است. ما در پاسخ گفتیم: گفته وی ظن آور است، نه یقین آور؛ چون ایشان دلیلی ارائه نکرده است. بلکه با کلام حر عاملی صاحب وسایل منافات دارد که پدر ابن مشهدی را علی ذکر کرده است؛ در حالی که مرحوم نوری جعفر را پدر ابن مشهدی آورده است.

ممکن است گفته شود: علی نام جد او است و در اثر شهرت، شخصی را به جدش منسوب می‌کنند؛ همانند علی بن بابویه؛ ولی در جواب می‌گوییم: اولاً جد او از معاریف نبوده است. ثانیاً معلوم نیست از علما باشد، تا نوه‌اش را به او نسبت دهند.

ولی به نظر ما اعتماد امثال ابن طاووس، شهید اوّل، مجلسی، حر عاملی، مرحوم نوری، سید محسن امین و شیخ عباس قمی، موجب علم به وثاقت ابن مشهدی می‌شود، و ما نیز همانند استاد خود حضرت آیت‌الله وحید، بر ابن مشهدی اعتماد کرده و معتبر می‌دانیم.