قطعاً یکی از بزرگترین فجایع و بلکه بزرگترین فاجعه در تاریخ بشریت، ماجرای شهادت امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا و در سرزمین کربلا است؛ ماجرایی که در یکسوی آن حق بهطور تمامقد، در مقابل باطل ایستاد. خداوند عادل و دادگر در عقوبت بانیان این ماجرای شوم تعجیل نفرمود. هرچند که اعمال خداوند، پرسش پذیر نیست [1]، اما در طول تاریخ، سؤالاتی در این زمینه مطرحشده که اگر امام حسین (ع) حجت بر حق خداوند بود، چرا خداوند انتقام خون او را از قاتلانش نگرفت و عذاب خود را بر ایشان فرو نفرستاد؟ چگونه است که با وقوع چنین حادثهای تلخ و سنگین آسمان به زمین نیامد و خشم عقوبت الهی جهان را فرانگرفت؟ خداوندی که هنگام لجاجت اقوام گذشته در برابر پیامبران خود، عذاب بر ایشان نازل مینمود و حتی گروهی از بنی اسراییل را به دلیل تخلف از «عدم جواز ماهیگیری در روز شنبه» مسخ و به بوزینه تبدیل کرد[2]، چگونه در برابر این حادثهٔ شوم عکسالعملی نشان نداد؟ آیا این خود بهمنزلهٔ آن نیست که شیعیان ماجرای عاشورا را بیش از اهمیت واقعیاش بزرگ کردهاند؟ آیا اهمیت ماجرای عاشورا از ماهیگیری بنی اسراییل در روز شنبه کمتر است؟!
در پاسخ به این پرسش، چند نکتهٔ مهم قابلتوجه است:
1. سنت الهی در مهلت دادن به بندگان
سنت الهی آن است که به مخلوقات خود فرصت میدهد تا با استفاده از امکاناتی که در اختیارشان است، به آنچه دوست میدارند، عمل کنند و تا آنجا که اقتضا میکند، از اعمال آنان جلوگیری نمیکند. هم به دوستان خود فرصت میدهد تا با عبادت او، به هدف خلقت خویش برسند و تکامل یابند و هم به دشمنان خود فرصت میدهد تا با اعمال زشتشان -با آنکه راه حق را پیش از آن شناختهاند- مشمول غضب خداوندی شوند. مثلاً خداوند به بزرگترین دشمن خود که شیطان ملعون است تا «وقت معلوم» فرصت داده تا به مبارزه با انبیای الهی بپردازد و مردم را از «صراط مستقیم» منحرف سازد.[3] پس سنت الهی در آن است که به بندگان خویش فرصت دهد تا با اعمال خود در آزمونهای الهی موفق یا مردود شوند. لذا مهلت دادن به اشقیاء، دلیل بر عدم شقاوت آنان نیست. خداوند متعال در قرآن کریم، با صراحت به این سنت خویش اشاره میفرماید. آنجا که میخوانیم:
«آنانکه کفر ورزیدهاند، گمان نکنند که مهلت الهی به ایشان به سودشان است. مهلتی که به ایشان دادهایم، تنها برای آن است که بر گناهانشان افزوده شود و برای آنان عذابی دردناک مهیا شده است.»[4]
2. سرنوشت شوم قاتلان امام حسین (ع) در همین دنیا
قبل از هر چیز باید بدانیم که دنیا و عقوبت دنیوی ملاک خوبی یا بدی انسانها نیست. دنیا به اندازهٔ بال مگسی نزد خدا ارزش ندارد. آنچه برای مؤمنین ملاک عمل بوده، آخرت است. با این حال باید گفت که آنگونه نبود که قاتلان امام حسین (ع) در این سرا هیچ عقوبتی نبینند و با ناز و نعمت، زندگی گوارایی را تا پایان عمرشان بگذرانند. بلکه خون سیدالشهدا (ع) دامان ننگین ایشان را گرفت و سه عقوبت در همین جهان، آنان و طرز تفکر پلیدشان را به سختی کیفر نمود. در ذیل به بررسی این سه عقوبت دنیوی خواهیم پرداخت:
2.1. عقوبت عاجل: ابتلا به نفرین امام حسین و امام سجاد (ع)
اولین عقوبت و کیفری که دشمنان امام حسین (ع) را در این دنیا خیلی زود گرفتار خود کرد آن بود که اغلب آنان به فاصله کوتاهی پس از واقعه کربلا به دلیل نفرین امام حسین (ع) بر ایشان، به نکبت و بدبختی گرفتار شدند. مثلاً در روز عاشورا امام حسین (ع) به عمر سعد فرمودند: «گمان مبر به آنچه تو را به آن وعده کردهاند، خواهی رسید! تو پس از من، اندکی از غذای عراق را خواهی خورد.» (و هرگز به عمارت ری که آن را در قبال کشتن من به تو وعده کردهاند، نخواهی رسید). هرچند عمر سعد با پوزخندی به این پیشگویی امام پاسخ داد، اما این پیشگویی خیلی زود به حقیقت پیوست و او توسط مختار کشته شد و هرگز به عمارت ری نرسید.[5] در ماجرایی دیگر، هنگامیکه امام حسین (ع) از شدت تشنگی به سمت فرات رفت تا آبی بیاشامد، یکی از اشقیای کربلا که او را «زُرعَه» مینامیدند، تیری به سمت آن بزرگوار روانه ساخت. آن تیر بر گلوی نازنین امام نشست و از محل برخورد آن خون جاری شد. این کار او باعث شد که امام نتوانند حتی یک جرعه از آن آب بنوشند. امام او را نفرین فرمود و به پیشگاه الهی عرضه داشت: «خدایا تشنگی را بر او بچشان!» آنانکه مرگ او را گزارش کردهاند، گفتهاند که او به مرضی دچار شده بود که روی شکمش آب سرد میریختند و د رعین حال، پشت او را با آتش گرم نگه میداشتند. چراکه او از پشت در بدن خود احساس سرما میکرد و از جلو، گرما او را میآزرد. در همین حال چنان عطش بر او مستولی میشد که از آب و شیر آن مقدار میخورد که با خوردن آن مقدار، پنج نفر سیراب میشدند؛ اما پس از اتمام فریاد میزد: «از شدت تشنگی هلاک شدم.» بلای دیگری که بر سر او آمد، آن بود که شکمش همچون شکم شتر، تکهتکه شده بود و از آن حالت، رنج فراوان میبرد.[6]
حرمله بن کاهل نیز سرنوشتی عجیب یافت. منهال بن عمرو میگوید: «بر امام سجاد (ع) وارد شدم.» امام از حال حرمله از من پرسید. به ایشان عرض کردم: «هنگامی که از کوفه خارج میشدم، زنده بود و به مقام بالایی دست یافته بود. امام زینالعابدین (ع) سه مرتبه فرمودند: «خدایا بر او گرمای شمشیر را بچشان.» منهال پس از مدت زمانی به کوفه باز میگردد و این درست زمانی است که مختار ثقفی قیام کرده است. مختار حرمله را مییابد و دستور میدهد دستان و پاهای او را با شمشیر قطع کنند و بعد او را بسوزانند. منهال که شاهد این ماجراست، مختار را از نفرین امام سجاد (ع) آگاه میکند و مختار به شکرانه انجام میل باطنی آن حضرت، دو رکعت نماز میگزارد.[7] آری چنین مرگ سختی، تنها بخشی از عقوبت ظالمان بر امام حسین (ع) بوده است.
2.2. بیزاری تمام آزادگان جهان از این عمل ننگین
آزادگان و احرار عالم نیز اشقیای کربلا را در عمق جان و فطرت پاکشان محکوم کردند و از آنان و عمل ننگینشان بیزاری جستند. میلیونها شیعه و عاشق حسین بن علی (ع) با نفرین بر ظالمان بر آن حضرت، به خدای خویش تقرب جستند و در سوگ آن حضرت، اشک ماتم ریختند. هرچند که این بیزاریجویی در طول تاریخ، تنها منحصر به شیعیان و پیروان راستین اهلبیت (ع) نبوده است. حتی گروهایی از اهل سنت نیز این جریان و این عمل ننگین را محکوم میکنند و از عاملانش بیزاری میجویند. حضور چنین گروههایی در مزار امام حسین (ع) در کربلای معلی و زیارت شهدای کربلا توسط این افراد، گواهی بر این مدعا است.
جالب اینجا است که دایره این بیزاریجویی، از مرزهای اسلام نیز گذشته است. حتی هندوان در هند، همهساله روز عاشورا را تعطیل نموده به سب یزیدیان همت میکنند. از سوی دیگر، نهضت امام حسین (ع) به بسیاری از انسانها در طول تاریخ، درس آزادگی و عزت داده است. شیعه عزت و آبرویش را در مکتب امام حسین (ع) آموخته است و دینداریاش را مرهون و مدیون به آن بزرگوار است.
درسآموزی از نهضت حسینی نیز تنها به شیعیان محدود نمیشود؛ آنچنانکه مهماتما گاندی هندو نیز از مرام امام حسین (ع) درس آموخته و نهضت خویش را برگرفته از آن میداند و امثال او در طول تاریخ فراواناند.
آری! آنچه زنده میماند و تا ابد مظهر عزت و آزادگی است، حق است، که در کلام و رفتار و وجود امام حسین (ع) تجلی یافت و آنچه از بین میرود تا ابد محکوم و منفور و نماد ستم و ظلم است، باطل است، که در کلام و رفتار و وجود امویان تجلی کامل یافته است. عاشورا صحنهای است که بین حق و باطل مرزبندی میکند و تکلیف پیروان هر یک را تا ابد روشن میسازد؛ هرچند که در ظاهر، حق در آن مظلوم بوده و باطل بر حق پیروز شده باشد.
2.3. عقوبت عاجل: قیام قائم آل محمد (ع) و انتقام از قاتلان امام حسین (ع)
سومین عقوبتی که (البته قدری از نظر زمانی دیرتر ولی در همین عالم) در جهت خونخواهی امام حسین (ع) بر دشمنان و قاتلان آن حضرت وارد خواهد شد، قیام مهدی آل محمد (ع) و بازخواست او از فرزندان اشقیای کربلا، بابت رفتار ننگین پدران ایشان است. در توضیح باید گفت که هرچند که فرزندان آن گمراهان در قتل امام حسین (ع) دخالت مستقیم نداشتند، اما به رفتار پدران خود در طول تاریخ افتخار میکردند و میکنند و در روز عاشورا شادماناند. در زیارت عاشورا، اشارتی بر همین موضوع رفته است؛ آنجا که میگوییم:
«و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان، بقتلهم الحسین صلوات الله علیه؛ و روز عاشورا روزی است که فرزندان زیاد و فرزندان مروان بابت شهادت امام حسین (ع) خشنودند.»[8]
در کنار این موضوع باید دانست که کسی که راضی به عمل گروهی باشد، در اعمال آنان شریک است؛ چه آن عمل، عملی پسندیده باشد و چه عملی نکوهیده. حتی گاهی او را به خاطر رضایتش از آن عمل، جزئی از آن گروه دانستهاند.
امیرالمؤمنین (ع) در این باره فرمودند:
«کسی که راضی به رفتار گروهی باشد، همانند آن است که در میان ایشان باشد و اگر رفتار آن قوم رفتار باطلی باشد، دو عقاب برای او است! عقابی برای انجام فعل و عقابی برای رضایت داشتن به انجام آن.»[9] به این دلیل است که فرزندان قاتلان سیدالشهدا (ع) -که به فعل پدران خویش راضیاند- در عقاب این جنایت با پدرانشان شریکاند. آنانکه به ظلمی که پدرانشان بر امام حسین (ع) روا داشتند افتخار میکنند، مستحق عقوبتاند و شایسته است که فرزند حسین (ع) انتقام خون جد خویش را از آنان بستاند. یکی از اصحاب امام رضا (ع) از آن حضرت در مورد صحت این ادعا -که ظاهراً در حدیثی از امام صادق (ع) نقلشده است- پرسش نمود و گفت: اگر این حدیث درست باشد، کلام الهی چه میشود که فرمود:
«و لا تزر وازره وزر أخری.»[10]
امام رضا (ع) فرمودند: «کلام خداوند بر حقّ است؛ اما باید بدانی که فرزندان ایشان، بر فعل پدران خود راضیاند و به آن افتخار میکنند... بدان که اگر فردی در مشرق زمین کشته شود و فردی در مغرب زمین به قتل او راضی باشد، فرد دوم نزد خداوند در عمل فرد نخست شریک است. لذا قایم (عج) ایشان را به عمل پدرانشان عقوبت خواهد فرمود.»[11]
به همین جهت است که یکی از شعارهای امام زمان (عج) به هنگام ظهور، خونخواهی امام حسین (ع) است. آن حضرت انتقام خون جد مظلوم خود را از راضیان به قتل وی خواهد ستاند.
امام رضا (ع) فرمودند: «لشکری از فرشتگان برای یاری امام حسین (ع) در روز عاشورا به کربلا آمد که تعدادشان 4000 نفر بود. آنان هنگامی به کربلا رسیدند که امام حسین (ع) به شهادت رسیده بود. آن فرشتگان در عزای سیدالشهدا (ع) در آن مکان مقدس باقی ماندند و پیوسته در حالت اندوه و پریشانیاند تا آن هنگام که قائم ما (عج) قیام نماید. در آن روز آنان از یاوران قایم (عج) خواهند بود و شعارشان خونخواهی برای امام حسین (ع) است.[12]
بنابراین یکی از علل تأخیر در عقوبت ظالمان کربلا و راضیان به فعل آنان، انجام این خونخواهی در زمان ظهور حضرت مهدی (عج) است؛ روزی که شیعیان بیصبرانه منتظر رسیدن آن هستند و برای تعجیل در فرارسیدنش دعا میکنند؛ روزی که انتقام مصائب سختی که بر اهلبیت (ع) و شیعیان ایشان در طول این سالیان دراز رفته، ستانده خواهد شد؛ روزی که شیعه در رثای سالار شهیدان، بر سر دشمنان اهلبیت (ع) فریاد خواهد کشید:
«بأی ذنب قتلت»
باشد که بدینوسیله، مرهمی بر دل غمگین و زخمخورده آل رسول (ع) نهاده شود و اندکی از آلام و دردهای آنان کاهش یابد. ان شاء الله.
در پایان باید گفت که خداوند متعال در عقوبت کردن بندگان کافر و گناهکار خویش آزاد است که بنا بر حکمت خویش، در این دنیا و یا در سرای باقی و یا در هر دو سرا، آنان را به جزای اعمالشان برساند. بندگان را نسزد که در مورد فعل خداوند چون و چرا کنند.
3. قیامت: جایگاه خونخواهی از خون حسین (ع)
سومین نکتهای که در این بحث باید مورد توجه قرار گیرد آن است که خداوند متعال قیامت را برای عقوبت دشمنان خود برگزیده است. در طول تاریخ، بسیاری از جنایتکاران در این دنیا در قبال کردار خود پاسخگو نبودهاند و در روز حساب، باید در پیشگاه عدل الهی حاضر شوند و جزای اعمال خویش را ببینند.
هنگامیکه امام حسین (ع) به شهادت رسید، گروهی از اشقیای کربلا نزد سر آن بزرگوار شراب نوشیدند و به رقص و پایکوبی پرداختند. در برابر این هتاکی بیشرمانه به اذن خداوند متعال، قلمی از جنس آهن بر آنان فرود آمد و با خطی از خون بر دیوار نوشت: «آیا گمان کردهاند که حسین (ع) را میکشند و در قیامت، از شفاعت جدش بهرهمند میشوند؟» آن ظالمان چون چنین دیدند، مستی از سرشان پرید و از شدت ترس پراکنده شدند.»[13]
آری! عذاب الهی برای آنانکه با فرزند رسول خدا (ص) چنین جنایتی را روا داشتند، مهیا شده است. قیامت سرایی است که بر تمام اعمال انسانها رسیدگی خواهد شد و هیچ عملی هرچند که بهاندازه ذرهای کوچک باشد، از این محاسبه مستثنی نخواهد بود و در آن روز، هر کس جزای خود را خواهد دید. از امام رضا (ع) نقلشده که رسول خدا (ص) فرمودند: «برای قاتل حسین (ع) در جهنم تابوتی مهیا میشود. او در آن تابوت عذابی میبیند که معادل نصف عذاب کل اهل دنیاست. او پیوسته در آن تابوت خواهد بود تا خداوند او را در جهنم پایین برد. از تابوت او بوی تعفنی بر خواهد خواست که اهل جهنم از آن به حضرت حق پناه میبرند. او و آنانکه او را در قتل حسین یاری کردند، پیوسته در جهنم خواهند بود و هنگامیکه پوست آنان -از شدت عذاب- از بین برود، پوستی دیگر بر تنشان خواهد رویید -تا بار دیگر عذاب الهی و کیفر کار زشت خود را ببینند-. عذاب لحظهای بر ایشان فروکش نخواهد کرد و از بدترین نوشیدنیهای جهنم به ایشان خواهند نوشانید. وای بر آنان و بر عذاب سختشان در آتش![14]
در پایان باید گفت که خداوند متعال در عقوبت کردن بندگان کافر و گناهکار خویش آزاد است که بنا بر حکمت خویش، در این دنیا و یا در سرای باقی و یا در هر دو سرا، آنان را به جزای اعمالشان برساند. بندگان را نسزد که در مورد فعل خداوند چون و چرا کنند.
اما در مورد دشمنان امام حسین (ع) و قاتلان آن حضرت که در کمال شقاوت، دست به چنین جنایتی زدند، هر سه نوع عقوبت را در نظر گرفته است. اول آنکه آنان را در همین دنیا عقوبت فرمود و از سه طریق گرفتار شدن به نفرین امام حسین و حضرت زینالعابدین (ع) بیزاریجویی تمام آزادگان جهان از آنان تا روز قیامت و روشن شدن بطلان عقیده و اندیشه ایشان و همچنین بازخواست امام زمان (ع) از فرزندان ایشان به دلیل رضایت بر این عمل ننگین، ایشان را کیفر کرد. دوم آنکه به برخی از آنان مهلت داد تا بر گناهان خود بیفزایند و پس از پایان عمر و مرگ ایشان، طعم عذاب خود را بر آنان بچشاند. سوم آنکه به بعضی دیگر از این ظالمان طعم هر دو عذاب دنیوی و اخروی را چشاند و انتقام خون حجت خود را از ایشان ستاند.
لذا اینکه گفته شود، قاتلان امام حسین (ع) به غضب و خشم الهی گرفتار نشدند و از همینجا میتوان فهمید که ماجرای کربلا آنچنانکه برخی میگویند، اهمیت چندانی نزد خداوند متعال ندارد، به نظر نادرست است و هرگز نمیتوان با طرح چنین پرسشهایی، از دامان بنیامیه و غاصبان خلافت نبوی، این ننگ بزرگ را پاک کرد.