آنچه در زیارت حسین بن علی (ع) بسیار چشمگیر است، پاداشهای عظیم و محیرالعقولی است که در روایات ائمه، برای آن بیان شده است.
امام صادق (ع) در روایتی، برای زیارت امام حسین (ع)، ثوابی همچون پاداش نبرد در رکاب پیامبر و امام عادل بیان میکند.[1] در جایی دیگر، پاداشی همچون اجر شهیدان (بدر) را نوید میدهد.[2] و در احادیث بسیاری، ثواب حج و عمره مکرر را برای آن بر میشمارد؛ و در سخنی، امام صادق (ع) برای کسی که به زیارت حسین برود، با این خصوصیت که نسبت به حق آن حضرت، معرفت و شناخت داشته باشد (عارفا بحقه) پاداش آزاد کردن هزار برده و آماده کردن هزار اسب برای مجاهدان راه خدا را بشارت داده است. [3]و با تعبیرات دیگر، پاداشهایی کمتر و بیشتر نقل شده است. راز آن چیست؟
میدانیم که هرعمل، با توجه به این که در چه زمانی، در چه مکانی و در چه شرایطی و از سوی چه کسی و با چه انگیزه و هدفی و با چه میزان رشد و آگاهی و بصیرت، انجام بگیرد، ارزشهای متفاوت و تاثیراتی مختلف پیدا میکند.
مرحوم علامه مجلسی، در بیان رمز این اختلاف پاداشها و گوناگونی تعبیرها در ثواب آن، میگوید:
«... شاید اختلاف این اخبار، در اندازه ارزش و فضیلت و ثواب زیارت را بتوان بر اختلاف اشخاص و عملها و نیز، کم و زیادی ترس در راه زیارت، یا دوری و نزدیکی مسافت و ...حمل کرد؛ زیرا هر عمل نیکی، نسبت به اختلاف مراتب اخلاص و شناخت و تقوا و دیگر شرایطی که موجب کمال یک عمل است، دارای ثواب و ارزشهای متفاوت میشود. علاوه بر این که در بسیاری از احادیث، امامان، طبق درک و شعور و اندازه ایمان و ظرفیت و گنجایش فکری طرف، سخن میگفتند...»[4] آنچه مسلم است، زیارت کربلا، همیشه آزاد نبوده، بلکه همراه با گرفتاریها و محدودیتهایی بوده است که موجب دشواری زیارت میشده است. ولی ائمه، برای همین شرایط هم تکلیف را ساقط ندانسته و به زیارت امام حسین (ع) دستور میدادند.
به این قطعه از تاریخ، دقت کنید:
یکی از شیعیان، به نام حسین، نوه (ابو حمزه ثمالی)، نقل کرده است که: «در اواخر دوره بنی امیه به قصد زیارت حسین بن علی، بیرون آمدم ولی مخفیانه حرکت میکردم تا اهل شام، نفهمند تا این که شب فرا رسید و مردم به خواب رفتند. شب، از نیمه گذشته بود که غسل زیارت کردم و به سوی قبر سیدالشهدا عزیمت کردم.
آنچه مسلم است، زیارت کربلا، همیشه آزاد نبوده، بلکه همراه با گرفتاریها و محدودیتهایی بوده است که موجب دشواری زیارت میشده است. ولی ائمه، برای همین شرایط هم تکلیف را ساقط ندانسته و به زیارت امام حسین (ع) دستور میدادند.
نزدیکیهای قبر که رسیدم، با مردی رو به رو شدم، زیبا روی و خوشبو و سفید چهره که به من گفت:
«برگرد، الان نمیتوانی زیارت کنی.» برگشتم. اواخر شب باز رفتم، باز هم آن مرد را دیدم که گفت: «دسترسی پیدا نمیکنی.»
گفتم: «چرا نتوانتم به زیارت فرزند پیامبر و سالار جوانان بهشت برسم؟ من پیاده از کوفه در این شب جمعه به اینجا آمدهام. میترسم که صبح شود و هوا روشن گردد و نیروهای مسلح بنیامیه مرا بکشند.» گفت: «برگرد، فعلاً نمیشود، چون حضرت موسی و فرشتگان، هم اکنون به زیارت مشغولاند.» برگشتم و صبر کردم تا این که سحر شد. غسل کردم و نزدیک قبر رفتم و آن مرقد را زیارت نمودم و نماز صبح را در آنجا خواندم و از ترس شامیان، به سرعت از آنجا برگشتم.»[5] آیا کسی که در چنین وضعیت مخفیانه، به زیارت قبر مولایش حسین برود و همراه با دلهره و هراس از نگهبانانی که مأمور کنترل و ممانعت از زائران تربت کربلا هستند، زیارت کند، مستحق ثوابی بیشتر نیست؟!
معاویه بن وهب میگوید: وارد منزل حضرت صادق (ع) شدم. در نمازخانه منزلش، به نماز ایستاده بود، صبر کردم تا نمازش تمام شد. دیدم پس از نماز، دست به دعا برداشت و برای زائران قبر حسین بن علی دعا کرد، آنان که با انفاق مال و تلاش بدنی به زیارت میروند، برای پیوند با ائمه و شاد کردن رسول خدا و پاسخگویی به فرمان امامان و خشمگین ساختن دشمنان و راضی کردن خداوند؛ و چنین دعا کرد:
«خدایا، از آنان راضی باش و خود و خانوادهشان را، شب و روز نگهدار و همراهیشان کن و از شر هر جبار سرکشی و ستمگر و از گزند شیاطین نهان و آشکار در امانشان بدار و نیازهایشان را برآور...خدایا به آنان، به خاطر این که از وطن، دور ماندند و ما را بر فرزندان و بستگان خود برگزیدند، بهترین پاداشها را عطا کن. خدایا! دشمنان ما، این زائران را به خاطر سفر، ملامت کردند ولی این سرزنشها، هرگز پیروان ما را از این زیارت، مانع نگشت. آمدند تا با مخالفان ما مخالفت کرده باشند! خدایا! آن چهرهها را که آفتاب در این راه تغییر داد، رحمت کن، آن صورتهایی را که بر تربت حسین، قرار گرفت، مورد لطف قرار بده، آن چشمهایی را که در راه ما اشک ریخت، آن دلهایی که برای ما و تشنگی ما سوخت، آن نالههایی که برای ما سر داده شد، رحمت کن؛ خدایا! من آن بدنها و جانها را تا قیامت تا هنگام ورود به کوثر در آن روز تشنگی بزرگ، به تو امانت میسپارم...»
امام، همچنان دعا میخواند و سجده میکرد.
پس از فراغت از نماز گفتم: «این دعاهایی را که از شما شنیدم، اگر در حق کسی بود که خدا را نمیشناخت، میپنداشتم که هرگز به آتش دوزخ نخواهد سوخت به خدا قسم، با این دعاهای شما، آرزو کردم که ای کاش به حج نرفته بودم و حسین را زیارت میکردم.»
امام فرمود: «تو به او بسیار نزدیکی. پس چه چیز مانع از آن میشود که به زیارتش بروی؟ ای معاویه بن وهب! مبادا که این کار را ترک کنی!»
گفتم: «نمیپنداشتم که کار، به این ارزش و عظمت میرسد.»[6]
در مورد دیگری معاویه بن وهب، نقل میکند که:
امام صادق (ع) به من فرمود: «هرگز زیارت حسین (ع) را به خاطر ترس، رها مکن. هر کس زیارت آن حضرت را واگذارد و به سبب ترس، زیارت نکند، حسرت فراوان خواهد دید. ای معاویه! آیا دوست نداری که خداوند تو را در میان کسانی ببیند که پیامبر دعایشان کرده است؟ آیا دوست نداری که با فرشتگان همدوش باشی و در قیامت، بی گناه به محشر آیی و جزء کسانی باشی که با پیامبر دست میدهند؟!...»[7]
رسول خدا، در ضمن گفتار مفصلی به امیرالمؤمنین که فضیلت زیارت قبر حضرت علی و فرزندش امام حسین (ع) و تشویق به زیارت آنان را بیان میکند و ثواب اخروی آن را میگوید، میفرماید:
«لیکن عدهای پست و فرومایه، زائران قبر شما را سرزنش و ملامت میکنند، آنچنان که زن بدکاره را ملامت میکنند، آنان بدترین افراد امت من میباشند که هرگز به شفاعتم نرسند و بر حوض کوثر وارد نشوند...»[8]
در سخنی دیگر، پیامبر اسلام خطاب به امام حسین (ع) هنگامی که جای شمشیر را بر پیکر او میبوسید، فرمود: «تو و پدرت و برادرت، شهید خواهید شد.»
امام حسین (ع) ، میپرسد: «از امت شما چه کسانی ما را زیارت خواهند کرد؟»
پیامبر فرمود: «مرا و پدر و برادرت و خودت را، جز کسانی از امت راستین من، زیارت نمیکند.»[9]
در حدیث هم زیارت ائمه، در ردیف جهاد با دشمنان به حساب آمده است.[10]
زیارت امام حسین (ع) ، برای تهیدستان، به جای زیارت حج محسوب میشود و خداوند، پاداش حج را به آنان میدهد.[11]
یکی از زنان شیعه، به نام «ام سعید احمسیه» که اهل عراق بود و برای زیارت قبور شهدای احد، به مدینه مشرف شده بود، در مدینه، به خدمتکار خود گفت: «مرکبی برای رفتن به مزار شهدا کرایه کن.» آنگاه، تصمیم گرفت تا آماده شدن مرکب، به دیدار فرزند پیامبر، حضرت صادق (ع) برود. در حالی که دیدار وی با امام در منزل آن حضرت، طول کشیده و کرایهچی، معطل گشته بود، خدمتکارش آمد و به «ام احمسیه» گفت: «مرکب، آماده است.»
امام صادق (ع) پرسید: «مرکب چرا؟ کجا میخواهی بروی؟»
آن زن میگوید گفتم: «سر خاک شهدا»، حضرت صادق (ع) فرمود: «تعجب از شما مردم عراق است، برای زیارت شهدا، راهی طولانی و سفری دراز را طی میکنید ولی «سیدالشهدا» را وا میگذارید و به زیارتش نمیروید!» گفتم: «سیدالشهدا کیست؟» فرمود: «حسین بن علی.» گفتم: «من زنی بیش نیستم.»
امام: «باشد!... برای کسی مثل تو، مانعی ندارد که به زیارتش بروی، آنگاه از ثواب عظیم این زیارت، برایم بیان فرمود.»[12]
در مورد زیارت شائقانه و عاشقانه که از روی محبت و شیفتگی انجام گیرد، نیز احادیثی نقل شده است که به ذکر دو نمونه اکتفا میشود:
امام صادق (ع) فرمود:
«روز قیامت، یک منادی ندا میدهد: «زائران حسین کجایند؟» جمعی بر میخیزند. به آنان گفته میشود: «در زیارت حسین، چه میخواستید و چه اراده کردید؟»
میگویند: «زیارت ما، به خاطر محبت به پیامبر و علی و فاطمه (ع) بود.»
به آنان گفته میشود: «اینک، این محمد (ص) و علی (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) پس به آنان بپیوندید. شما در درجات آنان هستید. به پرچم پیامبر ملحق شوید.»
آنگاه آنان، در سایهسار لوای خاصی که در دست علی بن ابیطالب (ع) است قرار میگیرند تا وارد بهشت گردند.»[13]
محبت، انسان را در دنیا به این دودمان، پیوند میدهد. زیارت محبتآمیز هم در نهایت انسان را در آخرت به خاندان رسالت پیوند میدهد. آشنایی انسانها در این دنیا با دستگاه ولایت و خاندان پیامبر عامل جذب به این «عروهالوثقی» است که در آن دنیا هم «حبلالمتین» نجات و سعادت خواهد شد.
از امام صادق (ع) روایتشده است که: خواستار سکونت در بهشت باید زیارت «مظلوم» را رها نکند.
میپرسند: «مظلوم» کیست؟
میفرماید: «حسین است. هر کس با شوق به او و محبت به رسولالله و فاطمه و علی (ع)، او را زیارت کند بر سفرههای بهشتی مهمان اهلبیت (ع) خواهد بود.»[14]
در زیارت کربلا، چه پاداشی میتواند بزرگتر از «بهشت» باشد؟
و چه انگیزهای قویتر از «مرضی حق» بودن و کسب خشنودی رسول خدا (ص)؟ و چه نتیجهای بالاتر از پیوند با اهلبیت، در دنیا و آخرت؟
تأکیدی که امام، روی عنصر «مظلومیت» در زیارت سیدالشهدا دارد، جای دقت و تأمل دارد و انگیزه حمایت از مظلوم و احیا یاد او و سپاس از فداکاری انسانی والا در برابر ظالمان را بیان میکند.
ائمه، درصدد تشویق مردم به زیارتاند؛ یعنی ایجاد شوق و رغبت و انگیزه و علاقه، و این اشتیاق، در صورتی فراهم میآید که آثار یک عمل و نتایج یک اقدام، برای شخص روشن باشد.
در زیارت کربلا، چه پاداشی میتواند بزرگتر از «بهشت» باشد؟
و چه انگیزهای قویتر از «مرضی حق» بودن و کسب خشنودی رسول خدا (ص)؟ و چه نتیجهای بالاتر از پیوند با اهلبیت، در دنیا و آخرت؟
مطالب بسیار عالی بود ،خداوندا ما را از شیعیان واقعی ان امام عزیز قرار ده