سیره آیتالله بهجت در عزاداری
آیتالله بهجت تأکید داشت که حضرت سیدالشهدا (ع) با اختیار خود، آن همه مصائب و شهادت و اسارت اهلوعیال خود را تحمل نمود. به باور ایشان، در روز عاشورا بر آن حضرت عرضه میشد که یا نصر و پیروزی را انتخاب کن، یا لقاءالله را، و ایشان در کمال اختیار انتخاب کرد. حتی در روایات داریم که لشکر امام حسین (ع) چند بار چنان بر دشمن حمله کردند که برخی از دشمنان از آنها فرار کردند تا نزدیک کوفه رسیدند. چون دشمنان با انگیزه شهادت نمیجنگیدند. آنها آمده بودند که چیزی گیرشان بیاید. برعکس، سپاه امام حسین (ع) چون انگیزه والا و الهی داشت با همه توان میجنگید و هیچگاه اقدام به فرار نکرد.
آیتالله بهجت در جایی دیگر اذعان میکند که جریان عاشورا نشان داد که حضرت (ع) هرگز به سودای پیروزیِ نظامی اقدام به جنگ نکرده است. ایشان ماجرای مسلم ابن عقیل را مصداق بارز این مسئله میداند و میگوید: اگر حضرت مسلم میخواست بجنگد، 30 هزار نفر با او بیعت کرده بودند. حداقل همان 30 هزار نفری که به جنگ با امام حسین (ع) آمدند، با مسلم بیعت کرده بودند و ایشان میتوانست همان روز اول جنگ کند. در مقرّ حکومتی که ابن زیاد پناه آورده بود، بیست نفر بیشتر حضور نداشتند. مسلم بهراحتی میتوانست آنجا را محاصره کند. منتها ابن زیاد از مهربانی حضرت مسلم سوءاستفاده کرد و چند نفر را فریب داد و حکومت را در دست گرفت. شاید حضرت مسلم میاندیشید که فقط برای دفاع از خودش باید بجنگد و برای گرفتن این مکانها اجازه جنگ نداشته است.
حضرت (ع) به مسلم فرموده بود با مهربانی رفتار کند. شاید سبب کشته شدن و شهادت جناب مسلم همین بوده است که اذن جنگ نداشته وگرنه در دارالاماره مقرّ ابن زیاد بیشتر از بیست نفر نبودند. امام حسین (ع) با اختیار و به شوق معبود این کار را کرد.
دلیل دیگری که مرحوم بهجت بر این مدعای خود میآورند و حرکت امام حسین (ع) را نه بهمنظور پیروزی نظامی، بلکه به قصد قرب الهی و شهادتطلبی عنوان میکنند این است که ایشان شب عاشورا به همه گفت بروید. اگر ایشان به قصد جنگ آمده بود، به یارانش پیشنهاد برگشتن نمیداد. بلکه آنها را برای مقاومت نگه میداشت. کسی که قصد جنگ دارد حتی مراقبت میکند کسی فرار نکند، نه اینکه خودش به آنها بگوید بروید. این امری مسلم است که حرکت ایشان انتخابی بوده است. کسی که قصد جنگ دارد، سربازان فراری از میدان جنگ را تیرباران میکند.
آیتالله بهجت در ماجرای عروسی حضرت قاسم در صحرای کربلا نیز اشکال کردهاند و آن داستان را صحیح نمیدانند. ایشان در این باره میفرماید: آنچه از کتب معتبر برمیآید این است که دامادی حضرت قاسم در کربلا و تزویج او با فاطمه بنت الحسین صحت ندارد. بهعلاوه امام حسین (ع) دو دختر داشته است. یکی به نام سکینه که به فرموده شیخ طبرسی، امام حسن (ع) او را به عقد عبدالله بن الحسن در آورده ولی پیش از زفاف عبدالله به شهادت رسید و دیگری به نام فاطمه که زوجه حسن مثنی بوده و در کربلا هم حضور داشت و امام حسین (ع) دختر دیگری نداشت تا حضرت قاسم با او ازدواج کند.
معرفت در عزاداری
آیتالله بهجت تأکید فراوان داشت که عزاداری بر سیدالشهدا از جنبه احساسی به درآید و صیغه معرفتی به خود بگیرد. ایشان در پاسخ کسانی که گریه کردن بر سیدالشهدا (ع) را مذموم میشمردند، با نگاهی عرفانی پاسخ داده بود: «این حرف چیست که میگویند گریه چیست؟ گریه رابطه انسان با آن طرف عالم است. گریه واسطه و رابطه است. وقتیکه میخواهید وارد حرمی شوید و پا به حریمی بگذارید، طلب اجازه میکنید و اذن دخول میگیرید. در روایت است که اگر برای اذن دخول زیارت امام حسین (ع) اشک بر چشمانت جاری شد، بدان اجازه داده شده است. اگر اشکی آمد، علامت این است که به تو اذن دادهاند. باید دید که چه معرفتی این اشک را به وجود آورده است. مهم این است که عاملی که این کلید را زده چه بوده است.» (به نقل از حجتالاسلام علی بهجت، مصاحبه با خبرگزاری فارس)
آیتالله بهجت عنوان میکند: «گریه بر سیدالشهدا از افضل مستحبات است.» آیتالله بهجت در عبارتی کلیدی میگوید: گریه بر سیدالشهدا از همه مستحبات بالاتر است، حتی از نماز شب؛ چون نماز شب حالتی جسمی دارد ولی گریه بر سیدالشهدا (ع) رقّت روحی است و عامل آن را در درون انسان به وجود آورده است. کلید آن از نهان قلب خورده است و این خیلی ارزشمند است.»
حجتالاسلام علی بهجت گفته است که سفارش پدرم همیشه این بود که خدا میداند این توسلات برای انسان چه میکند. این توسل برای انسان یک ارتباط است. چه طور وقتی یک لامپ را به الکتریسیته متصل میکنیم نور میدهد. انسان اگر به اینها متوسل شود، اسباب وصل میشود. این توسل، یاد معشوق افتادن است. چون این بزرگواران عاشق خداوند بودند و خدا نیز عاشق آنها بود. انسان وقتی به آنها متصل شود، انگار به خدا متصل شده است. این توسلات انسان را خدایی میکند.
توصیه آیتالله بهجت این بوده که مجالس به مناسبت هر امامی که برگزار میشود، باید آخرش به امام حسین (ع) ختم گردد. ایشان تأکید میکرده است که امام حسین (ع) منشأ همه اینهاست و اینقدر بزرگ است که همه اینها به او متوسل میشدند. نهتنها امامان، بلکه قبلتر از آنها پیامبران نیز به ایشان متوسل میشدند.
آیتالله بهجت عزاداری را با مسئله ذوی القربی مرتبط میداند و عنوان میکند: «شرکت در مراسم امام حسین (ع) همان ابراز عشق و محبت ذوی القربی است. در قرآن آمده است که پیامبر هیچ اجری از شما نمیخواهد بهجز محبت ذوی القربی. این عزاداری همان محبت بر ذوی القربی است. این شرکت در مراسم عزاداری اجر رسالت پیامبر (ص) است. شما به این نیّت بروید عزاداری و به خدا بگویید تو گفتی و من هم آمدم. من همان محبتی را که تو میخواهی انجام میدهم. به کسانی که تو دوستشان میداری، محبت میکنم.»
توصیه به عزاداران
آیتالله بهجت اینگونه عنوان میکرد که شرکت در مجالس عزاداری، عظمت بخشیدن به یاد و نام امام حسین (ع) است. لذا میگفت شرکت در این مجالس تعظیم شعائر است. ما باید به شعائر خود عظمت بخشیده و عزیز نگه داریم و برایمان مهم باشد و به آنها اعتنا کنیم و برایشان وقت بگذاریم و عمر عزیز خود را صرف آن کنیم.
ایشان تأکید داشت که وقتی مجلس میگیرید، برتریها و امتیازات اهلبیت (ع) را بگویید. فضائل و مناقب این حضرات را بگویید و نسبت به این قضیه ابراز احساسات کنید. حتی اگر گریه و اشک شما نمیآید، حالت گریه به خود بگیرید و در حال حزن باشید و تباکی کنید.
ایشان در عبارت دیگری میگوید که بر همه لازم است در عزاداری شرکت کنند و در این کاری که از دست برمیآید، کوتاهی نکنند و صرفاً با ریتم مداح به هیجان نیایند و چیزی که آنها را به هیجان میآورد عشق باشد.
تأکید آیتالله بهجت این است که مراسم عزاداری از جنبه هیجانی و احساسی فاصله بگیرد و سویههای معرفتی بیشتری بیابد.
آداب عزاداری
آیتالله بهجت بر حُرمت مراسم عزاداری تأکید بسیار داشت. ایشان استفاده از طبل و سنج و شیپور در مراسم عزاداری را خلاف احتیاط میدانست.[1] ایشان حتی به حُرمت استفاده از سبکهای مختلف موسیقی در عزاداریها حکم داده بود و عنوان میکرد که خواندن قرآن، نوحه و عزاداری بهصورت سبکهای موسیقی حرام است.[2]
در استفتائی از آیتالله بهجت پرسیده بودند: «نوارهای نوحهای اخیراً رایج شده که نوحه همراه با موسیقی خوانده میشود و برخی از آنها بسیار تأثیرگذار است. تولید، پخش و خریدوفروش آن چگونه است؟» ایشان پاسخ داده بود که چنین عملی جایز نیست.
آیتالله در مقابل افرادی که با عزاداریهای خود، آرامش دیگران را سلب میکنند نیز واکنش نشان داده بود و گفته بود: «اگر انسان مسلمان بخواهد متمدن به تمدن اسلام باشد و دیگران را به حقایق اسلام دعوت کند، یا افراد مسلمان را در اسلام برقرار و ثابت نگه دارد، باید کاملاً حقوق و حدود اسلامی را بشناسد و به آنها عمل کند. شاید حتی ایجاد اینگونه مزاحمتها برای فرد غیرمسلمان هم جایز نباشد. با رعایت اخلاقیات و رفتار صحیح اسلامی، افراد غیرمسلمان هم به اسلام و مسلمانها گرایش پیدا میکنند.
سلوک شخصی در مسئله عزاداری
آیتالله بهجت ملتزم بوده که شخصاً در مراسم عزاداری حضور پیدا کند. ایشان میگفت: «استاد بزرگ ما مرحوم آیتالله کمپانی اصفهانی که ازلحاظ علمی در سطح بالایی بود، در مجالس روضه اباعبدالله پای سماور مینشست و چای میداد.»
فرزند ایشان نقل میکند: «مسئله روضه اباعبدالله (ع) برای آیتالله بهجت به حدی مهم بود که حدود 50 سال هر هفته مجلس داشتهاند و ایشان حاضر نبود به این سادگی این کار را ترک کند. حتی در حال مریضی اصرار داشت که این مجلس باید برقرار شود و اصرار داشت که خودش باید حضور داشته باشد. خیلی برایش مهم بود که از اول مجلس حضور داشته باشد. ایشان میگفت: اگر من در عمرم 50 سال مراسم عزاداری برای امام حسین (ع) گرفتهام باز هم کم است؛ بعد از من شما باز هم برایم مراسم روضه اباعبدالله بگیرید.»
تعلیمات آیتالله بهجت در ماجرای عاشورا، آموزههایی عقلانی و عرفانی است. امتزاج این دو است که میتواند عزاداریِ معرفت بخش و معنویت آفرین را به ارمغان آورد.