اسناد شیخ طوسی در مصباح المتهجد
- ابن أبی جید
- محمد بن حسن بن ولید
- محمد بن حسن صفار
- محمد بن الحسین بن أبی الخطاب
- محمد بن اسماعیل بن بزیع
- صالح بن عقبه
- علقمه بن محمد الخضرمی
- عده من اصحابنا
- محمد بن علی بن الحسین (شیخ صدوق)
- علی بن الحسین بن بابویه
- محمد بن الحسن بن ولید
- سعد بن عبدالله
- احمد بن محمد بن عیسی
- علی بن الحکم
- سیف بن عَمِیره
- علقمه بن محمد الخضرمی
- حسین بن عبیدالله غضایری
- احمد بن محمد بن یحیی
- محمد بن یحیی العطار
- محمد بن علی بن محبوب
- محمد بن خالد الطیالسی
- سیف بن عمیره
- صفوان بن مهران الجمال
استحباب خواندن زیارت عاشورا، از مسائلی است که تمامی علمای شیعه در طول تاریخ بر آن اتفاق داشته و حتی بر خواندن روزانه آن اصرار میکردهاند که این بهترین شاهد و دلیل بر صحت اسناد آن به معصوم -ع- است.
بیشک چنین روایتی که تمامی علمای شیعه از قدیم الأیام تاکنون به آن عمل کرده و بر خواندن آن اصرار داشتهاند، بینیاز از بررسی سندی است؛ اما درعینحال در این مقاله بهصورت مختصر سند آن را نیز موردبررسی و تحقیق قرار می دهیم.
مصدر اصلی این زیارتنامه، دو کتاب معتبر؛ یعنی کامل الزیارات تألیف جعفر بن محمد بن قولویه قمی و مصباح المتهجد شیخ طوسی-رضوانالله تعالی علیهما -است و این دو بزرگوار تقریباً با شش سند این زیارت را نقل کردهاند.
اسناد شیخ طوسی در مصباح المتهجد
سند اول:
شیخ طوسی سند اصل زیارت عاشورا را اینگونه نقل میفرماید:
قال صالح بن عقبه و سیف بن عمیره: قال علقمه بن محمد الحضرمی قلت لأبی جعفر -علیهالسلام- علمنی دعاء أدعو به ذلک الیوم إذا أنا زرته من قرب ودعاء أدعو به إذا لم أزه من قرب وأومأت من بعد البلاد ومن داری بالسلام إلیه. قال: فقال لی: یا علقمه! إذا أنت صلیت الرکعتین بعد أن تومی إلیه بالسلام فقل بعد الایماء إلیه من بعد التکبیر هذا القول: فإنک إذا قلت ذلک فقد دعوت بما یدعو به زواره من الملایکه... السلام علیک یا اباعبدالله! السلام علیک یا ابن رسولالله! السلام علیک یا ابن أمیر المؤمنین وابن سیدالوصیین! السلام علیک یا ابن فاطمه سیده نساء العالمین! السلام علیک یا ثارالله وابن ثاره والوتر الموتور...
سند دوم:
مصباح المتهجد، الشیخ الطوسی، ص 773 – 774.
علقمه میگوید: به امام باقر -ع- عرض کردم: دعایی به من آموزش بده که اگر در آن روز امام حسین -ع- از نزدیک زیارت کردم، آن را بخوانم و اگر توانستم از نزدیک زیارت کنم، از شهرهای دور و از خانهام بهسوی او با سلام اشاره کرده و آن دعا را بخوانم. امام فرمود: هرگاه که آن دو رکعت را بهجا بیاوری و بعدازآن با سلام بهسوی آن حضرت اشاره کردی، در حال اشاره تکبیر بگویی و بخوانی این زیارت را، همان دعایی را خواندهای که ملائکه در هنگام زیارت آن حضرت میخوانند... سلام بر تو ای اباعبدالله...
ناگفته پیدا است که این سند با دو طریق نقلشده است که ما هر دو سند را بررسی خواهیم کرد:
طریق اول: صالح بن عقبه عن علقمه بن محمد عن أبی جعفر -ع-
طریق دوم: سیف بن عمیره عن علقمه بن محمد عن أبی جعفر -ع-
ازآنجاییکه مرحوم شیخ طوسی روایت را از کتاب صالح بن عقبه نقل میکند، باید طریق ایشان تا صالح بن عقبه نیز بررسی شود.
شیخ طوسی طریق خود را تا صالح بن عقبه اینگونه بیان میکند:
صالح بن أبی الأسود، له کتاب. وصالح بن عقبه، له کتاب. أخبرنا بهما ابن أبی جید، عن ابن الولید، عن الصفار، عن محمد بن الحسین، عن محمد بن إسماعیل بن بزیع، عنهما.
الفهرست، الشیخ الطوسی، ص 147.
صالح بن عقبه، کتابی دارد؛ که آن را برای ما ابن ابی جید از ابن ولید و از صفار از محمد بن الحسین از محمد بن اسماعیل بن بزیع از او نقل کرده است.
پس در حقیقت سند روایت اینگونه خواهد شد:
شیخ طوسی: علی بن أحمد بن محمد بن أبی جید، محمد بن حسن بن ولید، صفار، محمد بن الحسین، محمد بن اسماعیل بن بزیع، صالح بن عقبه، علقمه بن محمد الخضرمی، امام باقر -علیهالسلام-
طریق شیخ طوسی تا صالح بن عقبه درست است؛ چنانچه آیت الله خویی در ترجمه صالح بن عقبه میفرماید:
وطریق الصدوق إلیه: محمد بن موسی بن المتوکل... والطریق کطریق الشیخ إلیه صحیح، وإن کان فی الأول منهما: محمد بن موسی و علی بن الحسین السعد آبادی، وفی الثانی ابن أبی جید، لأنهم ثقات علی الأظهر.
معجم رجال الحدیث، السید الخویی، ج 10، ص 86.
هرچند که همین تصریح مرحوم آقای خویی برای اثبات صحت اسناد شیخ تا صالح بن عقبه کفایت میکند؛ اما برای استحکام اعتبار طریق، روات سند را نیز بررسی میکنیم.
بررسی روات سند:
1. ابن أبی جید: وی از اساتید شیخ طوسی وِ مرحوم نجاشی بوده و مشایخ مرحوم نجاشی همگی بهاتفاق علما موثق هستند و نیازی به بررسی ندارند؛ چنانچه مرحوم آیتاللهالعظمی خویی-رضوانالله تعالی علیه -میفرماید:
طریق الشیخ إلیه [صفار] صحیح فی غیر کتاب بصایر الدرجات، بل فیه أیضا علی الأظهر، فإن فی طریقه ابن أبی جید، فإنه ثقه، لأنه من مشایخ النجاشی.
سند شیخ تا صفار در غیر کتاب بصایر صحیح است. بلکه در آن کتاب نیز بنا بر اظهر چنین است؛ زیرا در آن ابن ابی جید است و او ثقه است؛ زیرا از مشایخ نجاشی است
2. محمد بن حسن بن ولید: وی از اجلاء و بزرگان شیعه و خود از علمای جرحوتعدیل و بینیاز از توثیق و تعریف است. مرحوم نجاشی او را اینگونه میستاید:
محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید ابوجعفر شیخ القمیین، وفقیههم، ومتقدمهم، ووجههم. ویقال: إنه نزیل قم، وما کان أصله منها. ثقه ثقه، عین، مسکون إلیه.
رجال النجاشی، النجاشی، ص 383.
ابوجعفر محمد بن حسن بن احمد بن ولید، بزرگ اهل قم و از دانشمندان و پیشوایان و سرشناسان قم بوده است؛ ایشان ازهرجهت مورد وثوق و اطمینان و مایه افتخار بوده است.
3. محمد بن حسن صفار: مرحوم نجاشی درباره وی میگوید:
محمد بن الحسن بن فروخ الصفار... کان وجها فی أصحابنا القمیین، ثقه، عظیم القدر، راجحا، قلیل السقط فی الروایه.
محمد بن حسن... او سرشناس شیعیان در قم بود؛ مورداطمینان و والامقام، برتر -از دیگران- و بسیار اندک از روایات وی سقط دارد.
رجال النجاشی، النجاشی، ص 354.
4. محمد بن الحسین بن أبی الخطاب: مرحوم نجاشی درباره وی میفرماید:
محمد بن الحسین بن أبی الخطاب ابوجعفر الزیات الهمدانی، واسم أبی الخطاب زید، جلیل من أصحابنا، عظیم القدر، کثیر الروایه، ثقه، عین، حسن التصانیف، مسکون إلی روایته.
محمد بن حسین... بزرگواری از شیعیان، والامقام، روایت زیاد دارد، مورداطمینان، مایه افتخار، نوشتههای وی نیکو است، روایت وی مورد اعتماد است.
رجال النجاشی، النجاشی، ص 334.
5. محمد بن اسماعیل بن بزیع: مرحوم نجاشی درباره وی میگوید:
محمد بن إسماعیل بن بزیع ابوجعفر مولی المنصور أبی جعفر و ولد بزیع بیت، منهم حمزه بن بزیع. کان من صالحی هذه الطایفه وثقاتهم، کثیر العمل.
محمد بن اسماعیل... او در خاندانی به دنیا آمد که حمزه بن بزیع از ایشان است؛ از نیکان شیعه و مورداطمینان بوده و عمل بسیار داشت.
و در ادامه این روایت را نقل میکند:
أخبرنا والدی رحمهالله قال: أخبرنا محمد بن علی بن الحسین قال: حدثنا محمد بن علی ما جیلویه، عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن علی بن معبد، عن الحسین بن خالد الصیرفی. قال: کنا عند الرضا -ع- ونحن جماعه، فذکر محمد بن إسماعیل بن بزیع، فقال:«وددت أن فیکم مثله.»
پدرم به من گفت: محمد بن علی بن حسین گفت: محمد بن علی ماجیلویه به من روایت نقل کرد از...گفت: ما گروهی نزد امام رضا -ع- بودیم، پس یادی از محمد بن اسماعیل بزیع شد، پس فرمودند: من دوست داشتم که در بین شما مثل او بود.
رجال النجاشی، النجاشی، ص 330 – 332.
و مرحوم شیخ طوسی نیز درباره وی میفرماید:
محمد بن إسماعیل بن بزیع، ثقه صحیح، کوفی، مولی المنصور.
رجال الطوسی، الشیخ الطوسی، ص 364.
6. صالح بن عقبه: وی از اصحاب امام صادق و امام کاظم -ع -بوده و بزرگان بسیاری از او نقل روایت کردهاند. مرحوم نجاشی وی را اینگونه معرفی میکند:
صالح بن عقبه بن قیس بن سمعان بن أبی ربیحه مولی رسولالله صلیالله علیه وآله...
رجال النجاشی، النجاشی، ص 200.
برخی از علمای شیعه و ازجمله مرحوم سید بحر العلوم -رضوانالله تعالی علیه -اعتقاددارند که بنای مرحوم شیخ طوسی در فهرست و مرحوم نجاشی در رجالش این بوده که راویانی را نقل کنند که امامی باشند و اگر غیر شیعه هستند، حتماً ذکر میکنند؛ پس هر راوی را که این دو بزرگوار بهصورت مطلق آورده است، دلالت میکند که صحیح المذهب و همچنین ممدوح به مدح عام هستند. ایشان در فایده دهم از فواید الرجالیه میفرمایند:
فایده الظاهر أن جمیع من ذکر الشیخ فی (الفهرست) من الشیعه الإمامیه إلا من نص فیه علی خلاف ذلک من الرجال: الزیدیه، والفطحیه، والواقفیه وغیرهم، کما یدل علیه وضع هذا الکتاب، فإنه فی فهرست کتب الأصحاب ومصنفاتهم، دون غیرهم من الفرق.
وکذا (کتاب النجاشی). فکل من ذکر له ترجمه فی الکتابین، فهو صحیح المذهب ممدوح بمدح عام یقتضیه الوضع لذکر المصنفین العلماء والاعتناء بشأنهم وشان کتبهم، وذکر الطریق إلیهم، وذکر من روی عنهم ومن رووا عنه.
ومن هذا یعلم أن إطلاق الجهاله علی المذکورین فی (الفهرست) و (رجال النجاشی) من دون توثیق أو مدح خاص، لیس علی ما ینبغی.
الفواید الرجالیه، السید بحر العلوم، ج 4، ص 111، 116
نکته: ظاهر این است که هرکسی که شیخ او را در کتاب فهرست آورده، شیعه دوازدهامامی است؛ مگر کسانی که در آنها تصریح به خلاف شده است؛ که زیدی و فطحی و واقفی مذهب بوده اند؛ و هدف شیخ از تألیف کتاب فهرست همین بوده است که فقط تألیفات شیعیان را گردآوری نماید.
و همچنین کتاب نجاشی؛ هرکسی که در این کتاب ذکر کرده دارای مذهب صحیح، شیعه دوازدهامامی است و بهصورت عموم مورد مدح است؛ چون مقصود نجاشی از تألیف کتاب بررسی تألیفات بزرگان شیعه و ذکر موقعیت آنان بوده است.
و از همینجا مشخص میشود که مجهول دانستن کسانی که در این دو کتاب نام ایشان آمده است، اما توثیق یا مدحی ندارند شایسته نیست.
اگر کسی این مبنا را بپذیرد، صالح بن عقبه نیز ممدوح به مدح عام از سوی مرحوم نجاشی و شیخ طوسی خواهد شد و حداقل حُسن او اثبات خواهد شد.
از این نیز که بگذریم، دو تن از بزرگان روات شیعه، محمد بن الحسین بن أبی الخطاب و محمد بن إسماعیل بن بزیع از او روایت نقل کردهاند و این شاهدی است محکم بر وثاقت این شخص؛ چراکه شخصی همانند محمد بن اسماعیل بن بزیع، بعید است که از شخص ضعیف روایت نقل کند؛ بااینکه امام هشتم -ع- درباره او فرمودند: «وددت أن فیکم مثله.»
البته ابن غضایری -رحمتالله علیه-صالح بن عقبه را تضعیف کرده است؛ اما مرحوم آیتاللهالعظمی خویی -رحمتالله علیه -با قاطعیت سخن وی را رد کرده و میفرماید:
أقول: لا یعارض التضعیف المنسوب إلی ابن الغضایری، توثیق علی بن إبراهیم، لما عرفت غیر مره من أن نسبه الکتاب إلی ابن الغضایری لم تثبت، فالرجل من الثقات.
معجم رجال الحدیث، السید الخویی، ج 10، ص 85 – 86
تضعیف منسوب به ابن غضایری با توثیق علی بن ابراهیم معارضه نمیکند؛ زیرا ثابت کردیم که انتساب کتاب به ابن غضایری ثابت نیست. پس این شخص از افراد مورداطمینان است.
7. علقمه بن محمد الخضرمی: وی از اصحاب امام صادق -ع- بوده است. هرچند که توثیق خاصی درباره وی در کلمات علما وجود ندارد و فقط مرحوم شیخ طوسی -رحمتالله علیه -درباره وی میفرماید:
[3732] 641، علقمه بن محمد الحضرمی الکوفی، أسند عنه.
رجال الطوسی، الشیخ الطوسی، ص 262.
ولی مرحوم سید علی بروجردی از همین نکته و یک روایت دیگر، حسن حال او را استفاده کرده و میگوید:
4905، علقمه بن محمد الحضرمی الکوفی، أسند عنه "ق"وهو أخو أبی بکر الحضرمی کما فی"قر"وکان علقمه أکبر من أخیه کما فی حدیث بکار عن أبیه عبدالله وعمه علقمه، وحکی فیه مناظره أبیه مع زید، وفیه اشعار علی حسنه وکونه امامیا ثابت الاعتقاد.
طرایف المقال، السید علی البروجردی، ج 1، ص 527.
شیخ طوسی در رجالش او را از اصحاب امام صادق -ع- شمرده و گفته است: با سند از وی روایت نقلشده است و نیز او را از اصحاب امام باقر-ع-شمرده و گفته است که او برادر أبی بکر حضرمی و بزرگتر از او بوده است؛ همانطوری که در حدیث بکار از پدرش عبدالله و عمویش علقمه آمده است. از این استفاده میشود که وی ممدوح و امامی و ثابت الإعتقاد بوده است.
درنتیجه روایت حداقل حسنه است و علمای ما به روایت حسنه نیز همانند روایت صحیحه عمل میکنند. حتی اگر کسی این مطلب را نیز قبول نداشته باشد، ازآنجاییکه در این طبقه، صفوان بن مهران نیز وجود دارد و او قطعاً ثقه است، سند روایت تمام خواهد شد که در سند بعدی این مطلب بررسی خواهد شد.
سند دوم:
پیشازاین گفتیم که مرحوم شیخ طوسی -رضوانالله تعالی علیه- سند اصل زیارت را از دو طریق نقل میکند، طریق اول را بررسی کردیم. طریق دوم را ایشان اینگونه بیان میفرمایند:
سیف بن عمیره عن علقمه بن محمد عن أبی جعفر -ع-
طریق شیخ به سیف بن عمیره نیز صحیح است؛ چراکه تمامی آنها از بزرگان روات شیعه هستند و احدی در وثاقت آنها شک ندارد؛ چنانچه مرحوم خویی دراینباره میفرماید:
وطریق الصدوق إلیه: محمد بن الحسن... والطریق کطریق الشیخ إلیه صحیح.
معجم رجال الحدیث، السید الخویی، ج 9، ص 383.
علاوه بر تصریح مرحوم آقای خویی، ما همانند طریق قبلی، فقط از باب تیمن و تبرک تمامی روات این طریق را نیز بهصورت مستقل بررسی میکنیم وگرنه هیچیک از آنها نیازی به توثیق ندارند و فراتر از توثیق هستند. مرحوم شیخ طوسی در کتاب الفهرست، طریقش را تا سیف بن عمیره اینگونه بیان میفرماید:
سیف بن عمیره، ثقه، کوفی نخعی عربی. له کتاب، أخبرنا به عده من أصحابنا، عن محمد بن علی بن الحسین بن بابویه، عن أبیه و محمد بن الحسن، عن سعد بن عبدالله، عن أحمد بن محمد، عن علی بن الحکم، عن سیف بن عمیره.
الفهرست، الشیخ الطوسی، ص 140.
پس در حقیقت سند روایت به این صورت است:
شیخ طوسی: عدهٔ از اصحاب و بزرگان شیعه، محمد بن علی بن الحسین (شیخ صدوق)، علی بن الحسین بن بابویه، محمد بن الحسن بن ولید، سعد بن عبدالله، احمد بن محمد، علی بن الحکم، سیف بن عمیره، علقمه بن محمد الخضرمی، امام باقر -ع-
بررسی روات سند:
1. عده من اصحابنا: مقصود از این جمله، عدهای از بزرگان شیعه؛ ازجمله شیخ مفید است؛ چنانچه مرحوم صاحب معالم در توضیح «عده من اصحابنا» که شیخ طوسی در برخی از کتابهایش استفاده کرده است، میگوید:
و روایاته عده من أصحابنا، وقد بینا فی مقدمه الکتاب أن المفید-رحمهاللهعلیه-من جمله العده عن أبی جعفر محمد بن علی بن الحسین ابنبابویه القمی، عن أبیه...
منتقی الجمان، الشیخ حسن صاحب المعالم، ج 1، ص 202
ما در مقدمه کتاب روشن کردیم که شیخ مفید ازجمله کسانی است که شیخ طوسی با عنوان «عده من اصحابنا» از شیخ صدوق و او از پدرش نقل میکند.
پس قطعاً سند در اینجا هیچ مشکلی ندارد.
2. محمد بن علی بن الحسین (شیخ صدوق): مرحوم نجاشی درباره وی میفرماید:
محمد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی ابوجعفر، نزیل الری، شیخنا وفقیهنا و وجه الطایفه بخراسان، وکان ورد بغداد سنه خمس وخمسین وثلاثمایه، وسمع منه شیوخ الطایفه وهو حدث السن.
رجال النجاشی، النجاشی، ص 389.
محمد بن علی... ساکن ری، استاد ما و مرجع ما و سرشناس شیعیان در خراسان بود؛ و در سال 355 وارد بغداد شد و درحالیکه هنوز جوان بود بزرگان شیعه پای درس او حضور مییافتند.
و شیخ طوسی نیز میفرماید:
محمد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی، جلیلالقدر، یکنی أبا جعفر، کان جلیلا، حافظا للأحادیث، بصیرا بالرجال، ناقدا للاخبار، لم یر فی القمیین مثله فی حفظه وکثره علمه. له نحو من ثلاثمایه مصنف.
الفهرست، الشیخ الطوسی، ص 237.
محمد بن علی... والامقام، کنیهاش ابوجعفر است، وی بزرگوار بود و حافظ احادیث، در علم رجال تخصص داشت و روایات را بررسی میکرد. در اهل قم مثل وی در حفظ (روایت) و کثرت علم دیده نشد. بیش از سیصد تألیف دارد.
3. علی بن الحسین بن بابویه: نجاشی درباره وی میگوید:
علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی أبو الحسن، شیخ القمیین فی عصره، ومتقدمهم، وفقیههم و ثقتهم. کان قدم العراق واجتمع مع أبی القاسم الحسین بن روح -رحمهالله علیه- وسأله مسائل ثم کاتبه بعد ذلک علی ید علی بن جعفر بن الأسود، یسأله أن یوصل له رقعه إلی الصاحب -علیهالسلام- ویسأله فیها الولد. فکتب إلیه:"قد دعونا الله لک بذلک، وسترزق ولدین ذکرین خیرین". فولد له ابوجعفر وابوعبدالله من أم ولد. وکان ابوعبدالله الحسین بن عبیدالله یقول: سمعت أبا جعفر یقول:"أنا ولدت بدعوه صاحبالامر -ع-" ویفتخر بذلک.
علی بن الحسین... بزرگ اهل قم در زمان خودش و پیشوای ایشان و فقیه ایشان و مورداطمینان ایشان؛ به عراق آمد و با ابوالقاسم حسین بن روح نایب خاص سوم حضرت ولیعصر -ارواحنا له الفداه -همراه شد و از او در مورد مسائلی سؤال پرسید؛ و سپس توسط علی بن جعفر بن اسود با وی نامهنگاری کرد و از وی میخواست که نامه به دست امام زمان-ع-برساند و در آن از حضرت خواسته بود که فرزندی به وی عطا شود. پس به او پاسخ دادند: ما برای تو به آنچه خواستی دعا کردیم و خداوند به تو دو پسر نیکو خواهد داد. پس برای وی ابوجعفر و ابوعبدالله از کنیزی متولد شدند؛ و ابوعبدالله حسین بن عبید میگفت: از ابا جعفر شنیدم که میگفت: من با دعای صاحبالامر به دنیا آمدهام؛ و به آن افتخار میکرد.
رجال النجاشی، النجاشی، ص 261.
و شیخ طوسی میفرماید:
علی بن الحسین بن موسی بن بابویه القمی -رضیاللهعنه-کان فقیها جلیلا، ثقه. وله کتب کثیره.
الفهرست، الشیخ الطوسی، ص 157.
4. محمد بن الحسن بن ولید:
در سند گذشته درباره وی بحث کردیم.
5. سعد بن عبدالله: نجاشی در توصیف وی میفرماید:
سعد بن عبدالله بن أبی خلف الأشعری القمی ابوالقاسم، شیخ هذه الطایفه وفقیهها و وجهها.
رجال النجاشی، النجاشی، ص 177.
شیخ طوسی میفرماید:
سعد بن عبدالله القمی، یکنی أبا القاسم، جلیلالقدر، واسع الاخبار، کثیر التصانیف، ثقه.
الفهرست، الشیخ الطوسی، ص 135.
6. احمد بن محمد بن عیسی: مرحوم نجاشی و شیخ طوسی درباره وی میفرمایند:
أحمد بن محمد بن عیسی بن عبدالله... یکنی أبا جعفر، وأول من سکن قم من آبایه سعد بن مالک بن الأحوص... وابوجعفر رحمهالله شیخ القمیین، ووجههم، وفقیههم، غیر مدافع.
رجال النجاشی، النجاشی، ص 82 و الفهرست، الشیخ الطوسی، ص 68.
7. علی بن الحکم: شیخ طوسی درباره وی میفرماید:
علی بن الحکم الکوفی، ثقه، جلیلالقدر.
الفهرست، الشیخ الطوسی، ص 151.
پس تا اینجا سند روایت قطعاً تمام و تمامی روات آن از برترین روات حدیث شیعه بودهاند.
8. سیف بن عَمِیره: وی یکی از دونفری است که شیخ طوسی سند اصل زیارت عاشورا را از ایشان نقل میکند. در وثاقت او هیچ شک و شبههای نیست؛ چنانچه مرحوم نجاشی درباره وی میگوید:
سیف بن عمیره النخعی عربی، کوفی، ثقه، روی عن أبی عبدالله وأبی الحسن –علیهماالسلام-. له کتاب یرویه جماعات من أصحابنا.
رجال النجاشی، النجاشی، ص 189.
و مرحوم شیخ طوسی -رحمتالله علیه -نیز میفرماید:
[333] 2، سیف بن عمیره، ثقه، کوفی نخعی عربی. له کتاب، أخبرنا به عده من أصحابنا، عن محمد بن علی بن الحسین بن بابویه، عن أبیه و محمد بن الحسن، عن سعد بن عبدالله، عن أحمد بن محمد، عن علی بن الحکم، عن سیف بن عمیره.
الفهرست، الشیخ الطوسی، ص 140.
پس با این تفصیل، سند روایت تا اینجا صحیح است؛ چون حتی اگر کسی به صالح بن عقبه اشکال کند؛ ازآنجاییکه در این طبقه سیف بن عمیره نیز وجود دارد، سند روایت تمام و هیچ مشکلی ندارد.
9. علقمه بن محمد الخضرمی: در سند قبلی وضعیت وی روشن شد.
ضمن اینکه از روایت صفوان بهخوبی روشن میشود که وی روایت علقمه را نیز تصحیح میکند؛ آنجا که میفرماید:
فدعا صفوان بالزیاره آلتی رواها علقمه بن محمد الحضرمی عن أبی جعفر -ع- فی یوم عاشوراء، ثم صلی رکعتین عند رأس أمیر المؤمنین -ع- وودع فی دبرها أمیر المؤمنین وأومأ إلی الحسین بالسلام منصرفا وجهه نحوه وودع. وکان فیما دعا فی دبرها: یا الله یا الله یا الله یا مجیب دعوه المضطرین...
پس صفوان دعای زیارت را خواند که علقمه آن را از ابوجعفر -ع - در روز عاشورا روایت کرده بود، سپس در بالای قبر مطهر امیر مؤمنان -ع- دو رکعت نماز خواند و در پایان با امیر مؤمنان-ع -وداع کرد و به امام حسین -ع- در حال خروج اشاره کرد و وداع کرد؛ و به دنبال آن دعای معروف به دعای علقمه را خواند.
و بعد سیف بن عمیره در آخر روایت میگوید:
فسألت صفوان، فقلت له: إن علقمه بن محمد الحضرمی، لم یأتنا بهذا عن أبی جعفر -ع- إنما أتانا بدعاء الزیاره، فقال صفوان: وردت مع سیدی أبی عبدالله -علیهالسلام- إلی هذا المکان، ففعل مثل الذی فعلناه فی زیارتنا، ودعا بهذا الدعاء عند الوداع.
مصباح المتهجد، الشیخ الطوسی، ص 777، 781.
پس از صفوان سؤال کردم که: علقمه بن محمد این دعا را برای ما از امام باقر -ع- نیاورده بود؛ تنها دعای زیارت را آورده بود؛ پس صفوان گفت: همراه با سرورم امام صادق -ع- به این مکان وارد شدم؛ پس همانند آن را که در زیارتمان انجام دادیم انجام داد و این دعا را در هنگام وداع خواند.
این روایت صراحت دارد در تأیید، صفوان بن مهران، زیارت عاشورایی را که علقمه نقل کرده است، فقط تنها تفاوتی که دارد، در دعای بعد از زیارت است که علقمه نقل نکرده؛ ولی صفوان آن را از امام صادق -ع- نقل میکند.
سند سوّم:
شیخ طوسی، زیارت عاشورا با سند دیگر به این صورت نقل میفرماید:
و روی محمد بن خالد الطیالسی عن سیف بن عمیره قال: خرجت مع صفوان بن مهران الجمال وعندنا جماعه من أصحابنا إلی الغری بعد ما خرج ابوعبدالله -ع- فسرنا من الحیره إلی المدینه فلما فرغنا من الزیاره صرف صفوان وجهه إلی ناحیه أبی عبدالله الحسین -ع- فقال لنا: تزورون الحسین -ع- من هذا المکان من عند رأس أمیر المؤمنین -ع- من هیهنا أومأ إلیه ابوعبدالله الصادق -ع- وأنا معه قال: فدعا صفوان بالزیاره آلتی رواها علقمه بن محمد الحضرمی عن أبی جعفر -ع- فی یوم عاشوراء.
و محمد بن خالد طیالسی از سیف بن عمیره روایت میکند که گفت: بعدازآنکه امام صادق -ع- بیرون رفتند، همراه با صفوان بن مهران شتردار، به سمت نجف رفتیم و عدهای هم ما را همراهی میکردند. پس از راه حیره به شهر نجف رفتیم. وقتی از زیارت فارغ شدیم صفوان روی خود را به سمت حرم امام حسین -ع- کرد و به ما گفت: امام حسین -ع- را ازاینجا از کنار سر امیر مؤمنان زیارت میکنید؟ از همینجا امام صادق -ع - (به سمت کربلا) اشاره کرد و من همراه او بودم؛ پس صفوان زیارتی را که علقمه آن را از امام باقر-ع- در روز عاشورا روایت کرده بود خواند.
مصباح المتهجد، الشیخ الطوسی، ص 777.
مرحوم شیخ طوسی، این روایت را از کتاب محمد بن خالد الطیالسی نقل میفرماید و طریق خود را تا وی اینگونه بیان میفرماید:
محمد بن خالد الطیالسی. له کتاب، رویناه عن الحسین بن عبیدالله، عن أحمد بن محمد بن یحیی، عن أبیه، عن محمد بن علی بن محبوب، عنه.
پس سند روایت اینگونه خواهد شد:
شیخ طوسی، حسین بن عبیدالله الغضایری، احمد بن محمد بن یحیی، محمد بن یحیی العطار، محمد بن علی بن محبوب، محمد بن خالد الطیالسی، سیف بن عمیره، صفوان بن مهران الجمال، امام صادق -علیهالسلام-
بررسی روات سند:
1. حسین بن عبیدالله غضایری:
وی از مشایخ مرحوم شیخ طوسی و مرحوم نجاشی بودهاند؛ چنانچه مرحوم نجاشی میفرماید:
الحسین بن عبیدالله بن إبراهیم الغضایری ابوعبدالله، شیخنا رحمهالله.
رجال النجاشی، النجاشی، ص 69.
و مرحوم شیخ طوسی نیز میفرماید:
الحسین بن عبیدالله الغضایری، یکنی اباعبدالله، کثیر السماع، عارف بالرجال، وله تصانیف ذکرناها فی الفهرست، سمعنا منه وأجاز لنا بجمیع روایاته، مات سنه أحدی عشره وأربعمایه.
رجال الطوسی، الشیخ الطوسی، ص 425.
و همانطور که در ترجمه ابن أبی جید گفتیم، اساتید و شیوخ مرحوم نجاشی بالإتفاق ثقه هستند و نیازی به توثیق ندارند؛ چنانچه مرحوم آقای خویی-رضوانالله تعالی علیه -میفرماید:
أنه شیخ النجاشی وجمیع مشایخه ثقات.
معجم رجال الحدیث، السید الخویی، ج 7، ص 23.
وی استاد نجاشی است و تمامی اساتید نجاشی مورد وثوق هستند.
2. احمد بن محمد بن یحیی: برای اثبات وثاقت این شخص، میتوان به دلایل ذیل استناد کرد:
اولاً: وی از مشایخ مرحوم صدوق-رحمتالله علیه -است و شیخ صدوق از او روایات فراوانی را نقل کرده و بعد از نام ایشان ازجمله «رضیاللهعنه» استفاده کرده که این خود دلیل بر وثاقت این شخص است. با تتبع که در برخی از کتابهای شیخ صدوق به عمل آمد، وی در کتابهای مختلف خود بیش از هشتاد بار این جمله را تکرار کردهاند:
«حدثنا أحمد بن محمد بن یحیی العطار رضیاللهعنه.»
این نشان میدهد که شیخ صدوق به این شخص اعتماد داشته است وگرنه اینهمه روایت از او نقل نمیکرد و بعد از هر بار نام بردن از او، ازجمله «رضیاللهعنه» استفاده نمیکرد.
ثانیاً: وی از مشایخ الإجازه بوده است که بسیاری از علمای علم رجال تمام مشایخ الإجازه را موثق میدانند؛ چنانچه محقق بحرانی دراینباره میفرماید:
مشایخ الإجازه فی أعلی طبقات الوثاقه والجلاله.
معراج أهل الکمال، ص 44.
مشایخ اجازه در بالاترین مرتبه اطمینان و بزرگی مقام هستند.
و نیز مینویسد:
إنّه لا ینبغی أن یرتاب فی عداله شیوخ الإجازه.
معراج أهل الکمال، ص 88.
نباید در عدالت مشایخ شک کرد.
و علامه وحید بهبهانی مینویسد:
إنّ المتعارف عدّه من أسباب الحسن، وربما یظهر من جدّی ـ رحمهالله ـ دلالته علی الوثاقه.
الفواید الرجالیه، ص 44، المطبوع فی آخر رجال الخاقانی.
آنچه که مرسوم است شمردن شیخ اجازه بودن از اسباب حُسن حدیث است؛ و از اقوال پدربزرگم چنین به دست میآید که شیخ اجازه بودن دلالت بر وثاقت او هم دارد.
مرحوم شهید ثانی -رضوانالله تعالی علیه -مینویسد:
لا یحتاج أحد من هؤلاء المشایخ المشهورین إلی تنصیص علی تزکیه، ولا بینه علی عداله، لما اشتهر فی کل عصر، من ثقتهم وضبطهم وورعهم، زیاده"علی العداله وإنما یتوقف علی التزکیه، غیر هؤلاء من الرواه، الذین لم یشتهروا بذلک ککثیر ممن سبق علی هؤلاء، وهم طرق الأحادیث المدونه فی الکتب غالباً".
الرعایه فی علم الدرایه (حدیث)، الشهید الثانی، ص 192 – 193.
هیچیک از شیوخ مشهور احتیاج بهتصریح به وثاقت و اقامه دلیل برای اثبات عدالت ندارند؛ زیرا در هرزمانی، علاوه بر عدالت آنها؛ مورد اعتماد بودن، حافظه قوی و ورع آنها مشهور بوده است؛ و تنها کسانی غیر آنها، احتیاج بهتصریح به وثاقت دارد، کسانیکه به این مطلب شهره نیستند؛ مانند بسیاری از کسانی که گذشت. شیوخ اجازه، طریق آنها به کتابهای روایی بودهاند.
و مرحوم میرداماد نیز مینویسد:
أن مشیخه المشایخ الذین هم کالأساطین والأرکان أمرهم أجل من الاحتیاج إلی تزکیه مزک، وتوثیق موثق. ولقد کنا أثبتنا ذلک فیما قد أسلفناه بما لا مزید علیه.
الرواشح السماویه، میرداماد محمد باقر الحسینی الاسترآبادی، ص 261.
مشایخ اجازه، همانهایی که از استوانهها و ارکان به شمار میروند، فراتر از آن هستند که احتیاج بهتصریح به وثاقت داشته باشند. ما پیشازاین، آن را ثابت کردهایم.
ثالثاً: بسیاری از علما حکم به صحت روایت ایشان کرده و او را توثیق کردهاند؛ ازجمله مرحوم علامه مجلسی مینویسد:
احمد بن محمد بن یحیی العطار، من مشایخ الإجازه و حکم الأصحاب بصحه حدیثه، یروی عنه الشیخ بتوسط ابن الغضایری و ابن أبی جید.
الوجیزه فی علم الرجال، ص 154.
احمد بن محمد عطار، از مشایخ اجازه است و علما حکم به صحت روایت وی کردهاند؛ شیخ از او باواسطه ابن غضایری و ابن ابی جید روایت نقل میکند.
و همچنین علامه حلی در فایده هشتم از کتاب خلاصه الأقوال، طریق شیخ صدوق به عبدالرحمن بن أبی نجران و عبدالله بن أبی یعفور را تصحیح میکند؛ درحالیکه در هر دو طریق، احمد بن محمد یحیی عطار وجود دارد. این مطلب نشاندهنده آن است که وثاقت این شخص در نزد علامه حلی محرز بوده است.
و نیز مرحوم شهید ثانی -رحمتالله علیه -با قاطعیت تمام، حکم به وثاقت این شخص میکند. وی در موردچگونگی تشخیص بین دو شخصیت همنام که ممکن است کسی خیال کند، یک نفر هستند، مینویسد:
وفایده معرفته: خشیه أن یظن الشخصان، شخصاً"واحدا"... منهم، محمد بن یحیی العطار القمی. ومنهم، محمد بن یحیی الخزاز بالخاء المعجمه والزاء قبل الألف وبعدها؛ و محمد بن یحیی بن سلیمان الخثعمی الکوفی. والثلاثه ثقاه.
الرعایه فی علم الدرایه (حدیث)، الشهید الثانی، ص 371.
و فایده دیگر در شناخت این مطلب است که ممکن است دو نفر را یک نفر گمان کند: ازجمله آنها محمد بن یحیی العطار قمی و محمد بن یحیی خزاز و محمد بن یحیی بن سلیمان خثعمی کوفی است که هر سه نفرشان مورداطمینان هستند.
و میرداماد استرآبادی مینویسد:
ثم إن لمشایخنا الکبراء مشیخه یوقرون ذکرهم، ویکثرون من الروایه عنهم، والاعتناء بشأنهم، ویلتزمون إرداف تسمیتهم بالرضیه عنهم، أو الرحمه لهم ألبته فأولیک أیضا ثبت فخماء، وأثبات أجلاء، ذکروا فی کتب الرجال أو لم یذکروا، والحدیث من جهتهم صحیح معتمد علیه، نص علیهم بالتزکیه والتوثیق أو لم ینص... وکأشیاخ الصدوق ابن الصدوق عروه الإسلام أبی جعفر محمد بن علی بن بابویه رضوانالله تعالی علیهما:... وأحمد بن محمد بن یحیی العطار أحد شیوخ التلعکبری ذکره الشیخ فی کتاب الرجال.
الرواشح السماویه، میرداماد محمد باقر الحسینی الاسترآبادی، ص 171 – 172.
برای اساتید بزرگ ما، اساتیدی است که یاد ایشان را گرامی میدارند؛ و بسیار از ایشان روایت میکنند و به مقام ایشان توجه میکنند و هر زمان نام ایشان را میآورند در کنار آن «رضیاللهعنهم» میگویند، یا برای ایشان طلب رحمت میکنند. پس ایشان نیز مورداطمینان و بزرگ هستند، چه در کتب رجال ذکرشده باشند و چه نشده باشند؛ و روایت از جهت ایشان درست و مورد اعتماد است؛ چه ایشان را توثیق کرده باشند و چه نکرده باشند... مانند اساتید شیخ صدوق فرزند راستگو و ریسمان محکم اسلام، ابوجعفر محمد بن علی... و احمد بن محمد بن یحیی العطار یکی از اساتید تلعکبری است که شیخ او را در کتاب رجال ذکر کرده است.
و شیخ بهایی نیز میفرماید:
قد یدخل فی أسانید بعض الأحادیث من لیس له ذکر فی کتب الجرح والتعدیل بمدح ولا قدح غیر أن أعاظم علماینا المتقدمین قدس الله أرواحهم قد اعتنوا بشأنه وأکثروا الروایه عنه وأعیان مشایخنا المتأخرین طاب ثراهم قد حکموا بصحه روایات هو فی سندها والظاهر أن هذا القدر کاف فی حصول الظن بعدالته وذلک مثل... أحمد بن محمد بن یحیی العطار فإن الصدوق یروی عنه کثیرا وهو من مشایخه والواسطه بینه وبین سعد بن عبدالله.
مشرق الشمسین، البهایی العاملی، ص 276.
گاهی در سند برخی روایات کسی است که از او مدح یا ذمی در کتب جرحوتعدیل نیامده است؛ غیرازاینکه بزرگان علمای ما به مقام ایشان توجه داشتهاند و از ایشان بسیار روایت کردهاند؛ و یا بزرگان علمای متأخرین حکم به صحت روایاتی کردهاند که ایشان در سند آن بودهاند؛ و ظاهر آن است که این مقدار در گمان پیدا کردن به عدالت ایشان کفایت میکند. همانند:... احمد بن محمد بن یحیی العطار؛ که صدوق از وی بسیار روایت میکند و او از اساتید صدوق است و او واسطه بین شیخ و سعد بن عبدالله است.
با این تفصیل، هیچ شکی در وثاقت این شخص باقی نمیماند.
3. محمد بن یحیی العطار: وی استاد مرحوم شیخ کلینی -رضوانالله تعالی علیه -است که روایات بسیاری از طریق او نقل کرده است. مرحوم نجاشی درباره او میفرماید:
محمد بن یحیی ابوجعفر العطار القمی، شیخ أصحابنا فی زمانه، ثقه، عین، کثیر الحدیث.
رجال النجاشی، النجاشی، ص 353.
و شیخ طوسی میفرماید:
محمد بن یحیی العطار، روی عنه الکلینی، قمی، کثیر الروایه.
رجال الطوسی، الشیخ الطوسی، ص 439.
4. محمد بن علی بن محبوب: مرحوم نجاشی در توصیف او مینویسد:
محمد بن علی بن محبوب الأشعری القمی ابوجعفر، شیخ القمیین فی زمانه، ثقه، عین، فقیه، صحیح المذهب.
رجال النجاشی، النجاشی، ص 349.
5. محمد بن خالد الطیالسی:
وی از اصحاب امام کاظم -ع- بوده است. شیخ طوسی -رحمتالله علیه -مینویسد:
محمد بن خالد الطیالسی، یکنی اباعبدالله، روی عنه حمید أصولا کثیره.
رجال الطوسی، الشیخ الطوسی، ص 441.
این جمله در حق او، مدحی جلیل و عظیم است که حداقل حسن او را ثابت میکند.
از این نیز که بگذریم، بسیاری از بزرگان شیعه از او روایت نقل کردهاند؛ ازجمله:
علی بن الحسن بن فضال؛ سعد بن عبدالله القمی؛ حمید بن زیاد؛ علی بن إبراهیم القمی؛ محمد بن علی بن محبوب؛ محمد بن یحیی المعادی؛ معاویه بن حکیم و...
همه این بزرگواران از برترین عالمان حدیث در تاریخ شیعه بودهاند که نشان میدهد محمد بن خالد الطیالسی وجاهت و منزلت زیادی در نزد آنها داشته است.
6. سیف بن عمیره:
وثاقت او را در سند قبلی بررسی کردیم.
7. صفوان بن مهران الجمال:
صفوان بن مهران بن المغیره الأسدی مولاهم ثم مولی بنی کاهل منهم، کوفی، ثقه.
رجال النجاشی، النجاشی، ص 198.
نتیجهگیری:
مرحوم شیخ طوسی، درمجموع سه سند ذکر میکند که هرکدام از آنها را بهصورت مستقل بررسی کردیم. درمجموع هر سه سند، در هر طبقه بیش از یک نفر وجود دارد:
طبقه اول: علقمه بن محمد الخضرمی و صفوان بن مهران الجمال؛
طبقه دوم: سیف بن عمیره و صالح بن عقبه؛
طبقه سوم: محمد بن اسماعیل بن بزیع، علی بن الحکم و محمد بن خالد الطیالسی.
حتی اگر وثاقت علقمه در طبقه اول قطعی نشود، باوجود صفوان در این طبقه، سند روایت صحیح خواهد شد؛ و در طبقه دوم اگر وثاقت صالح بن عقبه ثابت نشود، باوجود سیف بن عمیره، جبران میشود و همچنین در طبقه سوم حتی اگر برفرض اینکه محمد بن خالد مجهول باشد، باوجود محمد بن اسماعیل بن بزیع و علی بن الحکم سند روایت صحیح است و هیچ مشکلی ندارد.
اسناد ابن قولویه:
ابن قولویه نیز در ثواب زیارت عاشورا مینویسد:
حَدَّثَنِی حَکیمُ بْنُ دَاوُدَ بْنِ حَکیمٍ وَ غَیرُهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی الْهَمْدَانِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الطَّیالِسِی عَنْ سَیفِ بْنِ عَمِیرَهَ وَ صَالِحِ بْنِ عُقْبَهَ جَمِیعاً عَنْ عَلْقَمَهَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِی وَ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَهَ عَنْ مَالِک الْجُهَنِی عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ –علیهالسلام-قَالَ مَنْ زَارَ الْحُسَینَ –علیهالسلام-یوْمَ عَاشُورَاءَ مِنَ الْمُحَرَّمِ، حَتَّی یظَلَّ عِنْدَهُ بَاکیاً لَقِی اللَّهَ تَعَالَی یوْمَ الْقِیامَهِ بِثَوَابِ أَلْفَی [أَلْفِ] أَلْفِ حِجَّهٍ وَ أَلْفَی [أَلْفِ] أَلْفِ عُمْرَهٍ وَ أَلْفَی أَلْفِ غَزْوَهٍ وَ ثَوَابُ کلِّ حِجَّهٍ وَ عُمْرَهٍ وَ غَزْوَهٍ کثَوَابِ مَنْ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ وَ غَزَا مَعَ رسولالله –صلاللهعلیهوآلهوسلم-وَ مَعَ الْأَیمَّهِ الرَّاشِدِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیهِمْ أَجْمَعِینَ...
... از امام باقر -ع- که فرمودند: هرکس قبر حسین -ع- را در روز عاشورا زیارت کند تا اینکه گریان شود، خداوند را در روز قیامت با ثواب هزار هزار حج و هزار هزار عمره و هزار هزار جهاد و ثواب هر حج و عمره و جهادی مانند کسی است که حج و عمره و جهاد را با رسول خدا و ائمه هدایتگر انجام داده باشد.
و بعد در سند اصل زیارت عاشورا مینویسد:
قَالَ صَالِحُ بْنُ عُقْبَهَ الْجُهَنِی وَ سَیفُ بْنُ عَمِیرَهَ قَالَ عَلْقَمَهُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحَضْرَمِی فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع عَلِّمْنِی دُعَاءً أَدْعُو بِهِ فِی ذَلِک الْیوْمِ إِذَا أَنَا زُرْتُهُ مِنْ قَرِیبٍ وَ دُعَاءً أَدْعُو بِهِ إِذَا لَمْ أَزُرْهُ مِنْ قَرِیبٍ وَ أَوْمَأْتُ إِلَیهِ مِنْ بُعْدِ الْبِلَادِ وَ مِنْ سَطْحِ دَارِی بِالسَّلَامِ قَالَ فَقَالَ یا عَلْقَمَهُ إِذَا أَنْتَ صَلَّیتَ رَکعَتَینِ بَعْدَ أَنْ تُومِی إِلَیهِ بِالسَّلَامِ وَ قُلْتَ عِنْدَ الْإِیمَاءِ إِلَیهِ وَ مِنْ بَعْدِ الرَّکعَتَینِ هَذَا الْقَوْلَ فَإِنَّک إِذَا قُلْتَ ذَلِک فَقَدْ دَعَوْتَ بِمَا یدْعُو بِهِ مَنْ زَارَهُ مِنَ الْمَلَایکهِ وَ کتَبَ اللَّهُ لَک بِهَا أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَهٍ وَ مَحَا عَنْک أَلْفَ أَلْفِ سَییهٍ وَ رَفَعَ لَک مِایهَ أَلْفِ [أَلْفِ] دَرَجَهٍ وَ کنْتَ مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَینِ بْنِ عَلِی حَتَّی تُشَارِکهُمْ فِی دَرَجَاتِهِمْ وَ لَا تُعْرَفُ إِلَّا فِی الشُّهَدَاءِ الَّذِینَ اسْتُشْهِدُوا مَعَهُ وَ کتَبَ لَک ثَوَابَ کلِّ نَبِی وَ رَسُولٍ وَ زِیارَهِ مَنْ زَارَ الْحُسَینَ بْنَ عَلِی ع مُنْذُ یوْمَ قُتِلَ، السَّلَامُ عَلَیک یا اباعبدالله السَّلَامُ عَلَیک یا ابْنَ رسولالله السَّلَامُ عَلَیک یا خِیرَهَ اللَّهِ وَ ابْنَ خِیرَتِهِ السَّلَامُ عَلَیک یا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنَ سیدالوصیین السَّلَامُ عَلَیک یا ابْنَ فَاطِمَهَ سَیدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِین...
کامل الزیارات، جعفر بن محمد بن قولویه، ص 325 – 328.
علقمه بن محمّد حضرمی میگوید: محضر مبارک ابی جعفر -ع- عرض کردم: دعایی به من تعلیم فرمایید که در آن روز وقتی از نزدیک به زیارت آن حضرت رفتم آن را خوانده و دعایی یادم دهید که هرگاه از نزدیک به زیارت آن جناب نرفته بلکه از شهرهای دور و پشتبام به آن حضرت اشاره سلام دادم آن را بخوانم.
حضرت فرمودند: ای علقمه! بعدازآنکه با اشاره به آن حضرت سلام دادی و پسازآن، دو رکعت نماز خواندی و هنگام اشاره و پس از خواندن دو رکعت اگر این دعا و زیارت را که شرحش را برایت میگویم خواندی پس به آنچه فرشتگان زائر آن حضرت دعا کردهاند تو نیز دعا نمودهای و خداوند متعال برای تو هزار هزار حسنه نوشته و هزار هزار گناه محو میفرماید و صد هزار هزار درجه مقام و مرتبه تو را بالابرده و تو را از کسانی قرار میدهد که با حضرت حسین بن علی –ع-شهید شدهاند و بدین ترتیب در درجه ایشان قرارت میدهد و شناخته نمیشوی مگر در زمره شهدایی که با آن حضرت شهید شدهاند و ثواب تمام انبیاء و رسولان و کسانی که زیارت امام حسین -ع- را از زمان شهادتش تا به الآن نمودهاند را برایت مینویسد.
حضرت -س -به علقمه فرمودند: در زیارت اباعبدالله الحسین –ع -روز عاشورا بگو: سلام بر تو ای اباعبدالله، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای برگزیده خدا و فرزند برگزیدهاش، سلام بر تو ای فرزند امیر مؤمنان و فرزند سرور جانشینان، سلام بر تو ای پسر فاطمه که سرور بانوان عالم میباشد...
پس در حقیقت روایت با سه سند نقلشده است:
الف: حکیم بن داود بن حکیم و غیره، عن محمد بن موسی الهمدانی، عن محمد بن خالد الطیالسی، عن سیف بن عمیره عن علقمه بن محمد الحضرمی.
ب: حکیم بن داود بن حکیم وغیره، عن محمد بن موسی الهمدانی، عن محمد بن خالد الطیالسی، عن صالح بن عقبه، عن علقمه بن محمد الحضرمی.
ج: محمد بن إسماعیل، عن صالح بن عقبه، عن مالک الجهنی، عن أبی جعفر الباقر-علیهالسلام-
در سند سوم دو احتمال است: یکی اینکه محمد بن قولویه، زیارت عاشورا را از کتاب محمد بن اسماعیل نقل کرده باشد؛ چنانچه مرحوم شیخ طوسی نیز از کتاب او نقل کرده بود که در این صورت سند روایت تا محمد بن اسماعیل و بعدازآن صالح بن عقبه درست خواهد شد؛ و احتمال دوم اینکه محمد بن اسماعیل نیز به محمد بن خالد الطیالسی عطف باشد که در آن صورت سند اینگونه میشود:
حکیم بن داود، محمد بن موسی الهمدانی، محمد بن خالد الطیالسی، محمد بن اسماعیل بن بزیع، صالح بن عقبه، مالک الجهنی.
البته این احتمال بسیار بعید به نظر میرسد؛ چون این احتمال قویتر است که کتاب محمد بن اسماعیل در آن زمان معروف بوده و شیخ طوسی و ابن قولویه هر دو از این کتاب زیارت را نقل کرده باشند.
و ازآنجاییکه مرحوم ابن قولویه در مقدمه کتاب میفرماید:
وقد علمنا انا لا نحیط بجمیع ما روی عنهم فی هذا المعنی ولا فی غیره، لکن ما وقع لنا من جهه الثقات من أصحابنا رحمهم الله برحمته، ولا أخرجت فیه حدیثا روی عن الشذاذ من الرجال، یؤثر ذلک عنهم عن المذکورین غیر المعروفین بالروایه المشهورین بالحدیث والعلم.
کامل الزیارات، جعفر بن محمد بن قولویه، ص 37.
من بهتمامی روایاتی که از اهلبیت -ع -درباره زیارت و غیر آن نقلشده است، احاطه ندارم؛ ولی هر آنچه را که در این کتاب آوردهام، از طریق افراد موثق از اصحاب ما است و هیچ روایتی را از افراد مجهول که اخبار ائمه را از راویان غیر معروف در روایات و غیر مشهور در علم و حدیث گرفتهاند، نقل نکردهام.
بنابراین تمام روات موجود در اسانید کتاب نیز ابن قولویه مورد وثوق هستند؛ چنانچه آقای خویی دراینباره میفرمایند:
فإنک تری أن هذه العباره واضحه الدلاله علی أنه لا یروی فی کتابه روایه عن المعصوم إلا وقد وصلت إلیه من جهه الثقات من أصحابنا رحمهم الله.
معجم رجال الحدیث، السید الخویی، ج 1، ص 50.
این عبارت، دلالت روشنی دارد بر اینکه ابن قولویه روایتی را از معصومین -ع -نقل نکرده است؛ مگر اینکه از افراد موثق از اصحاب ما باشد.
و شیخ حر عاملی نیز بعد از اینکه به وثاقت روات تفسیر علی بن ابراهیم شهادت میدهد، درباره روات کامل الزیارات میگوید:
وکذلک جعفر بن محمد بن قولویه فإنه صرح بما هو أبلغ من ذلک فی أول مزاره.
وسایل الشیعه (آل البیت)، الحر العاملی، ج 30، ص 202.
و همچنین جعفر بن محمد بن قولویه به وثاقت روات کامل الزیارات شهادت داده است و تصریح او در اول کتاب کامل الزیارات نسبت بهتصریح علی بن ابراهیم رساتر است.
زیارت عاشورا ازنظر سندی هیچ مشکلی ندارد و علاوه بر این، زیارت عاشورا از زیارتهایی است که تمامی علمای شیعه بلااستثنا در طول تاریخ بر خواندن آن تأکید کرده و خود نیز بر قرائت هرروز آن مواظبت میکردند؛ و روایتی که موردقبول تمامی علمای شیعه از قدیم الأیام تاکنون بوده است، نیازی به بررسی سندی ندارد.
با سلام و به امید یاری خداوند متعال و عنایت صاحب زیارت عاشورا حضرت سیدالشهدا علیه السلام. چرا نویسنده نامشخص؟ بالاخره چنین تحقیق خوبی از کتابی یا سندی نقل شده است؛ بهتر نیست آن ذکر شود؟ با تشکر