آیا حرکت دسته های عزاداری از آن صفویه و قاجاریه است؟
توضیح اشکال:
عزاداری به این شکل فعلیاش در زمان صفویه مرسوم شدهاست و قبلاً سابقه نداشتهاست و در دورهی قاجاریه نیز، ظهور و بروز دستههای عزاداری زیاد بودهاست به حدی که وضعیت فعلی دستههای عزاداری، به گرد پای آن موقع هم نمیرسد.
پاسخ:
متاسفانه روشنفکر جامعهی ما که عنوان "دکتر" را با خود یدک میکشد حاضر نیست یکبار به درستی تاریخ را تورق کند!
جناب آقای "دکتر" میخواهند سابقهی عزاداری را به صدها سال بعد از واقعهی عاشورا نسبت بدهند تا به عزادارن بگویند که فلان فلان شده هستند؟ خوب خیالی نیست! هرچه میخواهند بگویند! اما لااقل با دقت بیشتری اینکار را بکنند!
سؤال ما این است: آیا ایشان عزاداری های زمان آل بویه که سالها پیش از صفویه بودهاند را مطالعه نکردهاند؟ لااقل بگوئید عزاداری از زمان آل بویه شروع شده است و قدمتی پیش از آن نداشته.
گرچه اگرچنین هم میگفتند ادعای باطلی بود اما لااقل افتضاح صفویه را به دنبال نداشت.
در کتاب تاریخ خلفا(ص401) آمده است:
در سال 352، روز عاشورا، معزالدوله فرمان داد که مردم، بازارها را ببندند و طباخان طبخ نکنند. در بازار قبههایی نصب کردند و مردم درحالیکه به سر و روی خویش میزدند در خیابانها به راه افتادند و به اقامه عزا پرداختند...
ریشهی دستههای عزاداری (طبق تاریخ مکتوب) به سال 352 هجری قمری برمیگردد. اولین دسته را هم زنان تشکیل دادند که در روز عاشورا از محلهی کرخ بغداد بیرون آمدند. در همان دوره که دورهی حکومت آل بویه بود، رؤسای شیعه، شیخ مفید، شیخ طوسی و سید مرتضی، این قضیه را سنت کردند. حتی در برخی نقلها هست که علمها را در منزل سید مرتضی نگهداری میکردند. در تاریخ آمده که اهل تسنن خیلی با این سنتها مبارزه کردند ، اما موفق نشدند.
در مقابل، سنیها روز دوازدهم محرم، به عنوان سالروز شهادت مصعب بن زبیر، دستهی عزاداری راه انداختند. انتخاب این شخص هم زیرکانه و درست در جهت مخالف شیعه بودهاست؛ زیرا بعد از خروج مختار و کشتن قتلهی سیدالشهدا، مصعب خروج کرد و مختار را کشت و سپس خود توسط عبدالملک کشتهشد.
در هر صورت، اهل تسنن نیز دستهی عزاداری را در روز دوازدهم محرم به راه انداختند و تا چند سال هم تکرار کردند ولی به برکت سیدالشهداء علیه السلام و با تدابیر شیخ طوسی، منحل شد. بعد از دورهی حکومت آل بویه، شیعه تحت فشار قرار گرفت و عزاداری را در خانهها برگزار کرد تا این که در دولت صفوی، قضیهی عزاداری ظهور بیشتری یافت؛ بنابراین ریشهی عزاداری به دورهی صفویه برنمیگردد.
فکر می کنم خوب نباشد در جواب یک مطلب ناحق (که ممکن است با توهین و تحقیر و ... همراه باشد)، مطلبی با همان سبک و سیاق نوشته شود. کلام حق در ذات خود نوری دارد که در دل اهلش اثر می کند. نیاز نیست که یک سری عبارت ها در جواب به کار برده شوند. منظورم موارد زیر است: "متاسفانه روشنفکر جامعهی ما که عنوان "دکتر" را با خود یدک میکشد حاضر نیست یکبار به درستی تاریخ را تورق کند! جناب آقای "دکتر" میخواهند سابقهی عزاداری را به صدها سال بعد از واقعهی عاشورا نسبت بدهند تا به عزادارن بگویند که فلان فلان شده هستند؟ خوب خیالی نیست! هرچه میخواهند بگویند! اما لااقل با دقت بیشتری اینکار را بکنند!"