بعد از واقعه جانگداز کربلا، کاروان اسراء وارد شهر کوفه شد، امام سجاد (ع) با توجه به شناخت خویش از موقعیت، فضای جامعه و عقاید کوفیان؛ خطبه‌ای قرائت فرمود. یکی دیگر از حساس‌ترین سخنان امام (ع)، خطبه‌ای است که در میان رجال سیاسی و دینی شام بیان شده است؛ زیرا امام (ع) وارد شهری شدند که مردم نسبت به اهل بیت (ع) شناخت کمتری داشتند و از واقعه کربلا بی‌خبر بودند. بدین جهت خطبه حضرت (ع) در دو شهر شام و کوفه متفاوت است. لذا امام (ع) بر اساس مخاطب‌شناسی خویش باید تحولی عظیم و بنیادین در بینش مردم نسبت به چرایی نهضت حسینی و تبلیغ پیام‌های عاشورا و اهداف شوم امویان ایجاد کند.

 

-مقدمه

1- بیان مسئله

حرکت امامان (ع) همواره بر اساس بینش صحیح و الهی آن بزرگواران بوده است و دوران امامت هر امامی، امتداد دوره رسالت امام قبلی و مکمل آن است. ازاین‌رو سیره علمی و عملی ائمه معصومین (ع) باید به عنوان الگو و سرمشق قرار گیرد. امام سجاد (ع) با وجود حادثه غم‌بار و عظیم شهادت امام حسین (ع)؛ با موضعی شجاعانه و به دور از ترس پیش رفت و عمر شریف و گرانمایه خویش را برای پاسداری از مکتب حسینی و گسترش معارف اسلام وقف نمود. این مقاله با نگاهی گذرا و متفاوت به خطبه‌های امام سجاد (ع) در کوفه و شام خواهد پرداخت تا بتواند با تکیه بر نظام تبلیغی امام (ع) سبک و روشی نو و قابل استفاده برای خطباء، مبلغان، پژوهشگران و نویسندگان محترم ارائه دهد.

 

 مفهوم شناسی خطبه:

خطابه، صناعتی علمی است که تنها نتیجه آن اقناع توده مردم نسبت به مطلب مورد نظر است، به طوری که در آنان جزم و یقین واقعی ایجاد می‌کند. بنابراین خطابه تنها اختصاص به کلام شفاهی ندارد، بلکه هر اثر اقناعی اعم از گفتاری یا نوشتاری را نیز دربر می‌گیرد.

همچنین مبادی خطابه؛ مظنونات، مقبولات و مشهورات است. اگر در صناعت خطابه، مبادی دیگر از استدلال نیز که موجب اقناع مخاطب می‌شود به کار رود هرچند آن مقدمه از مخیلات یا مسلمات باشد، به لحاظ منطقی درست است.

 

2- امام سجاد (ع) در کوفه و شام:

یکی از ویژگی‌های مختص حادثه عاشورا، اسارت خاندان رسول اکرم (ص) بود که در طول تاریخ بی‌سابقه بود. کاروان اسراء بعد از شهادت امام حسین (ع)، به سمت کوفه حرکت کردند. در آن‌جا امام سجاد خطبه‌ای که با سرزنش کوفیان همراه بود، ایراد فرمودند سپس؛ در مجلس یزید ماهیت واقعی حاکم اموی را افشا نمود و به تبیین اهداف قیام نهضت حسینی پرداخت. اما سوال این است، چرا امام سجاد (ع) در ابتدای امامت خویش؛ چنین موضعی فعال، صریح و تهاجمی در برابر دشمن دارد؛ سپس با دعا و نیایش به پاسداری از مکتب و گسترش معارف اسلامی ادامه می‌دهد؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در جواب می‌نویسد: این فصل، فصلی استثنایی بود. اینجا امام سجاد (ع) جز آنکه امام است و باید زمنیه کار آینده را برای حکومت الهی و اسلامی فراهم کند، زبان گویایی برای خون‌های ریخته شده عاشوراست. امام سجاد (ع) در اینجا در حقیقت خودش نیست، بلکه زبان خاموش حسین (ع) باید در سیمای این جوان انقلابی در کوفه و شام تجلی کند. اگر آنجا امام سجاد (ع) این‌چنین تند و برنده و تیز و صریح مسائل را بیان نکند، در حقیقت زمینه‌ای برای کار آینده او باقی نمی‌ماند؛ چون زمینه کار آینده او خون جوشان حسین بن علی (ع) بود، چنان‌که زمینه برای همه قیام‌های تشیع در طول تاریخ، خون جوشان حسین بن علی (ع) است و باید به مردم هشدار بدهند که جز با این زبان تند و تیز امکان‌پذیر نیست. نقش امام سجاد (ع) در این سفر نقش حضرت زینب (س) بود، یعنی پیام‌آور انقلاب امام حسین (ع) می‌باشد. اگر مردم بدانند که حسین (ع) کشته شد و و چرا کشته شد و چکونه کشته شد، آینده دعوت به اسلام و دعوت اهل بیت (ع) به نوعی خواهد بود و اگر ندانند به نوعی دیگر است.

بنابراین برای آگاهی و گسترش این شناخت در سطح جامعه باید همه سرمایه‌ها را به کار انداخت و تا هر جا ممکن است این کار را انجام داد. بدین جهت امام سجاد (ع) مانند تک‌تک اسیران (هر کس به قدر توان خویش) یک پیام‌آور است. همه این نیروها باید گرد هم آیند تا بتوانند خون جوشان به غربت ریخته شده امام حسین (ع) را به تمام مناطق اسلامی ببرند (رفیعی، بی‌تا: 1/23).

امام سجاد (ع) در شهر کوفه، مردم را به خاطر عدم وفای به عهد و عدم پشتیبانی از امام خودشان سرزنش می‌کنند و سخن از مظلومیت امام حسین (ع) به میان می‌آورد. در حالی که در شام به گونه‌ای دیگر خطبه می‌خواند. حال، چرا موضع گیری امام (ع) در این دو شهر متفاوت است؟ دلیل واقعی و حقیقی آن چیست؟

در پاسخ به این سوال، لازم است بگوییم امام سجاد (ع) در اوج فصاحت و بلاغت بودند و از فرمایش ایشان می‌توان مباحث محوری به عنوان روش و سبک استخراج کرد، زیرا امامان معصوم (ع) در تمام ابعاد الگو و اسوه می‌باشند.

ما قائل هستیم امام (ع) از اسلوب و سبک  زیبا و کارآمد به نام "روش مخاطب‌شناسی" به‌کار بردند که در عرصه تبلیغ بسیار تاثیرگذار است. بر این اساس، دلیل تفاوت خطبه‌ها در کوفه و شام و حتی مدینه؛ به مخاطب‌‌شناسی امام (ع) بر می‌گردد؛ یعنی با توجه به شناخت خویش از مخاطبان؛ محور خطبه‌ها مشخص شده است. در ادامه خطبه‌های امام (ع) را با رویکرد "روش مخاطب‌شناسی" و نقش این روش در تبلیغ و کاربرد آن در خطبه‌های حضرت (ع) در کوفه و شام بیان می‌کنیم.

 

3- تبیین روش مخاطب‌‌شناسی:

یکی از محورهای اساسی در تبلیغ، شناخت مخاطبین است. زیرا مخاطب مهم‌تری رکن از ارکان تبلیغ است. در مخاطب‌شناسی، اساسا متاثر نمودن مخاطب هدف اصلی از برقراری هر ارتباط تبلیغی است. در فرایند عملیات تبلیغی، ابتدا باید فرهنگ، آداب و رسوم، اعتقادات، شیوه زندگی، مشکلات، آسیب‌های مرتبط با مخاطبین را شناخت؛ سپس در فراگرد تبلیغ، پیام تبلیغی را متناسب با فرهنگ و سایر ویژگی‌ها به مخاطبین ارائه کرد.

یکی دیگر از ویژگی‌های مهم مخاطب‌شناسی، شناخت نیاز مخاطب است. همیشه مخاطب نیازمند امور اعتقادی یا اخلاقی و یا احکام شرعی نیست، بلکه نیازهای اساسی دیگری ممکن است در او وجود داشته باشد.

نکته‌ای دیگر این است که بدانیم ظرفیت‌های مخاطب چیست؟ مخاطبین از لحاظ جسمی متفاوتند، لذا از لحاظ روحی نیز فرق دارند. پس مردم هر منطقه با یکدیگر تفاوت دارند و کلام تبلیغی باید متناسب با ظرفیت هر منطقه و افراد باشد.

علامه حلی در بحث نماز جمعه، یکی از مستحبات را چنین می‌شمرد: «یستحب أن یکون الخطیب بلیغا»؛ «مستحب است که خطیب بلیغ باشد».

ایشان در ادامه حدیثی می‌آورد که امام علی (ع) فرمود: «کلّموا الناس علی قدر عقولهم»؛ «با آدمیان به اندازه خردهای آنان سخن بگویید» (حلی، 1414: 4/84).

این کلام حضرت (ع) اشاره به شناخت ظرفیت مخاطب است، چنانچه حضرت رسول (ص) می‌فرماید: «انّا معاشر الأنبیاء أمرنا أن نکلّم النّاس علی قدر عقولهم»؛ «ما طایفه پیامبران مامور شده‌ایم به اندازه عقل‌های بشری با آنان سخن بگوییم» (برقی، 1371: 1/195).

پس ارسال رسولان در دوره‌های مختلف، به همین دلیل انجام گرفته است. لذا شناخت مخاطب و ظرفیت‌ها به مبلغ این راهکار را می‌دهد که بر اساس نیاز و ظرفیت‌های مخاطب پیام تبلیغی خود را ارائه دهد.

ائمه معصومین (ع) نیز در فرمایشات گهربار خویش از ویژگی و شیوه روش مخاطب‌شناسی بهره بردند و بر اساس شناخت، نیاز و ظرفیت مخاطب به تبلیغ دین می‌پرداختند. نکته مهم و اساسی این است که روش مخاطب‌شناسی در خطبه‌های تبلیغی امام سجاد (ع) در دو شهر کوفه و شام، نمود بیشتری دارد. لذا در ادامه به واکاوی و بررسی خطبه‌ها در دو شهر کوفه و شام به روش مخاطب‌شناسی می‌پردازیم.

 

4- شهر کوفه:

امام سجاد (ع) در ورود به کوفه بر اساس روش مخاطب‌شناسی در جهت اهداف الهی خویش خطبه خواند. برای اینکه به عظمت و بزرگی فعالیت تبلیغی امام سجاد (ع) در دوره اسارت در این شهر اشاره کنیم، ضروری است؛ برای درک بهتر خطبه حضرت (ع)، ابتدا شهر کوفه را بررسی کرده و سپس به تحلیل خطبه بپردازیم:

4-1 موقعیت شهر کوفه:

کوفه در سال 17 هجری، زمان خلافت خلیفه دوم، به دست سعد ابن ابی‌وقاص، به منظور برپایی یک پادگان نظامی برای پیگیری هر چه بیشتر فتوحات اسلامی پی‌ریزی شد. سعد از مدائن (پایتخت) به آن شهر جدید منتقل گردید. علت آن، بدی آب و هوای آن منطقه بود. فاصله زمانی میان جنگ قادسیه و اقامت در شهر جدید کوفه؛ سه سال و هشت ماه بود (ابن اثیر، 1385: 2/527-528). وقتی که حضرت علی (ع) به حکومت رسید، در سال 36 هجری به کوفه نقل مکان کرد و این شهر مرکز اصلی نهضت‌ها و الهامات شد. در بعضی زمان‌ها مرکز هماهنگی فعالیت شیعیان از جمله نهضت مختار گردید. امام حسن مجتبی (ع) نیز به خاطر بی‌وفایی کوفیان، در جهت مصلحت؛ مخصوصا برای حفظ جان شیعیان و نشان دادن چهره واقعی معاویه، صلح با خلیفه شام را قبول کرد.

کوفیان در قبال امام حسین (ع) نیز سیاستی دوگانه داشتند. آن‌ها بعد از مرگ معاویه، از امام حسین (ع) دعوت کردند تا به شهر کوفه برود و مرکز حکومتش را آنجا قرار دهد اما بعد از مدتی کوفیان به همراه شامیان واقعه عاشورا را رقم زدند.

پس کوفیان، اهل بیت پیامبر (ص) را به درستی می‌شناختند. امام سجاد (ع) بعد از واقعه عاشورا به عنوان امام و رهبر جامعه اسلامی و پیام‌رسان نهضت عاشورا، اولین برنامه تبلیغی خود را در کوفه با توجه به مولفه‌ها و فاکتورهای روش مخاطب‌شناسی آغاز کرد.

 

4-2 خطبه امام سجاد (ع) در کوفه:

امام سجاد (ع) با شناختی که از موقعیت، درجه ایمان و اعتقاد، فضای حاکم بر شهر، گذشته کوفه، جورانی و ظرفیت مخاطبین داشت؛ باید به تبلیغ دین و نهضت بزرگ کربلا می‌پرداخت. پس تبلیغ حضرت (ع) باید بر اساس روش مخاطب‌شناسی  صورت بپذیرد تا اثرگذاری، اقناع اندیشه و تحریک احساس و عواطف را به همراه داشته باشد.

در شهر کوفه، ابتدا حضرت زینب کبری (س) شروع به خواندن خطبه کرد. مردم با شنیدن صوت حزین زینب (س)؛ گریه، ضجه و ناله کردند. سپس امام سجاد (ع) به آن‌ها اشاره کرد که ساکت باشید تا به ایراد سخنرانی بپردازند. امام سجاد (ع) با توجه به سوابقی که از کوفیان و مخاطبان خود در ذهن داشت، با حالت ملامت‌گر و سرزنش‌کننده و بر اساس موقعیت‌های مختلف مخاطبین؛ فرمود:

«...أن أسکتوا فسکتوا فقام قائما فحمد الله أثنی علیه و ذکر النّبی و صلّی علیه ثمّ قال أیّها النّاس من عرفنی فقد عرفنی، و من لم یعرفنی فانا علیّ بن الحسین بن علی بن أبی‌طالب صلوات الله علیهم...».

امام سجاد (ع) با دست اشاره به مردم فهماند که ساکت شوید، همه ساکت شدند، آنگاه برخاست و ایستاد. پس از حمد و ثنای الهی و درود بر محمد مصطفی (ص) چنین فرمود: «ای مردم! آن کس که مرا شناخت و آن کس که مرا نشناخت خود را به او معرفی می‌کنم، من علی بن حسین بن علی بن أبی‌طالب (ع) هستم. من پسر کسی هستم که در کنار فرات بدون آنکه خونی را از او طلبکار باشند و خواستار قصاص شوند، او را سر بریدند.

من پسر آن کسی هستم که حریم حرمت او را شکستند، و مال او را به یغما بردند، و اهل بیت او را به اسیری گرفتند، من پسر آن کسی هستم که او را بدون دفاع کشتند، و این افتخار (شهادت) ما را بس.

ای مردم! شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که برای پدرم نامه نوشتید ولی او را فریب دادید، و پیمان و عهد و میثاق بستید و بیعت کردید، در عین حال با او جنگیدید، و او را بی‌یاور گذاشتید، هلاکت باد بر شما که چه توشه‌ای برای خود به پیش فرستادید؟

و زشت باد رأی شما که با کدام چشم! رسول خدا (ص) را می‌نگرید، آن هنگام که به شما بفرماید: عترت مرا کشتید، و حریم حرمت او را شکستید، پس شما از امت من نیستید...»

 

4-3 تحلیل و بازتاب خطبه امام سجاد (ع):

اکنون سوالی که مطرح می‌شود، آن است؛ هدف امام سجاد (ع) از این خطبه چه بود؟ روش مخاطب‌شناسی به امام سجاد (ع) این اجازه را می‌دهد که با توجه به آن مولفه‌ها به تحریک احساس کوفیان بپردازد و مستقیما خودش را معرفی کند و به وقایع و حادثه جان‌گذاز عاشورا بپردازد.

بعد از اینکه امام (ع) خطبه را ایراد فرمودند، مخاطبین بر اساس خصوصیات روانی و ایمانی و سطح آگاهی به‌خصوصی که داشتند، از عمل خود پشیمان شدند از هر طرف صدای ناله بلند ‌شد و گروهی از کوفیان به گروه دیگر گفتند که هلاک شدید و خود نمی‌دانید.

امام سجاد (ع) در ادامه سخنانش فرمود: «رحم الله امرأ قبل نصیحتی و حفظ وصیتی فی الله و فی رسوله و اهل بیته فإنّ لنا فی رسول الله أسوه حسنه...»؛ خدا بیامرزد کسی را که پند مرا بپذیرد و به خاطر خدا و رسول (ص) به آنچه می‌گویم عمل کند، چراکه روش رسول خدا (ص) برای ما الگوی شایسته است و به این آیه قرآن استناد فرمودند.

پس کوفیان ابراز همدردی کردند و در یک صدا فریاد برآوردند: ای فرزند رسول خدا (ص) ما گوش به فرمان شما و به تو وفاداریم، از این پس مطیع فرامین تو هستم، با هرکه فرمان دهی می‌جنگیم، با هرکه دستور دهی صلح می‌کنیم و ما حق تو و حق خودمان را از ظالمان می‌گیریم.

امام سجاد (ع) در پاسخ آن‌ها فرمود: «هیهات هیهات دیّها الغدره حیل بینکم و بین شهوات أنفسکم أتریدون أن تأتوا الیّ کما أتیتم إلی ابائی من قبل؟...»؛ «هرگز! ای خیانت‌کاران دغل‌باز! ای اسیران شهوت و آز، می‌خواهید همان پیمان‌شکنی و ظلمی را که نسبت به پدران من روا داشتید، درباره من نیز روا دارید؟ نه به خدا سوگند! هنوز زخمی را که زده‌اید، خون‌فشار است و سینه از داغ مرگ پدر و برادرانم سوزان. طعم تلخ مصیبت‌ها هنوز در کامم هست و غم‌ها گلوگیر و اندوه من تسکین‌ناپذیر است، از شما کوفیان می‌خواهم که نه با ما باشید و نه علیه ما...».

امام سجاد (ع) عمده‌ترین مشکل مخاطبین خود را "از خود بیگانگی" و "از دست دادن شخصیت آرمانی و اسلامی" و "خیالات باطل" می‌دانستند. امام (ع) با این شناخت، آن‌ها را مورد سرزنش قرار داد تا غبار جهل و نادانی را از آن‌ها بزداید و از خواب غفلت بیدار کند و نتایج آن، در زنده شدن روحیه جهاد و شهادت در میان شیعیان، مخصوصا با دو قیام توابین و مختار بروز و نمود پیدا کرد. این روحیه در خون مسلمانان و آزادی‌خواهان جهان تا به امروز در جریان است.

 

5- شهر شام:

امام سجاد (ع) به همراه کاروان اسراء به دستور عبیدالله بن زیاد، راهی شام شدند و در آنجا به ایراد خطبه پرداختند. اکنون این سوال مطرح می‌شود؛ امام سجاد (ع) در شام با ایراد خطبه چه اهدافی را دنبال نمودند؟ برای دریافت پاسخ، ابتدا لازم است؛ خطبه حضرت (ع) را بر اساس روش «مخاطب‌شناسی» تحلیل کرد تا اهداف و نتایج آن روشن گردد:

5-1 موقعیت مخاطبین امام سجاد (ع) در شام:

اگر ما موقعیت و فضای حاکم و فرهنگ شام را خوب بشناسیم، بهتر می‌توانیم به نوع تبلیغ امام سجاد (ع) پی ببریم که حضرت (ع) با چه ارزیابی و شناختی از مخاطبین خویش به ایراد سخنرانی و تبلیغ نهضت عاشورا پرداخته‌اند. پس لازم است شهر شام را بشناسیم تا لذت خطبه امام (ع) را درک کنیم:

5-1-1 موقعیت و فرهنگ و اعتقادات شام:

امام سجاد (ع) در عصر حکومت خود با چالشی به نام "شام" روبه‌رو بود. چون شام به شهر دسیسه و نیرنگ، شهر دشمنان اهل بیت (ع) معروف بود. شام شهری بود که مردان و زنانش بیش از 40 سال جز بدگویی از علی بن أبی‌طالب (ع) چیزی دیگر نشنیده بودند و لعن و نفرین او را فریضه و واجب می‌شمردند. علت این بود که شامیان تخت تربیت معاویه بودند.

ابن حجر عسقلانی می‌گوید:

«و ولّاه [معاویه] عمر الشام بعد أخیه یزید بن أبی‌سفیان، و أقره عثمان، ثم استمر فلم یبایع علیا، ثم حاربه، و استقل بالشام، ثم أضاف إلیها مصر، ثم تسمّی بالخلافه بعد الحکمین...» عمر بعد از یزید بن ابی‌سفیان، معاویه را حاکم شام قرار داد. عثمان نیز او را در سمتش ابقاء کرد. اما با علی (ع) بیعت نکرد و به جنگ با مولا پرداخت و حکومت خود را در شام با اضافه کردن مصر به آن تثبیت کرد و خود را بعد ماجرای حکمیت خلیفه مسلمین خواند...».

دینوری نیز در کتاب خود چنین می‌گوید: «ثم قتل عثمان... ثم بایع الناس علیا... ثم ان علیا (رضی الله عنه) أظهر أنه یرید السیر إلی العراق، و کان علی الشام یومئذ معاویه بن أبی‌سفیان، ولیها لعمر بن الخطاب سبعا، و ولیها جمیع و لایه عثمان اثنتی عشره سنه، ...و بعث علی (ع) عنه عماله إلی الأمصار، ...و استعمل سهل بن حنیف علی الشام... معاویه قد خالف، و ان اهل الشام بایعوه»؛ «بعد از قتل عثمان، مردم با حضرت علی (ع) بیعت کردند. ایشان عراق را مرکز حکومت خویش قرار داد. در آن زمان معاویه در شام بود. معاویه 7 سال در زمان عمر و 12 سال در زمان عثمان حاکم بود. علی (ع) سهل بن حنیف را بر شام برگزید اما معاویه با این حکم مخالفت کرد و شامیان با معاویه بیعت کردند». بنابراین، آیا نمی‌توان گفت معاویه بیش از 40 سال، بر فرهنگ مردم شام تاثیرگذار بوده است؟

معاویه در این فرهنگ‌سازی، اسلام مدنظر بنی‌امیه را ترویج داده و مردم را از فرهنگ ناب اسلام محمدی (ص) دور نگه داشته است. به طور مثال: یک جوان 40 ساله، دیگر از اسلام، پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) چیزی نمی‌داند بلکه آن اسلامی را قبول دارد که معاویه آن را گفته باشد.

 

-ثمرات این فرهنگ‌سازی:

1-وقتی علی (ع) معاویه را عزل کرد و والی جدید را گمارد مردم او را قبول نکرده و مقابله کردند و با معاویه بیعت کردند. طبری نقل می‌کند: حضرت علی (ع) در سال سی و ششم هجری، والیان و حاکمان و مسئولین جدید را انتخاب کرد، و سهل بن حنیف را به عنوان حاکم شام فرستاد:

«فاما سهل فانه خرج حتی إذا کان بتبوک لقیته خیل، فقالوا: من أنت؟ قال: امیر، قالوا: علی ای شیء؟ قال: علی الشام، قالوا: ان کان عثمان بعثک فحیهلا بک، و ان کان بعثک غیره فارجع! قال: او ما سمعتم بالذی کان؟ قالوا: بلی، فرجع الی علی (ع)»؛

«سهل بن حنیف [وقتی حکم انتصاب امارت و حکومت شام را دریافت کرد] به سمت شام حرکت کرد، و در مسیر به تبوک رسید، گروهی سوار بر اسب، به او رسیدند و از او پرسیدند: تو کیستی و کجا می‌روی؟ سهل جواب داد: من والی شام هستم. گفتند: اگر عثمان تو را فرستاده بیا، و اگر دیگری تو را فرستاده بازگرد، سهل گفت: مگر نشنیدید چه شده و چه اتفاقی رخ داده است؟ گفتند: چرا. [اما مانع او شدند] و سهل به سوی علی (ع) بازگشت».

2- شامیان چشم‌بسته مطیع معاویه بودند و در برابر معاویه کمترین اعتراضی را نداشتند و معاویه را در حد یک معصوم قبول داشتند. یک دلیل و سند محکم برای ادعای خود، کلام حجاج بن خزیمه است.

حجاج بعد از قتل عثمان وارد شام شد و آن شهر را این‌گونه ارزیابی کرد: «حجاج بن خزیمه گفت: ای معاویه، تو نیرویی داری که علی (ع) آن را ندارد، چون تو گروهی را داری [اهل شام] که چون تو سکوت کنی، سخن نمی‌گویند و چون تو حرف بزنی، آن‌ها [شامیان] سکوت می‌کنند، و چون تو فرمان دهی سوال نمی‌کنند، (اما) امام علی (ع) وقتی که سخن بگوید، آنان هم حرف و سخن می‌گویند و چون حضرت (ع) سکوت کند از او علت آن را می‌پرسند؟ گروه اندک تو از گروه بسیار او بهتر است».

این مطالب بیانگر آن است، سختی و مصائب شهر شام معلوم شود و اینکه چرا امام سجاد (ع) بزرگ‌ترین مصیبت را شام معرفی کردند. و چه وظیفه سنگینی بر عهده دارد.

 

5-1-2 ورود امام سجاد (ع) به شهر شام:

امام سجاد (ع) در بدو ورود به شهر شام، آن شهر را این‌گونه یافت:

1-شامیان فقط معاویه، یزید، حرف‌ها و بخش‌نامه‌های آن‌ها را قبول دارند و اسلامی را قبول دارند که معاویه گفته بود. چون معاویه در قالب مسلمان و صحابی پیامبر (ص) وارد شده و آن افکار و عقاید خود را ترویج داده بود. تزی به نام «جدایی دین از سیاست».

2- وقتی شامیان این‌گونه تربیت شده‌اند، پس به راحتی می‌توان ضد اهل بیت (ع) حرف زد، خطبه خواند، اهل بیت (ع) را خارجی خواند.

در این صورت شامیان نسبت به اهل بیت (ع) شناخت بسیار ضعیفی دارند و یا هیچ شناختی ندارند. پس امام سجاد (ع) با شناخت چنین وضعیتی وارد شام شدند و با این نگاه باید به تبلیغ و افشاگری نهضت عاشورا بپردازند.

 

5-2 خطبه امام سجاد (ع) در شام:

امام سجاد (ع) به همراه حضرت زینب (س) و کاروان اسراء وارد مجلس یزید شد در کاخ گفت‌وگوهایی ردوبدل شد، سپس امام سجاد (ع) بر منبر رفت و خطابه خواند.

علامه مجلسی در بحارالانوار این خطبه را آورده که به فرازی از آن اشاره می‌کنیم:

«... فصعد المنبر فحمد الله و أثنی علیه ثم خطب خطبه ابکی منها العیون و أوجل منها القلوب ثم قال أیها النّاس أعطینا ستا و فضلنا بسبع اعطینا العلم و الحلم و السماحه و الفصاحه و الشجاعه و المحبه فی قلوب المؤمنین و فضلنا بأن منا النبی المختار محمدا و منا الصدیق و منا الطیار و منا اسد الله و اسد رسوله و منا سبطا هذه الأمه من عرفنی فقد عرفنی و من لم یعرفنی انباته بحسبی و نسبی ایها الناس انا ابن مکه و منی انا ابن زمزم و الصفا... انا انا حتی ضج الناس بالبکاء و النحیب».

«امام (ع) بر منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی چنین ادامه داد: خدا به ما علم و حلم و شجاعت و سخاوت و محبت در دل مومنان عطا کرده، از ما است رسول خدا، و وحی او و سیدالشهدا و جعفر طیار در بهشت و دو سبط این امت و مهدی که دجال را می‌کشد، ای مردم هر که مرا می‌شناسد بشناسد و هر که مرا نمی‌شناسد، او را به حسب و نسب خود مطلع کنم تا مرا بشناسد، منم پسر مکه و منی، منم پسر زمزم و صفا، منم پسر آنکه حجرالاسود را به اطراف ردا برداشت، منم پسر بهترین طواف و سعی کنندگان...». امام (ع) آن‌قدر در معرفی خویش سخن فرمود که مردم ضجه زدند و گریه کردند و نگذاشتند حضرت (ع) ادامه دهد.

 

5-3 تحلیل و بازتاب خطبه امام (ع):

امام سجاد (ع) با استفاده از شیوه مخاطب‌شناسی این خطبه را ایراد فرمودند. زیرا امام (ع) می‌دانست که شامیان در حصار فرهنگی معاویه قرار دارند. و دارای جمود فکری و فقر فرهنگی هستند.

در اینجا سندی تاریخی می‌آوریم که دلالت دارد؛ حصار فرهنگی شهر شام به قدری تنگ و شدید و عمیق بوده که بیش از یک قرن پس از انتقال قدرت از بنی‌امیه به بنی‌عباس، گروهی از بزرگان و ریش‌سفیدان شام به دربار عباسی آمده و در پیشگاه سفاح چنین قسم یاد کردند: «پیش از آنکه بنی‌عباس به خلافت برسند، برای پیغمبر (ص) خویشاوندان و خاندانی جز بنی‌امیه نمی‌شناخته‌اند».

وقتی که مردم تحت تربیت معاویه چنین بودند از آن‌ها انتظار نمی‌رود که اهل بیت (ع) را خارجی ننامند. امام سجاد (ع) با توجه به این وضعیت، نمی‌تواند به طور مستقیم، خودش را معرفی کند؛ زیرا شامیان در اطاعت حاکم خود یک‌دل و استوار بودند و اهل بیت (ع) را نمی‌شناختند و یا امام (ع) نمی‌تواند در ابتدا به صورت آشکارا بگوید، یزید قاتل است. پس امام (ع) چگونه سخن بگوید؟ چگونه به افشاگری بپردازد؟ با چه مقدمه‌ای شروع کند؟

امام (ع) بر این اساس باید خویش را به گونه‌ای معرفی کند که مورد قبول شامیان است و می‌شناسند. در این جهت امام (ع) از مسلمات و مقبولات شروع کرد و حصار تنگ معاویه را شکست.مرحوم علامه مجلسی می‌نویسد، امام (ع) خویش را با 40 صفت معرفی نمود.

سخنان حضرت سجاد (ع) و حضرت زینب (س) چنان در روحیه مردم شام تاثیر گذاشت که انقلاب به پا کرد. شامیان دریافتند کسانی که با چنین وضع فجیعی در کربلا شهید شدند، شورشی نبودند بلکه از خاندان پاک پیامبر (ص) بودند و خارجی نیستند.

تاثیر این کلام نورانی چنان شد که نقل کرده‌اند: «عالم یهودی که در مجلس یزید بود، پس از شنیدن سخنان امام سجاد (ع) از یزید پرسید: این جوان کیست؟ یزید گفت: فرزند حسین (ع). یهودی گفت: کدام حسین؟ آن قدر پرسید تا دانست این‌ها از خاندان پیامبر اکرم (ص) هستند که مظلومانه در کربلا به شهادت رسیده‌اند. سپس یهودی یزید را مورد سرزنش قرار داد و گفت: شما دیروز از پیامبرتان جدا شدید و امروز فرزندش را کشتید».

از ثمرات بیان خطبه‌ها و حضور اسراء در شام می‌توان به تغییر معادلات یزید؛ ایجاد تحول بزرگ و بنیادین در میان شامیان؛ معرفی خاندان واقعی پیامبر (ص)؛ معرفی امام حسین (ع)؛ تبیین اهداف قیام و نهضت حسینی؛ شناساندن اسلام راستین ناب محمدی (ص)؛ ابداع روش مخاطب‌شناسی و کاربرد موثر آن در تبلیغ؛ افشاء توطئه خارجی نامیدن امام حسین (ع) و کاروان اسراء اشاره کرد.

امام سجاد (ع) در سیاست خارجی و سفر تبلیغی خویش، معنای واقعی "نرمش قهرمانانه" را بیان فرمودند. بر این اساس امام (ع) در ابتدای امامت خویش چهره تهاجمی و فعال در برابر یزیدیان می‌گیرد و به تبیین حادثه عاشورا می‌پردازد اما در ادامه با چرخشی حکیمانه با روش تقیه همراه با دعا، مناجات، گریه و عزاداری به تبلیغ معارف اسلامی می‌پردازد.

 

5-3-1 آثار و نتایج خطبه‌ها:

امام سجاد (ع) با روش مخاطب‌شناسی به ایراد خطبه‌ها و سخنرانی در شهرهای کوفه، شام (و حتی مدینه) پرداخت که آثار و نتایجی در جامعه اسلامی از خود بر جا گذاشت که برخی از آن‌ها به طور مختصر چنین است:

1-رسوا ساختن هیئت حاکمه

بنی‌امیه به حکومت و سلطنت خود رنگ دینی می‌دادند و به نام اسلام و جانشینی پیامبر (ص) در جامعه اسلامی حکومت می‌کردند و با شیوه‌های گوناگون مانند: جعل حدیث، جذب شعرا و محدثان جهت تثبیت موقعیت دینی خود در جامعه می‌کوشیدند اما امام سجاد (ع) با سخنرانی و افشاگری‌ها توانست مسلمانان را از فجایع زشت و عمکرد نامناسب یزید آگاه و آشنا نماید.

2- آشنایی مردم با اسلام واقعی

امام سجاد (ع) در تمامی مباحث اعتقادی و سیاسی خویش، مخاطبان، مسلمانان و یزیدیان را با اسلام ناب محمدی (ص)، بهتر آشنا کرد و آنان را از اسلام مدنظر بنی‌امیه برحذر داشت.

3- احیای سنت شهادت

پیامبر اسلام (ص) با آوردن آیینی نو که بر اساس ایمان به خدا استوار بود، سنت شهادت را پی‌ریزی کرد و به گواه تاریخ، عامل بسیاری از پیروزی‌های بزرگ مسلمانان، استقبال آنان از شهادت در راه خدا به خاطر پیروزی حق بود. اما پس از درگذشت پیامبر (ص)، در اثر انحراف حکومت اسلامی از مسیر اصلی خود، مسلمانان روحیه سلحشوری خود را از دست دادند و به رفاه و آسایش خو گرفتند. اما قیام امام حسین (ع) این وضع را دگرگون ساخت و سنت شهادت را در جامعه اسلامی زنده کرد».

البته نقش امام سجاد (ع) خیلی مهم بود. چون اگر افشاگری ایشان نبود و در منابر به دفاع از خون سیدالشهدا (ع)، نمی‌پرداخت؛ چه‌بسا جوامع اسلامی از شهادت امام حسین (ع) بی‌خبر می‌ماندند.

4- برپایی قیام در امت اسلامی

امام سجاد (ع)، بعد از شهادت امام حسین (ع)، در مکان‌های مختلف به ویژه در شهر کوفه با سخنرانی فصیح و بلیغ به سرزنش و نکوهش کوفیان پرداخت و آن‌ها را از خواب جهل و غفلت بیدار کرد. پس از این سخنرانی‌ها، کوفیان نادم و پشیمان شدند و دو قیام توابین و مختار ضد بنی‌امیه برپا شد.

 

6- نتیجه‌گیری:

امام سجاد (ع) در برهه حساس، زمام امور را بر عهده گرفت و به عنوان رهبر شیعه بهترین تاثیر را در هدایت ایفاء کرد. امام (ع) برای موفقیت در تبلیغ دین مبین اسلام و رساندن پیام نهضت حسینی به جهانیان از روش‌های کارآمد بهره برد.

ما در این مقاله به خطبه‌های امام سجاد (ع) در کوفه و شام با نگاهی متفاوت پرداختیم. زیرا قائل هستیم خطبه‌های ایشان یکی از منابع پرارزشی است که دارای مضامین عالی در تبلیغ می‌باشد. با مطالعه این دو خطبه، روشی هدفمند و قابل اجراء به نام مخاطب‌شناسی با رویکرد تبلیغی-کاربردی، به نگارش درآوردیم.

نکته مهم حضرت (ع) این بود که در امر مقدس تبلیغ، داشتن تفکر و راهکار، بهترین ابزار موفقیت است. زیرا یک خطیب یا مبلغ در صورتی می‌تواند اثرگذار باشد که از روش‌ها و اصول به نحو صحیح استفاده کند، چنان‌که امام سجاد (ع) با روش مخاطب‌شناسی دو خطبه متفاوت ایراد فرمودند و به اهداف خویش نائل آمدند.