قرآن کریم که آخرین کتاب الهی است، در کنار دستورات و احکام فقهی، سیاسی و اجتماعی، تابلوی زیبا از سیمای مؤمنان راستین و مردان الهی ارائه میدهد. در این مصحف آسمانی پیامبران واولیائی که قبل از نبی مکرم اسلام زیستهاند و کسانی که پس از پیامبر (ص) در عمل به قرآن پیشگام و الگو بودهاند، به عنوان چراغی برای هدایت دیگران معرفی شدهاند؛ یکی از این شخصیتهای عظیم، «چراغ هدایت و کشتی نجات امت» حضرت سیدالشهدا (ع) است که بنا بر روایات تفسیری، خداوند در آیات متعدد، جایگاه و رفتارهایشان را ستوده است. نکته درخور توجه آنکه این روایات اختصاص به شیعه ندارد و علما و مفسرین اهل سنت نیز به شأن نزول یا ارتباط برخی از آیات قرآن به سیدالشهدا (ع) اشاره کردهاند. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی، آیات مربوط به سیره، شخصیت و مقام امام حسین (ع) را در تفاسیر روایی اهل سنت بازخوانی و تبیین کرده است.
1. دلیل پذیرش توبه حضرت آدم
خداوند متعال در آیه 37 سوره مبارکه بقره در جریان پذیرش توبه حضرت آدم میفرماید «فَتَلَقَّی آدَمُ مِن رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَالتَّوَّبُ الرَّحِیمُ» ارتباط این آیه با وجود مبارک سیدالشهدا (ع) آن است که در تفاسیر روایی میخوانیم امام حسین (ع) در زمره کسانی بود که به برکت ایشان خداوند توبه حضرت آدم (ع) را پذیرفت.
در تفاسیر اهل سنت از ابن عباس نقل شده: «از پیامبر خدا (ص) راجع به تفسیر کلماتی که آدم از جانب پروردگار خود دریافت کرد و خداوند توبه ی او را پذیرفت، سؤال کردم. پیامبر فرمود: «آدم به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین از خدا درخواست کرد که توبهاش را بپذیرد، پس خداوند توبه او را پذیرفت»
اندیشمند و محقق معاصر مسیحی «راجی انورهیفا» بعد از اشاره به این آیه و ارتباط آن با امام حسین (ع) میگوید: «علمای مشهور اهل سنّت این حدیث را که متعلّق به پذیرفتن توبه حضرت آدم از سوی خداوند سبحان و بلندمرتبه به لطف و برکت اهل بیت محمد (ص) است، در کتاب های خود آوردهاند. البته علما، این حدیث را با روش ها و سبکهای گوناگون و به صورتهای مختلف بیان کردهاند ولی روح، جوهر و غایت این حدیث یکی است».
2. دردانهی پیامبر (ص) در میدان مباهله
ماجرای مباهلهی مسیحیان نجران با پیامبر اکرم (ص) علاوه بر اهمیت تاریخی و سیاسی آن، یک سند بزرگ فضیلت برای اهلبیت (ع) و حضرت سیدالشهدا (ع) میباشد؛ چرا که ایشان این افتخار را داشتهاند در کنار پیامبر (ص)، حضرت امیر (ع)، صدیقه طاهره (ع) و امام حسن (ع) به میدان رویارویی حق و باطل گام نهند و از دیگر سو در این آیه به منزله فرزند پیامبر (ص) معرفی شدهاند.
گرچه جدال و گفتگو در این ماجرا میان پیامبر (ص) و مسیحیان بود اما پیامبر (ص) از این جهت دعوت را به فرزندان و عزیزان خود کشاند که اطمینان خویش را به راستی ادعایش ثابت نماید. چرا که هر انسانی به طور طبیعی خانواده و فرزندان خود را دوست دارد و همواره میکوشد آنها را حفظ نماید. پس اگر صاحب ادعایی خانواده و عزیزانش را به میدان مبارزه میآورد، البته در اعتقاد خود ثابت قدم و استوار است همچنین شایان توجه است که رسول خدا (ص) تنها این چهار تن (ع) را همراه خویش ساخت، زیرا جز آنها کسی شایستگی همراهی او در این میدان را نداشت. به عبارت دیگر احضار این چهار تن از باب اختصاص و انحصار است نه نمونه.
اما در خصوص ماجرای مباهله و نقش بارز امام حسین (ع) در آن، تنها به یک نقل از منابع اهل سنت اکتفا میکنیم. از «عمرو بن سعد بن معاذ» روایت شده که: «هیأت نمایندگی نجران، [به ریاست] «عاقب» و «سید» وارد شدند و گفتند: ای محمد (ص) آیا تو صاحب ما را یاد میکنی؟ پیامبر (ص) گفت: صاحب شما کیست؟ گفتند: عیسیبن مریم. پیامبر گفت: او بنده خدا و پیامبر (ص) او بود. گفتند: در میان مخلوقات خدا و در آنچه دیده و شنیدهای کسی را به ما نشان بده که مانند او باشد. پیامبر (ص) آن روز از آنان روی برگردانید. سپس جبرئیل بر وی این آیه را آورد: «إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِندَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرابٍ» (آل عمران: 59). «همانا مَثَل عیسی نزد خدا چون مثل آدم است که خدا او را از خاک آفرید»؛ آنان دوباره برگشتند و گفتند: ای محمد آیا مانند صاحب ما را شنیدهای؟ پیامبر (ص) گفت: آری. گفتند: او کیست؟ گفت: آدم. سپس پیامبر (ص) این آیه را قرائت کرد: «إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِندَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرابٍ» آنان گفتند: او چنین نبود که تو میگویی. پیامبر (ص) به آنان گفت: «تَعالَوا نَدعُ أَبناءَنا و أَبناءَکُم وَ نِساءَنا و نِساءُکُم...» پس پیامبر (ص) دست علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) را گرفت و گفت: اینان پسران و جانها و زنهای ما هستند. آنان تصمیم گرفتند مباهله کنند. اما سید به عاقب گفت: تو را به ملاعنه او چه کار؟ اگر دروغگو باشد ملاعنه با او را چه میکنی و اگر راستگو باشد ما هلاک میشویم و آنان با پیامبر (ص) به دادن جزیه مصالحه کردند. در این هنگام پیامبر (ص) گفت: «سوگند به کسی که جانم در دست اوست، اگر آنان با من ملاعنه میکردند کسی از آنان باقی نمیماند».
3. گواهی بر عصمت امام حسین (ع)
«إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُالرِّجسَ أَهلَالبَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیرًا» (احزاب/ 33). این آیه مبارکه به روشنی به عصمت و پاکی اهل بیت (ع) گواهی میدهد. در منابع معتبر اهل سنت آمده که مصداق این اهل بیت (ع) اهل منزل فاطمه (ع) هستند که سیدالشهدا (ع) هم یکی از ایشان است: «أَنَّالنَّبِیَّ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلَّمَ کَانَ یَمُرُّ بِبَیتِ فَاطِمَهَ سِتَّهَ أَشهُرٍ إِذَا خَرَجَ إِلَیالفَجرِ فَیَقُولُ: الصَّلَاهَ یَا أَهلَالبَیتِ! إِنَّمَا یُرِیدُاللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُالرّجسَ أَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیراً» (رسول خدا (ص) تا شش ماه هنگامی که برای نماز صبح بیرون میرفت بر در خانه فاطمه عبور میکرد و میفرمود: نماز ای اهل خانه! نماز، إِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذهِبَ...).
در صحیح «مسلم نیشابوری» آمده است: «قالت عائشه: خرجالنبی (ص) غداه و علیه مرطٌ مرحّلٌ مِن شَعر أسود فجاء الحسن بن علی فأدخله ثمّ جاء الحسین فدخل معه، ثم جاء فاطمه فأدخلها ثمّ جاء علیُّ فأدخله» ثمّ قال: «إِنَّمَا یُرِیدُاللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُالرّجسَ أَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیراً»عایشه گفته: پیامبر (ص) یک روز صبح در حالی که عبایی دارای نقش و نگار از پشم سیاه بر دوش داشت بیرون رفت. پس حسن و حسین و فاطمه و علی (ع) یکی پس از دیگری آمدند و آنها را داخل عبا نمود و فرمود: «إِنَّما یُرِیدُ اللهُ...».
«ابن جوزی» نیز از «احمد بن حنبل» روایتی شبیه این را نقل میکند و سپس میگوید: این حدیث مشتمل بر فضیلت حسین و غیر اوست.
فخر رازی از دانشمندان معروف و بزرگ اهل سنت این روایت را در تفسیر خود نقل میکند و سپس میگوید: «وَاعلَم أَنّ هذه الرّوایه کالمتّفق علی صِحّتها بین اهل التّفسیر والحدیث» (و بدان در میان اهل تفسیر و حدیث همه بر صحّت این روایت اتفاق نظر دارند).
4. اطعامی بینظیر
از نظر تمام علمای شیعه و اغلب علمای اهل سنت سوره دهر و به عبارتی آیات 5 تا 22 آن درباره حضرت علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین (ع) و خادم آنها فضّه نازل شده است. در شأن نزول آیات اول این سوره آوردهاند: «امام حسن و امام حسین (ع) بیمار شدند. رسول اکرم (ص) و گروهی از عرب به عیادت آنها رفتند و پیشنهاد کردند که برای بهبودی حسنَین (ع) نذر کند. حضرت علی (ع) در پاسخ فرمود: هرگاه خدای تعالی این دو فرزند را بهبودی عطا فرماید، سه روز به شکرانهی بهبودی آنان، روزه خواهم گرفت و حضرت فاطمه زهرا (ع) هم، چنین نذر کرد و فضّه نوبیه هم گفت: هرگاه این دو سید و سرور من، از بیماری بهبود پیدا کنند، به شکرانه بهبودی آنان، روزه خواهم گرفت. خدای تعالی نذر آنان را پذیرفت و لباس بهبودی بر اندام آنان راست آورد و این در حالی بود که در خانه آل محمد (ع) هیچ چیزی حتی اندک غذائی هم وجود نداشت. حضرت علی (ع) برای تهیه افطاری به نزد «شمعون خیبری» رفت و سه صاع جو قرض گرفت و آنها را به خانه آورد. حضرت فاطمه زهرا (ع) یک صاع از آنها را دستاس کرد و چند گرده نان پخت. علی (ع) به مسجد رفته بود پس از آنکه نماز مغرب و عشاء را با پیغمبر (ص) به جای آورد، به خانه بازگشت. سفره افطاری گسترده شد و نان جوین در برابر حضرت علی (ع) گذاشته شد. هنوز اندکی از آن تناول نفرموده بود که مسکین بینوائی در پشت در خانه توقف کرد و گفت: السّلام علیکم اهل بیت محمّد. بینوائی از مسلمان زادگانم، غذائی به دست نیاوردهام، طعامی به من ارزانی دارید تا خدای تعالی از مائده های بهشت به شما ارزانی فرماید. حضرت (ع) صدای بینوا را شنید. خود و حاضران، نان های خویش را به آن بینوا دادند و آن شب را با آشامیدن آب افطار کردند.
روز دوم حضرت زهرا (ع) یک صاع دیگر از آن جو را آرد کرد و نان پخت. علی (ع) نماز مغرب و عشاء را با پیغمبر اکرم (ص) به جای آورد و به منزل بازگشت. سفره افطاری گسترده شد. چند گرده نان جوین روی سفره گذاشتند، هنوز اندکی از آنها تناول نشده بود که یتیم بیسرپرستی پشت در خانه توقف کرد و صدا زد: السّلام علیکم اهل بیت محمّد. یتیم بیسرپرستی هستم از فرزندان مهاجران. پدرم در جنگ به شهادت رسیده است، غذائی نخوردهام، از آنچه حاضر دارید به من کمک کنید. مانند شب گذشته حضرت و دیگران نان های خود را به آن یتیم ارزانی داشتند و خود با آب افطار کردند.
روز سوم نیز سومین صاع جو را حضرت زهرای مرضیه (ع) آرد کرد و نان پخت. حضرت از مسجد بازگشت، نانهائی که به کف باکرامت حضرت زهرا (ع) پخته شده بود، در روی سفره گسترده برای افطار در برابر هر یک از حاضران قرار گرفت. هنوز مقداری از آنها تناول نشده بود که اسیری پشت در خانه توقف کرد و گفت: السّلام علیکم اهل بیت النبوّه. و اضافه کرد: مارا اسیر میکنید و بر ما از هر جهت سخت میگیرید و در عین حال هزینه زندگی و خوراک ما را تأمین نمیکنید! اینک گرسنهام، غذائی به من بدهید. حضرت و دیگران، غذای خود را هم به اسیر اعطا کردند و سرانجام سه شبانه روز بر آنها گذشت که چیزی جز آب نیاشامیدند. روز چهارم که پیغمبر (ص) به ملاقات آنان آمد مشاهده کرد از گرسنگی تاب و توان ظاهری را از دست دادهاند. همان لحظه آیات شریفه «هَل أَتیَ عَلیَ الانسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهر» تا «لانُرِیدُ مِنکُم جَزاءً وَ لا شُکُوراً» نازل شد».
ماجرای مذکور و آیات سوره دهر از مقام والا و و ایثار مثال زدنی اهل بیت (ع) که سیدالشهداء هم در میان آنها است، پرده برمیدارد و با اینکه سیدالشهدا کوچکترین فرد این خانواده الهی و قرآنی است در این نذر مبارک شریک میشود و در عین گرسنگی غذای خود را به نیازمندان میبخشد تا یکی از «ابراری» باشد که خداوند در کتاب خویش از آنها یاد میکند و ایشان را میستاید.
5. اهمیت مودّت امام حسین (ع)
یکی دیگر از آیات مرتبط با وجود مبارک سیدالشهدا (ع)آیه 23 سورهمبارکهشورا مشهور به آیه مودت است. در این آیه خداوند در برابر ابلاغ رسالت پیامبر (ص) هیچ مزد و پاداشی جز محبت داشتن نسبت به نزدیکان پیامبر (ص) نمیخواهد. از «ابن عباس» روایت شده که هنگامی که آیه «قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً» نازل شد، گفتند: ای رسول خدا (ص)! اینان که خداوند ما را به مودّت آنها دستور داده چه کسانی هستند؟ حضرت (ص) فرمود: علی و فاطمه و فرزندان آنها» و در برخی روایات آمده: «علی و فاطمه و حسن و حسین»
6. حسین (ع) تجلی پیامبر (ص)
پوشیده نیست که خورشید و ماه و روز و شب از جلوه های قدرت خداوند هستند و خداوند در سوره «شمس» به نشانههای قدرت و حکمت خویش سوگند یاد میکند و به این وسیله عظمت، اهمیت و کثرت منافع و فواید آنها را به اجمال میفهماند و نیز لطف و عنایت خاص خود را نسبت به انسان میفرماید». اما افزون بر این معنای ظاهری از طریق اهل بیت هم تأویلاتی درباره معنای این آیات ذکر شده است که جای بسی تأمل دارد.
حاکم حسکانی حنفی در تفسیر خویش به نقل از «فرات بن ابراهیم» و او به نقل از ابن عباس آورده: وَ الشَّمسِ منظور پیامبر (ص) است. وَ القَمَرِ إِذا تَلاها مراد علی (ع) است وَ النَّهارِ إِذا جَّلَّاها مقصود حسن و حسین (ع) است وَ اللَّیلِ إِذا یَغشاها منظور بنی امیه بیباشد.
بیتردید این تأویل که در روایات اهلبیت (ع) هم به آن اشاره شده با واقعیت بیرونی هم سازگار است. چنانکه پس از خورشید عالمتاب هدایت یعنی وجود مبارک پیامبر (ص)، حضرت علی (ع) هدایتگر مردمان بود و در سلسله امامت پس از امیر مؤمنان، حسنین قرار دارند که پرتوهایی از خورشید نبوت هستند و دین حقیقی و اصیل توسط این بزگواران به مردم نشان داده شد. چنانکه وجود مبارک سیدالشهدا برای زدودن غبار جهل از آیین محمدی و برملا کردن چهره پنهان و پلید بنی امیه جان خویش را فدا کرد و در حقیقت روشنیبخش و احیاگر آیین جدش بود. شب ظلمانی که در آیه ذکر شده همان بنی امیه است که سعی داشتند نور اسلام را محو کنند و بپوشانند.
7. دُرّ دریای نبوت و امامت
در منابع اهل سنت از جمله «سیوطی» و«حسکانی» از ابن عباس نقل کردهاند که: «فی قوله مَرَجَ البَحرَینِ یَلتَقِیانِ قال علی و فاطمه بَینَهُما بَرزَخٌ لا یَبغِیانِ قال النبی (ص) یَخرُجُ مِنهُمَا اللُّؤلُؤُ وَ المَرجانُ قال الحسن و الحسین»
شبیه همین تفسیر از قول امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: «علی و فاطمه دو دریای عمیقاند که هیچ یک بر دیگری تجاوز نمیکند و از این دو دریا لؤلؤ و مرجان یعنی حسن و حسین بیرون آمدهاند» (قمی، 1367: 2/344). البته باید گفت که «آیات قرآن ظاهر و باطنی دارند. به همین دلیل ممکن است یک آیه دارای چندین معنا باشد و آنچه در این روایات آمده از بطون قرآن است که از پیشوایان معصوم رسیده و با معنای ظاهر آن منافاتی ندارد»
8. ایثاری کمنظیر
خداوند متعال در قرآن کریم در ستایش و وصف ایثار و از خودگذشتگی برخی مؤمنان راستین میفرماید: «وَ یُؤثِرونَ عَلی أَنفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خَصاصَهٌ» (حشر: 9).
حاکم حسکانی از قول ابن عباس در مورد این آیه آورده است: «وَ یُؤثِرُونَ عَلی أَنفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خَصاصَهٌ» در مورد علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) نازل شده است». اما در مورد شرح این ایثار و از خودگذشتگی هم داستان زیر نقل شده است: «مردی نزد پیامبر (ص) آمد و از گرسنگی شکوه نمود. پیامبر (ص) او را به خانه همسرانش فرستاد. آنها گفتند: نزد ما جز آب نیست! پیامبر (ص) فرمود: چه کسی امشب این شخص را عهده دار میشود؟ علی (ع) گفت: من ای رسول خدا. پس نزد فاطمه (ع) آمد و او را باخبر کرد. فاطمه (ع) گفت: نزد ما جز غذای بچهها چیزی نیست، ولی ما آن را به مهمانمان میدهیم. علی (ع) گفت: بچهها را بخوابان و من چراغ را برای مهمان خاموش میکنم. فاطمه (س) چنین کرد و به مهمان غذا دادند. چون صبح شد خداوند درباره آنان این آیه را نازل کرد».
9. فرزند مقدّس
«وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ». خداوند متعال در آیات اول سوره بلد به شهر مکه سوگند یاد میکند و از آیه بعد معلوم میگردد که این شهر به خاطر وجود مبارک و پرفیض پیامبر (ص) شایسته چنین تعظیم و بزرگداشتی شده است. سپس در آیه سوم میفرماید: «وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ» و به یک پدر و فرزند بلندمرتبهای سوگند یاد میکند. در این که مقصود از این پدر و پسر گرامی کیست، اقوال گوناگونی ذکر شده است که از موضع بحث ما خارج است. آنچه در اینجا شایان ذکر است این که در تفاسیر اهل سنت از قول امام باقر (ع) نقل شده که «منظور از والد (پدر) در اینجا امیر مؤمنان است و ماوَلَد (فرزندان) هم حسن و هم حسین هستند».
بنابراین همانگونه که در آیه قبل با یاد پیامبر (ص) از ایشان تجلیل میکند در این آیه نیز از اوصیا و جانشینان پیامبر (ص) یعنی امام علی (ع) و ذریه او که در حقیقت ذریه پیامبر (ص) هستند یاد میکند و به آنها سوگند میخورد. افزون بر اینکه امیر مؤمنان (ع) که در اینجا به نام «والد» از ایشان یاد شده در مواضع دیگر هم از زبان مبارک پیامبر (ص) به عنوان پدر معنوی امت معرفی شده است چنان که حضرت (ص) خطاب به امام علی (ع) فرمود: «أنا و أنت أبوا هذه الأمه».
نتیجه
بر اساس تفاسیر اهل سنت، آیات متعددی در شأن و منزلت امام حسین (ع) وجود دارد. برخی از آیات سیره عملی حضرت را میستاید، مانند آیاتی از سوره دهر و سوره حشر که به از خودگذشتگی و ایثار کمنظیر حضرت اشاره دارد؛ و برخی ناظر به علو مقام، محبوبیت حضرت نزد خداوند و عصمت ایشان میباشد مانند آیه تطهیر، آیه پذیرش توبه آدم و آیه مباهله و برخی آیات هم به شیوه یکی از مصادیق آیه و در کنار نقل های دیگر به سیدالشهدا (ع) مربوط است که آیاتی از سوره الرحمن، سوره شمس و سوره بلد از این دست میباشند.