مقدمه
این سوره در مکه نازل شده و 30 آیه دارد. حجازی تعداد آن را 32 و کوفی شامی 30 آیه و بصری 29 آیه میداند. اختلاف در چهار آیه است و آن عبارت است از: «وَنَعَّمَه» و «فَقَدَرَ علیه رزقَه» هر دو حجازی، و «بِجَهَنَّمَ» حجازی شامی، «فی عبادی» کوفی (طبرسی، 2006: 363). این سوره را از این جهت سوره «حسین (ع)» نامیدهاند که قیام و شهادت آن حضرت در آن طغیان، مانند طلوع فجر از نو منشأ حیات و حرکت شد؛ خون پاک او و یارانش به زمین ریخت و نفوس مطمئنه آنها با فرمان «اِرجعی» و با خشنودی به سوی پروردگار شتافت تا همیشه از دلهای پاک بجوشد و آنها را با هم پیوسته دارد و به آن الهام بخشد تا از این الهام و جوشش، نور حق در میان تاریکیها بدرخشد و راه حیات باعزت بشود و پایههای ظلم و طغیان بیپایه شود و طاغیان را دچار خشم و نفرین کند (طالقانی، بیتا: 82).
با توجه به آنچه در تاریخ عاشورا به فراوانی نقل گردیده است که از یک سو این رویداد عظیم تاریخی بر خاندان عصمت و طهارت (ع) وارد گردید که در تاریخ نمونه دیگر ندارد و از سوی دیگر قربانی بزرگ این حادثه حضرت سیدالشهدا (ع) بود که در سهمگینترین حالات و لحظات و شکنندهترین ماجرای این حادثه، در نهایت اطمینان و آرامش نفس بود، به طوری که در روایت راویان شاهد حادثه آمده است که هر چه این حادثه به پایان خود که شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) بود نزدیکتر میشد، چهره دلربای امام، زیباتر و برافروختهتر میگردید و برای لقای پروردگار آمادهتر و از اتفاقات سهمگین و تزلزلآفرین آن حادثه در چهره امام (ع)، ذرهای سستی و ضعف یا بیصبری و جزع و شِکوه دیده نشد و در عوض در این ماجرا از ابتدا تا انتها میزان تسلیم و صبر آن حضرت که ناشی از اطمینان و آرامش نفس بود، افزودهتر میشد.
این جمله آخر آن حضرت در لحظات پایانی عمر شریفش شنیدنی و زیباست: «صبراً علی قضائک یا ربّ لا إله سواک یا غیاثَ المستغیثین، ما لی ربّ سواک و لا معبودَ غیرُک، صبراً علی حکمک»: بر قضای تو شکیبا هستم! پروردگارا! معبودی جز تو نیست، ای پناه بیپناهان! من غیر از تو پروردگار و معبودی ندارم، بر خواست و اراده تو شکیبا هستم (شریفی، 1415: 510).
معنی فجر و تعبیر آن
«فجر» در لغت به معنی حفر کردن و شکافتن، گناه کردن، طلیعه، صدر، آغاز، سپیدهدم، و پگاه است (آذرنوش، 1379) و در اصل به معنی شکافتن وسیع است. از آنجا که نور صبح، تاریکی شب را میشکافد از آن تعبیر به «فجر» شده است. فجر بر دو گونه است؛ کاذب و صادق. فجر کاذب همان سپیده طولانی است که در آسمان ظاهر میشود اما فجر صادق از همان ابتدا در افق گسترش پیدا میکند، صفا و نورانیت و شفافیت خاصی دارد، مانند نهر آب زلال افق مشرق را فرا میگیرد، بعد در تمام آسمان گسترده میشود.
فجر را به معنی مطلق آن یعنی سپیده صبح تفسیر کردهاند که مسلماً یکی از نشانههای عظمت خدا است، نقطه عطفی است در زندگی انسانها و تمام موجودات زمینی و آغاز حاکمیت نور و پایان گرفتن ظلمت است. آغاز جنبش و حرکات موجودات زنده و پایان یافتن خواب و سکوت است و به خاطر این حیات، خداوند به آن سوگند یاد کرده است. ولی بعضی آن را به معنی «فجر آغاز محرم» که آعاز سال جدید قمری است تفسیر کردهاند. بعضی گفتهاند: منظور شکافته شدن و جوشیدن چشمهسارها از لای سنگها است و برخی دیگر به «فجر روز عید قربان» که مراسم مهم حج در آن انجام میگیرد و متصل به شبهای دهگانه است (مکارم شیرازی، 1385: 442-441).
در حدیثی مراد از فجر را حضرت مهدی (عج) دانستهاند: «الفجرُ هُو القائمُ (ع)» که شب تاریک ظلم و فساد، به صبح قیام آن حضرت برچیده خواهد شد (بحرانی، بیتا: 461) و برخی میگویند فجر همان سپیده صبح هر روز است که خداوند به آن قسم یاد فرموده، همانند: «اللیل» چرا که فجر، هنگام انجام آغاز و عبادت بزرگ نماز و روزه است. برخی از مفسران به استناد روایاتی مقصود از فجر را بامداد ماه رمضان و پایگاه محرم و یا سپیده روز جمعه دانستهاند (شریعتی، ج2، بیتا: 5). بنابراین درخشیدن اسلام و نور پاک محمدی (ص) در تاریکی عصر جاهلیت یکی از مصادیق فجر است و همچنین درخشیدن سپیده صبح قیام مهدی (عج) و قیام عاشورای حسینی و شکافتن پردههای تاریک ظلم «بنی امیه» و نشان دادن چهره واقعی آن دیوصفتان و تمام نهضتهای راستینی که بر ضد کفر و جهل و ستم در تاریخ گذشته و امروز انجام میگیرد مصداق دیگری از آن محسوب میشود.
فضیلت سوره فجر
در فضیلت تلاوت این سوره در حدیثی از پیامبر (ص) میخوانیم: «مَن قَرَأَها فی لیال عشر غَفَرَ اللهُ له و مَن قَرَأَها سائر الایّام کانَت له نوراً یوم القیامه»: «کسی که آن را در شبهای ده گانه (در شب اول ذیالحجه) بخواند خداوند گناهان او را میبخشد و کسی که در سایر ایام بخواند نور و روشنایی خواهد بود برای روز قیامت (مکارم شیرازی، 1385: 455). پیامبر (ص) همچنین فرموده است: «هیچ ایام نیست که خدای تعالی دوستتر بدارد که بنده در او عمل صالح کند فاضلتر از این ایام و روزه هر روزی برابر است به روزه سالی و قیام هر شبی از او به قیام شب قدر» (شعرانی، 1359: 72).
در خبر است که رسول خدا را گفتند، جوانی هست که از این ده روز پیوسته روزه دارد، او را بخواند و گفت چه شنیدهای در فضل این ایام؟ گفت: یا رسول الله چیزی نشنیدهام جز آن نیست که ایام حج و حاجیان در این ایام در افعال باشند، من نیز خواهم که در چیزی باشم [یعنی در روزه و عبادت و دعا]. گفت: «بشارت باد تو را که هر که یک روز از این ده روز روزه دارد همچنان باشد که صد برده آزاد کند و صد شتر قربان کند و صد اسب در راه خدا بر غازیان وقف کرده چون روز ترویه باشد و روزه دارد چنان باشد که هزار برده آزاد کرده باشد و هزار شتر قربانی کرده و هزار اسب در سبیل خدای وقف کرده و چون روز عرفه روزه دارد همچنان باشد که دو هزار برده آزاد کرده باشد و دو هزار شتر قربانی کرده و دو هزار اسب وقف کرده بر مجاهدان، و دو سال روزه بنویسند او را یک سال از پیش و یک سال از پس آن» (همان).
در حدیثی از امام صادق (ع) میخوانیم: «سوره فجر را در هر نماز واجب و مستحب بخوانید که سوره حسین بن علی (ع) است. هر کس آن را بخواند با حسین بن علی (ع) در قیامت در درجه او از بهشت خواهد بود» (مکارم شیرازی، 1385: 455) و در حدیث دیگر میفرماید: «هرکس در خواندن سوره فجر مداومت داشته باشد، با امام حسین در درجهاش در بهشت خواهد بود، به درستی که خداوند بر هر چیز توانا و بر هر امری دانا است». در بسیاری از کتب تفسیر و حدیث و تاریخ، امام حسین (ع) از جمله مصادیق بارز آیه تطهیر، مباهله، مودت، اطعام و کلمات و آیات پایانی سوره فجر دانسته شده است (بحرانی، ج4، بیتا: 462-461).
در فضیلت این دهه [لیالی عشر] در کتاب «یواقیت الحکمه» آمده است که هر که در این ده روز روزه دارد خدای تعالی او را ده کرامت بدهد: 1- بر عمرش برکت دهد. 2- در مالش بیفزاید. 3- عیالش را نگه دارد. 4- سیئاتش را مکفر گرداند. 5- حسناتش را مضاعف کند. 6- سکرات مرگ بر او آسان کند. 7- در ظلمات عرصات و تاریکی قیامت او را روشنایی دهد. 8- ترازوی حسناتش گرانبار کند. 9- از درکات دوزخ نجاتش دهد. 10- به درجات بهشتش برساند (شعرانی، 1352: 73).
معرفی سوره فجر به عنوان حسین بن علی (ع) و ارتباط با شبهای دهگانه
معرفی این سوره به عنوان سوره «حسین بن علی (ع)» ممکن است به خاطر این باشد که مصداق روشن «نفس مطمئنه» که در آخرین آیات این سوره مخاطب واقع شده است، حسین بن علی (ع) باشد. نفسی که با علاقهمندی و یاد پروردگارش آرامش و سکون یافته و آنچه خداوند برایش پسندد، رضایت دهد و خود را بندهای میبیند که مالک هیچ نفع و ضرری برای خود نیست و دنیا و همه مافیها را یک زندگی مجازی و مقدمهای برای آخرت میبیند. در نتیجه نعمات و توانگری، او را به کفر و طغیان نمیکشاند و نه فقر و تنگدستی، باعث ناشکری و کفران او میشود، بلکه در هر حالت بر عبودیت پابرجاست و از صراط مستقیم انحراف نمییابد.
به هر جهت از همان لحظهای که نفوس مطمئنه زنده میشوند، تا لحظهای که وارد بهشت میگردند و بلکه از همان لحظه که مرگشان فرا میرسد تا وقتی که به بهشت جاوید وارد میشوند به آن خطاب میرسد که ای نفس مطمئنه، به سوی پروردگارت بازگرد، در حالی که هم تو از خداوند راضی هستی و به قضا و قدر تکوینی و تشریعی او رضایت داری و هیچ حادثه ناگواری تو را به خشم نمیآورد و هیچ مصیبتی قلبت را منحرف نمیسازد و هم خدای تعالی از تو راضی است، چون تو از روش بندگی عدول نکردهای، آن وقت در مقام تکریم و احترام از ناحیه پروردگارش مخاطب قرار میگیرد که «حالا که تو با حالت راضی و مرضیّ به سوی من باز میگردی، پس در زمره بندگانم در آی و در بهشت من داخل شو».
لذا صاحب نفس مطمئنه در زمره بندگان خدا و حائز مقام عبودیت است و این کلام در حقیقت امضا و تأیید عبودیت اوست و منزلگاه ابدی او را معین میکند و باید هم همینطور باشد، چون بندهای که به کلی از ادعای استقلال منقطع گشت و خود را فانی دید و ذات و صفات و افعال خود را مِلک مطلق پروردگارش دانست، مظهر کامل عبودیت است (مشایخ، 1387: 766-765). نگاهی به شب عاشورای حسینی نشان میدهد که این شب را اباعبدالله چقدر برای خودش نگه داشت، برای استغفار، برای دعا، برای مناجات، برای راز و نیاز با پروردگار خودش (مطهری، 1384: 384).
طمأنینه حسین بن علی (ع) روز عاشورا است؛ روز عاشورا روز معراج حسین (ع) است، روزی که ما باید از روح حسین، از غیرت حسین، از مقاومت حسین، از شجاعت و دلیری حسین، از روشنبینی حسین پرتو بگیریم و بیدار شویم. چیزی که در روز عاشورا بیش از هر چیز دیگر جلوهگر و نمایان است طمأنینه حسین، اطمینان حسین، آرامش و استقامت حسین است.
امام حسین (ع) در روز عاشورا چنان قدم بر میدارد که گویا آینده روشن یعنی آثار نورانی نهضت خودش را به چشم میبیند، او شک نداشت که با همین شهید شدنش پیروز شد. شک نکرد که روز عاشورا پایان این است که باید هر چه دارد در راه خدا بدهد. روز عاشورا آغاز بهرهبرداری از این نهضت (امر به معروف و نهی از منکر) است. کشته شدن امام حسین (ع) همانا و پیدا شدن جنبشها و حرکتها و همدردیها و همدلیها و طغیانها علیه دستگاه اموی همان.
یا به خاطر «لیالی عشر» (شبهای دهگانه)؛ یکی از تفسیرهای شبهای دهگانه آغاز محرم است که رابطه خاصی با حسین (ع) و عاشورای حسینی که آرام آرام از پس سپیده بر دمید تا خورشید روز جمعه دهم محرم، با پاکترین خونهای عالم چهرهاش را خضاب کرده است دارد (مکارم شیرازی، 1385: 458).
برخی گویند: «لیال عشر» (شبهای دهگانه) همان شبهای دهگانه ذیالحجه است که شاهد بزرگترین و تکاندهندهترین اجتماعات عبادی سیاسی مسلمین جهان است.
خداوند در آخرین سوگند میفرماید: «و قسم به شب هنگامی که به سوی صبحگاهان و روشنایی روز پیش میرود».
در اینجا راه رفتن را به خود شب نسبت داده است. گویی شب موجود زندهای است و دارای حس و حرکتی که در تاریکی خود گام بر میدارد و به سوی صبحی روشن حرکت میکند. همچون شب عاشورای حسینی به پایان رسیده و سپیدی روز دهم محرم دمید، حضرت سیدالشهدا (ع) نماز بگذاشت پس از آن به تعبیه (آماده کردن) صفوف لشکر خود پرداخت، آنگاه فرمود: «سوگند به خدایی که شما بعد من فراوان زنده نمانید روزگار آسیای مرگ بر سر شما بگرداند و شما مانند میله سنگ آسیا در اضطراب باشید و با اتباع خود هم دست شوید، و مشورت کنید تا امر بر شما پوشیده نماند. پس قصد من کنید و مرا مهلت ندهید همانا من نیز توکل کردهام بر خداوندی که پروردگار من و شما است، که هیچ متحرک و جانداری نیست مگر آنکه در قبضه قدرت اوست و همانا پروردگار من بر طریق مستقیم و عدالت دستورات است جزای هر کس را مطابق کار او میدهد».
مفسران میگویند، اگر الف و لام در «اللیل: شب» به معنی عموم باشد تمامی شبها را شامل میشود که خود آیتی است از آیات خدا، و پدیدهای است از پدیدههای مهم آفرینش و اگر الف و لام عهد باشد اشاره به شب معینی است و به تناسب سوگندهای گذشته منظور شب عید قربان است که حاجیان از عرفات «مزدلفه» (مشعر الحرام) حرکت و بعد به سوی سرزمین منی روانه میشوند و بعد از ذکر این قسمهای پرمعنی و بیدادگری میافزاید: «آیا در آنچه گفته شده سوگند مهمی برای صاحبان عقل و خرد وجود ندارد».
«حجر» در اینجا به معنی عقل است و در اصل به معنی «منع» میباشد. چون عقل انسان را از کارهای نادرست منع میکند از آن تعبیر به حجر شده است (مکارم شیرازی، 1385: 465-462). با فکر و اندیشه و درایتی که امام حسین (ع) داشت هیچ کدام از موانعی که در راه قیام بود باعث نشد که او در برابر بیدادگری و ستمهای فرمانروایان ستمگر (معاویه، زیاد بن ابیه و یزید) سکوت کند و با تمام وجود در برابر بیدادگریهای آنان به مبارزه پرداخت.
اقوام طغیانگر در این سوره و ارتباط آن با امام حسین (ع)
خداوند در این سوره به چند قوم نیرومند که هر کدام برای خود قدرتی عظیم داشتند اما بر مرکب غرور سوار شدند و راه طغیان و کفر را پیش گرفتند اشاره میکند. نخست میفرماید: «آیا ندیدی پروردگارت به قوم عاد چه کرد؟: (اَلَم تَرَ کَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعادٍ) منظور از «رؤیت» در اینجا علم و آگاهی است، البته مخاطب در این آیه پیامبر (ص) است ولی هشداری است برای همگان.
سپس اشاره به دومین گروه طغیانگر «قوم ثمود» دارد. همان قومی که صخرههای عظیم را در وادی میبریدند و از آن خانههای مطمئن و کاخها میساختند و در پایان به سومین قوم طغیانگر پرداخته، میگوید: «همچنین فرعون صاحب قدرت»: (وَ فِرعونَ ذِی الأوتادِ). آیا ندیدی خداوند با قوم قدرتمند و ظالم و بیدادگر چه کرد؟ چرا فرعون را «ذیالاوتاد» گفتهاند؟ یکی اینکه فرعون دارای لشکر فراوانی بود که بسیاری از آنها در خیمهها زندگی میکردند. چادرهای نظامی که برپا میکردند را با میخها محکم میکردند و دوم اینکه بیشترین شکنجه فرعون به کسانی که مورد خشم قرار میگرفتند به این شکل بود که آنها را به چهار میخ میکشید و دست و پای آنها را با میخ به زمین میبست و دیگر اینکه «ذیالاوتاد» کنایه از قدرت و استقرار حکومت است (طباطبایی، 1363: 659).
سپس در یک جمعبندی به اعمال این سه قوم اشاره کرد و میفرماید: (الَّذینَ طَغوا فی البِلادِ) و (فَأَکثَروا فیها الفَسادَ)؛ فساد شامل هر گونه ظلم و ستم و تجاوز و هوسرانی و عیاشی میشود. سپس در یک جمله کوتاه و پرمعنی به مجازات دردناک همه این اقوام طغیانگر اشاره کرده است و میفرماید: «خداوند تازیانه عذاب را بر آنها فرو ریخت»، تعبیر «صب» در اینجا اشاره به شدت استمرار عذاب است و ممکن است تطهیر صفحه زمین از وجود این طغیان باشد.
در سوره فجر خداوند به سه قوم طغیانگر اشاره کرد، در دوره امام حسین (ع) هم فرمانروایان ستمگر بودند من جمله معاویه که به عنوان حاکم بردبار و اهل جود و حکمت معرفی میشد و از طرف دیگر انسانهای مظلوم و حق طلب را با نیرنگ به حال نماز دست بسته گردن میزد و آنچه برای او اهمیت داشت اعمال قدرت و استبعاد مردم و برداشت از بیتالمال بدون هیچگونه حساب و کتابی بود. عدالت که باعث حرمت جان و آبروی افراد میشود وجود نداشت. او در هزینه کردن بیتالمال دستی گشاده داشت.
دومی زیاد بن ابیه، حاکم جلاد و ستمگر معاویه که در برابر اعتراضی سرها از تن جدا میکرد. از دیگر قدرت طلبان دستگاه معاویه، مغیره، مرد ستمگر، عظیم الجثه و حیلهگر بود که بعد از صلح امام حسن (ع) حاکم کوفه شد. سلطنت معاویه و یزید توانسته بود، برخی باورها و گرایشها را در جامعه آن روز تبدیل به فرهنگ کند. باورهایی که عمیق و ماندگار شده بود؛ دنیاطلبی گرایش غالب مردم بود. این واقعیت تلخ در جای جای سخن امام حسین (ع) هویداست. امام در مورد اعمال آن ستمگر به ویژه یزید اشاره میکند که جوان سگباز، شرابخوار، میگسار، بوالهوس و... است که عمرش با خوشگذرانی سپری میشود، فساد و بدعت به طور آشکار رخ نشان میداد و هیچگونه ملاحظات ظاهری نیز در کار نبود؛ مانند فساد اداری، ظهور فساد و شرابخواری در دولتمردان، به قدرت رسیدن منافقان،... که یکی از انگیزههای قیام عاشورا زنده نگه داشتن ارزشهای اخلاقی و مبارزه با فساد اخلاقی است زیرا اگر جامعهای با ارزشهای صحیح اخلاقی رشد کند و ارزشها در آن جامعه حاکم شود رستگار خواهد شد.
در آخرین آیه مورد بحث به عنوان هشدار اشاره میکند: «مسلماً پروردگار تو در کمینگاه است». گمان نکنید کسی میتواند از چنگال عذاب الهی بگریزد، همه در قبضه قدرت او هستند و هر وقت اراده کند آنها را مجازات مینماید. بدیهی است که خداوند مکان ندارد و در گذرگاهی نمینشیند، کنایه از احاطه قدرت پروردگار به همه جباران و مجرمان است و خداوند جنایتکارانی که امام را تنها گذاشته و به وعدههایشان عمل نکردند را به عذابی دردناک دچار کرد. اگر خدا اکنون شما را به گناهی که مرتکب شدید عذاب نمیکند، آسوده خاطر نباشید، خدا کیفر گناهان را فوری نمیدهد، اما خون مظلومان را هم بیکیفر نمیگذارد. خدا حساب همه چیز را میداند.
امام حسین (ع) در رابطه با عذاب الهی و امتحان که معیار ثواب و عقاب الهی است در روز عاشورا میفرماید: «ای اهل کوفه! من انذار میکنم شما را از عذاب خدا، همانا حق است بر هر مسلمانی نصیحت و خیرخواهی برادر مسلمانش، و همه ما تا به حال بر یک دین و یک ملیتیم و با هم برادریم تا شمشیر بر ما کشیده نشده، پس هر گاه بین ما شمشیر واقع شد برادری ما از هم گسیخته خواهد شد و ما یک امت و شما امت دیگر خواهید بود. همانا مردم بدانید که خداوند ما و شما را مورد امتحان قرار داده به ذرّیّه پیغمبرش تا ببیند ما چه خواهیم کرد».
امام حسین (ع) پس از آزمودن یاران و بازسازی دلها و بشارت به شهادت و بهشت جاویدان، لشکر اندک محدود خود را سازماندهی کرد، پس فرمان جنگ داد تا از عترت پیامبر دفاع نماید. خداوند در سوره فجر به ستمگران و طغیانگران اخطار میدهد که سرانجام قیامتی در کار است و حساب و کتاب و مجازات شدیدی در پیش است، باید خود را برای آن آماده کنید. کسانی که از این امتحان (چه فقر و ناتوانی و چه ثروت و قدرت) برآیند، افراد قابل اعتماد متقی و پرهیزکار و بهترین دوستان محسوب میشوند. در آیات دیگر به مسئله امتحان که معیار ثواب و عقاب الهی است میپردازد. نخست میفرماید انسان هنگامی که پروردگار او را برای آزمایش اکرام کند و نعمت بخشد مغرور میشود و میگوید: «خداوند مرا گرامی داشته است»، او نمیداند که آزمایش الهی گاهی با نعمت است و گاه با انواع بلا، نه روی آوردن نعمت باید مایه غرور گردد، نه بلا مایه یأس و نومیدی، ولی انسان کم ظرفیت در هر دو حال هدف آزمایش را فراموش میکند، به هنگام روی آوردن نعمت چنان میپندارد که مقرب درگاه خدا شده و این نعمت دلیل آن قرب است.
اما هنگامی که برای امتحان روزی را بر او تنگ بگیرد مأیوس میشود و میگوید: «پروردگارم مرا خوار کرده است»؛ این دو آیه هشدار میدهد که نه اقبال نعمت دلیل بر تقرب خداست و نه ادبار نعمت دلیل بر دوری از حق، اینها موارد مختلف امتحان الهی است. خداوند بعد از ذکر عذاب وحشتناکی که دامان طغیانگران را در قیامت میگیرد، در آیات پایانی سوره به نقطه مقابل آن پرداخته و از نفوس مطمئنه و مؤمنانی که در میان این طوفان عظیم از آرامش کامل برخوردارند، پرداخته و آنها را با یک دنیا لطف و محبت مخاطب ساخته، میفرماید: «ای نفس مطمئنه به سوی پروردگارت باز گرد در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است».
نتیجه بحث
عاشورای حسینی همان تیغ شبشکن تاریخ در سینه ظلمت ستم بود. آنها هم که در رکاب «خون خدا» جان باختند، جانهای خدایی داشتهاند و شمع جمعشان حسین بن علی (ع) بود، آن نفس مطمئنه الهی! پایان سوره فجر خطاب به نفس مطمئنه است. تا راضی و مرضی به سوی خدا باز گردد و در بهشت برین جای گیرد.
در فجر عاشورا نفس مطمئنه حسینی، به ملکوت خدا و بهشت برین پر گشود. یاران شهیدش نیز هاله مقدس آن فروغ خدایی بودند که به سوی جنت موعود پر کشیدند. در این سوره تعلق به دنیا بدان جهت که طغیان و کفران به دنبال دارد مذمت شده، و اهل دنیا را به شدیدترین عذاب دنیا و آخرت تهدید نموده است.
کتابنامه
قرآن کریم،
آذرنوش، آذرتاش، 1379 ش، فرهنگ معاصر عربی – فارسی، تهران: نی.
استادی، رضا، 1381 ش، زندگانی چهارده معصوم، قم: دفتر نشر مصطفی.
بحرانی، سید هاشم، بیتا، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران: موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.
____، 1387 ش، تفسیر برهان، تهران: عزیزی.
جعفری تبریزی، محمدتقی، 1381 ش، امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، تهیه و تنظیم علی جعفری، تهران: تدوین و نشر علامه جعفری.
دشتی، محمد، 1388 ش، انگیزه قیام عاشورا، قم: نشر امیرالمؤمنین (ع).
زمخشری، محمود بن عمر، بیتا، تفسیر کشاف، ج 4، تهران: ققنوس.
شریعتی، محمئتقی، بیتا، تفسیر نوین، ج 2، قم: دفتر فرهنگ اسلامی.
شریفی، محمود و آخرون، 1418 ق، موسوعه کلمات الامام الحسین، قم: دار المعرفه.
شعرانی، میرزا ابوالحسن، 1352 ش، تفسیر شیخ ابوالفتح رازی، تهران: اسلامیه.
طالقانی، سید محمود، بیتا، پرتوی از قرآن، ج 4، (ذیل تفسیر سوره فجر).
طباطبایی، سید محمد حسین، 1382 ش، تفسیر المیزان، ج 20، قم: دار العلم.
طبرسی، فضل بن حسین، 2006 م، مجمع البیان، ج 10، بیروت: دار الترضی.
فخر رازی، محمد بن عمر، 1386 ش، مفاتیح الغیب، ج 31، تهران: اساطیر.
مجلسی، محمدباقر، 1403 هق، بحارالانوار، ج 8، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
محدثی، جواد، 1374 ش، آشنایی با سوره فجر، قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
مطهری، مرتضی، 1384 ش، حماسه حسینی، قم: صدرا.
مکارم شیرازی، ناصر، 1386 ش، برگزیده تفسیر نمونه، ج 5، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
توجه: این مقاله با کمی تغییر ذکر شدهاست، شما میتوانید با مراجعه به لینک، متن کامل مقاله را مطالعه نمایید.