عاشورا چنان عظمتی دارد که بررسی و فراکاوی آن از زوایای گوناگون و برپایه نگرههای گوناگون دریچههای نوینی از معارف را به روی ما میگشاید، قیام امام حسین (ع) و مناسک وابسته به آن در درازنای تاریخ از زوایای گوناگونی مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته است، ولی یکی از زوایای برجستهای که باید برپایه آن نیز به رخداد عاشورا بنگریم حوزه فرهنگ است.
از نظرگاه فرهنگی واقعه سترگ عاشورا، بنمایه مهمی برای شکلگیری تمدن نوین اسلامی است، بدین معنی که تطبیق آموزههای فرهنگی در قیام امام حسین (ع) با مؤلفههای فرهنگی تمدنسازی میتواند و باید زمینهساز شکلگیری تمدن نوین اسلامی باشند، نگارنده در این نوشتار بازبینیای کوتاه بر برخی از این آموزهها دارد.
امام حسین (ع) با وجود آگاهی از آن که چه چیزی در انتظارش است در مسیر قیام خویش در هر فرصتی از ابزار گفت و گو بهره برد
با این وجود میدانست این گفت و گوها بر افراد و اشخاصی که مقابل او ایستادهاند اثری ندارد، گفت و گو مؤلفه فرهنگی با ارزشی است که این روزها در فضاهای گوناگون اندیشهای و غیراندیشهای مورد توجه است.
تأکید بر اهمیت گفت و گو و رواج دادن آن، بیشتر از یک هزار و سیصد سال پیش و در شرایط آن روزگار نکته قابل توجهی است که نمیتوان از آن غفلت نمود، گفت و گو یکی از زمینههای بنیادین شکلگیری تمدن است که تا زمانی به باور قلبی جامعه تبدیل نشود و در نظامات اجتماعی و سیاسی به یک اصل بدل نشود نمیتوان انتظار تحقق تمدن اسلامی را داشت، از جمله مفاهیم عاشورایی که نیاز است در قالب هیئتهای مناسکی و اندیشهورز در جامعه و میان آحاد گوناگون مردم ترویج شود فرهنگ گفت و گو است، بنابراین آموزه گفت و گو را میتوان به بهترین شکل از واقعه عاشورا دریافت.
اصالت حق انتخاب، دومین گزاره فرهنگی نهفته در فرهنگ عاشورایی است
دوباره خواندن رخدادهای کربلا نشان میدهد که امام (ع) تا واپسین لحظات، کوچکترین فشاری را به نزدیکان و حتی خانواده خویش برای ادامه همراهی وارد نمیکنند، بهگونهای که به صراحت اعلام میکند که بیعت از همراهان خویش برداشته تا بتوانند انتخاب کنند، امام (ع) با وجود آگاهیبخشی و نشان دادن حقیقت به مردم به هر روی برای حق انتخاب، اصالت قائل میشود، تمدن جز در گذرگاه خواست و اراده راستین مردم محقق نخواهد شد، این اصل بنیادین آزادی انتخاب چیز تازهای نیست که امروز نحلههای روشنفکری بر آن تأکید کنند بلکه آموزههای برجسته و دینی است که فروگذاری از آن نیز آسیبزا خواهد بود.
نکته دیگری که در درون واقعه وجود دارد و درس بزرگی برای سیاستگذاران و برنامهریزان است نگاه جهانشمول امام و مؤلفههای فراگیر انسانی واقعه است، این رخداد از چنان گنجایش فهم جهانی برخوردار است که میتواند در هر فرهنگ و اندیشه و زبانی تأثیرگذار باشد، مؤلفههای تمدنی نیز افزون بر اینکه باید برآمده از هویت و داشتههای بومی باشند، ولی نیاز است تا تأثیرگذاری و دریافت آنها در عرصه جهانی ممکن شود، جزء به جزء درونمایه واقعه عاشورا ظرفیت و تأثیرگذاری جهانی دارد.
تساهل و مدارا از دیگر مفاهیمی است که امروز در ادبیات سیاسی جهان بسیار پُرکاربرد است، اگرچه باید بدانیم در سپهر اندیشه سیاسی اسلام این پنداره پیشینه تاریخی داشته و در سیره و اندیشه پیامبر اسلام (ص) قابل پیجویی است، هرچند نباید فراموش کنیم آنچه که در اسلام به تساهل و مدارا خوانده میشود را نباید با اندریافت گسترشیافته غربی آن یعنی تولرانس اشتباه گرفت، نگره تساهل و تسامح در اندیشه اسلامی دارای حدود و مرزهایی است که در آن فضا تأثیرات مثبت خواهد داشت، بنیاد این نگاه در اندیشه اسلامی بر ناهمسانی انسانها با یکدیگر و لزوم احترام به نگاههای دیگران است، در این اندیشه نوع رفتار با مسلمانان و غیرمسلمانان بهخوبی تبیین شده است.
تساهل و مدارا افزون بر آنکه جستاری انسانی است ولی در پیشگاههای گوناگون سیاسی و اجتماعی نمود جدی دارد، تمدن بزرگ اسلامی جز در سایه مشارکت و همزیستی مسالمتآمیز اعضای آن جامعه که ناگزیر همه آنها از یک نژاد و دین هم ممکن است نباشند نیازمند توجه به اصل تساهل و مدارا اسلامی است. اگرچه نباید فراموش کرد که تساهل و مدارا هرگز به معنی وادادگی نیست و برخورد قدرتمند نیز در فضای خویش مورد تأکید است، این تساهل و مدارا در روح قیام امام حسین (ع) جریان داشته است و قیام ایشان هرگز رنگ و بوی تحمیل به خود را نگرفت و رفتار ایشان در طول این سفر و قیام با افراد و گروههای گوناگون نمونههای از الگوی تساهل و مدارای اسلامی است.
چیزی که تمدن نوین اسلامی نیز بدان توجه دارد، پرهیز از رکود است
پرهیز از رکود دیگر آموزه فرهنگی و تمدنی مهمی است که بهعنوان یکی از درسهای عاشورا باید مورد توجه قرار گیرد، تمدن جز در سایه پویایی و تحرک خردمندانه و همیشگی اجزای نظام سازنده آن محقق نخواهد شد، قیام امام حسین (ع) ماهیت تحولخواه داشت و این دگرگونی در جهت پرهیز از رکودی بود که در حال رخنه در کلیت جامعه اسلامی بود. نوع قیام و حرکت امام حسین (ع) و مجموعه ویژگیهای آن از طراوت و نوآوری شکلی و محتوایی برخوردار است که در بنیاد با رکود در تناقض است، امروز هم برای دستیابی و تحقق تمدن اسلامی باید نوآورانه از شرایطی که رکود و در جا زدن را برای ما به ارمغان میآورد عبور کنیم، چنانچه بیانیه گام دوم رهبر معظم انقلاب نیز سراسر روحی علیه رکود داشته و حرکت و پویایی را ترویج میکند.
ماهیت توسعهیافته ارتباطی جهان امروز بایستگی کُنشگری رسانهها را بیش از پیش جدی ساخته است، ترکیب مؤلفههای تمدنی با یکدیگر و اثربخشی آنها چه در سامان درونی و بیرونی تمدن در سایه رسانه ممکن میشود، از جمله دلایل زنده بودن قیام عاشورا و اهداف امام حسین (ع) در بازه زمانی بیش از هزار و سیصد سال، جدای از گوهره دینی و الهی این قیام به دلیل ماهیت رسانهای قیام است.
عاشورا با برخورداری از عناصر مهم و فراوان رسانهای گوناگونی چون نظامهای نمادین فراوان، توجه به مخاطب، فراوری و دگرگونی پیام بر پایه مخاطب، مکاتبات امام (ع) با دیگران، وصیت امام و سخنرانیهای پُرشور حضرت زینب (س) خود رسانهای نیرومند است که در طول تاریخ به زنده ماندن اهداف و حقیقت قیام کمک کرده است، این آموزه جدی باید همچون الگویی باارزش در دستور کار کُنشگران و سیاستگذاران نظام باشد تا درکنار مهم دانستن ماهیت و بایستگی رسانه در برپایی دستگاه رسانهای تراز برای تحقق تمدن نوین اسلامی کوشش کنند.
روی هم رفته آنچه بدان اشاره شد برخی از آموزههای قیام امام حسین (ع) بود که دارای سرشت فرهنگی بوده و میتوانند در مسیر ساخت تمدن نوین اسلامی به ما یاری کنند، بهره بردن از این آموزهها با توجه به رویکرد همگانی جامعه اسلامی به اصل واقعه عاشورا فرصتی تبدیل است تا به دور از تنگنظریها و درگیریهای سیاسی از آنها به عنوان مؤلفههای تمدنساز با نهادی وحدتبخش بهره برد. انشاءالله