مقدمه
قرآن کتاب هدایت است و هدایت فرع بر فهم قرآن است. قرآن وظیفه تفسیر وتبیین معارف قرآنی را بر عهده پیامبر (ص) قرار داده است و پیامبر (ص) نیز اهل بیت (ع) را در کنار قرآن قرار داده و بیانات آنان را نیز مفسر و مبین معارف قرآنی بیان نموده است. رسول اکرم (ص) در حدیث شریف ثقلین دو چیز گرانبها را میان مردم به ودیعه گذاشت: یکی قرآن و دیگری اهل بیت عصمت و طهارت (ع) که به قرآن، ثقل اکبر و به اهل بیت(ص)، ثقل اصغر اطلاق شده است. امام حسین (ع) که یکی از اهل بیت (ع) و پنجمین آل عبا (ع) است، به جهت ویژگی خاصی که بین دیگر بزرگان معصوم دارند و مورد توجه رسول اکرم (ص) و ائمه (ع) و مسلمانان بوده و آیاتی در شأن و منزلت آن حضرت نازل شده است که مورد توجه مفسرین شیعه و اهل سنت قرار گرفته است. حسین (ع) مظهر کلمات تامه پروردگار است. در تلاش پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) برای توجه دادن امت اسلامی به حسین (ع) راز و اسراری نهفته است. یکی از مهمترین اسرار اینکه ایشان پرفروغترین مظهر پروردگار در زمین و آسمان است. براین اساس چگونه قابل تصور است که نشان آن حضرت در آیات کتاب الهی؛ یعنی قرآن حکیم نیامده باشد؟ سنت حفظ قرآن "إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ" (حجر: 9) اقتضا میکند که نام حسین (ع) به صراحت و به نص در قرآن نیاید، چرا که در این صورت، این دسته از آیات را مانند خود حسین (ع) با شمشیر نیرنگ از میان بر میداشتند و قرآن را بر نیزه تحریف میکردند، چنانکه کلمات صریح و نص پیامبر (ص) درباره امام حسین (ع) زیر پا گذاشته شد و کتمان گردد. بنابراین نام و نشان حسین (ع) در باطن آیات متعدد قرآن آمده و توسط پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) تفسیر و تاویل شده است. به گونه ای که 128 تا 250 آیه را بیان داشتهاند که آشکارا و یا با تأویل و تفسیر بر حسین بن على (ع) تطبیق شده است. به همین دلیل و با توجه به اهمیت معرفی حضرت حسین (ع)، مفسران فریقین از این مسئله مهم غافل نبوده و در تفاسیر خود بدان پرداختهاند. در این تحقیق نیز آیاتی که اشاره به وجود مقدس حضرت حسین (ع) و جایگاه ایشان در آیات متعدد قرآن کریم را از دیدگاه مفسران فریقین بیان داشتهاند، پرداخته شده است.
1. ولادت امام حسین (ع)
در باب ولادت حسین بن علی (ع) اقوال مختلفی وجود دارد. برخی از مورخان آن را در روز سه شنبه با پنج شنبه، سوم یا پنجم ماه شعبان و گروهی آن را در آخرین روز ربیع الاول سال سوم هجری نقل کردهاند. (طبرسی، 1376: 307) برخی دیگر ولادت آن حضرت را در روز سوم یا پنجم ماه شعبان سال چهارم هجری (شوشتری، 1409: 94 عکبری بغدادی، 1426: 27؛ حموی، 1363: 95؛ مجلسی: 201:1403؛ طبری: 1376: 166؛ بلاذری، 1417: 404). از پیامبر در این باب در مجامع حدیثی اهل سنت، روایات بسیاری وارد شده است که همه آنها بیانگر عظمت و شخصیت والای حسین (ع) هستند و اینکه آن حضرت همواره مورد توجه رسول گرامی اسلام (ص) بوده تا جایی که میفرماید:
الوالد ریحانه و ریحانتای الحسن والحسین (ع). (التقلیدی المغربی، 1388: 163؛ تلمسانی، 43:1402 ؛ الجزری، بیتا: 170 و 198؛ قندوزی، بی تا: 4/185)
این توجهات تنها به دلیل ارتباط نسبی نیست، بلکه بیشتر به دلیل اثرگذاری در دین و نقش هدایتگری این بزرگواران در بین مسلمین و حفظ دین ناب است و در این میان نقش تفسیری ایشان به عنوان مهمترین منبع وحیانی را نیز نمی توان نادیده گرفت. و این نقش بی بدیل را میتوان در حدیث ثقلین (کاتب واقدی، 17:1418؛ نسائی، 1382؛ 90؛ سید بن طاووس، 272:1400؛ مسعودی، 1426: 146) مشاهده کرد.
2. آیات ناظر به شخصیت حضرت حسین (ع)
با توجه به شخصیت والای حضرت حسین (ع) و نقش هدایتگری ایشان، آیاتی از قرآن به شأن و جایگاه حضرت اشاره داشته است. مفسران شیعه و اهل سنت نیز در تفاسیر خود از آن چشم پوشی نکردهاند و نام ایشان را در کنار سایر اهل بیت پیامبر (ع) به بیان داشتهاند. برخی از اهم این آیات عبارتند از
2-1. فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ (بقره: 37)
در منابع متعدد تفسیری شیعیان از یکی از دو امام باقر (ع) یا امام صادق (ع)، در تفسیر این آیه آمده است:
حضرت آدم (ع) بعد از خروج از بهشت، گفت: «پروردگارا! جز تو خدایی نیست. پاک و منزهی، تو را سپاس میگویم. به خودم بد کردم و به نفس خود ظلم نمودم . مرا ببخش و توبه مرا بپذیر که توبه پذیری». سپس خداوند را اینگونه مورد خطاب قرارداد: «سَألَهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ وَ فَاطِمَه (ع).» (عروسی حویزی، 1415: 1/67؛ بحرانی، 1416، ج: 192؛ طباطبایی، 1417، ج1، 148)
همچنین درباره کلماتی که حضرت آدم (ع) از خداوند فراگرفته در منابع تفسیری اهل سنت، از ابن عباس چنین نقل شده است:
از رسول خدا او پرسیدم: «آن کلمات که آدم (ع) با تمسک به آنها توبه کرد چیست؟ رسول اکرم (ص) فرمود: «سَألَهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍ وَ فَاطِمَه وَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ إلَّا تُبتَ علَى فَتابَ عَلیه». (حسکانی، 101: 1411 -104؛ سیوطی، بی تا610)
رسول اکرم (ص) که از منبع وحی سخن میگوید، در تفسیر این آیه، آن را به اسماء پنج تن آل عبا (ع) که یکی از آنان هم حسین (ع) است - تفسیر مینماید. این مطلب بیانگر آبروی صاحبان اسامی شریف نزد خداوند است. با توجه به اهمیت توبه آدم (ع) و نقش آن در نظام این عالم، ویژگی کلمات الهی تلقی شده از سوی آدم (ع)، مضمون این حدیث شریف در ذیل این آیه میتواند گویای مقام والای اهل بیت (ع) از دیدگاه تفاسیر فریقین باشد.
2-2. فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ (آل عمران: 61)
با توجه به تفسیر این آیه که معروف به آبه مباهله است، مفسران فریقین بیان داشتهاند، که مراد از، أبناءنا، حسن (ع) و حسین (ع) است و روایت کردهاند:
هنگامی که رسول اکرم (ص) تا برای مباهله میآمد، دست حسن و حسین (ع) را گرفته بود و حضرت فاطمه (س) پشت سر آن بزرگوار و على (ع) ما نیز پشت سر حضرت زهرا (س) حرکت میکرد. اسقف نجران گفت: «یَا مَعْشَرَ اَلنَّصَارَى إِنِّی لَأَرَى وُجُوهاً لَوْ شَاءَ اَللَّهُ أَنْ یُزِیلَ جَبَلاً مِنْ مَکَانِهِ لَأَزَالَهُ بِهَا فَلاَ تُبَاهِلُوا فَتَهْلِکُوا، فأذعنوا» (عروسی حویزی، 1:1415/ 348؛ بحرانی، 1416: 2 /52؛ طباطبایی، 1417: 7/263؛ بیضاوی، 20:1418؛ ثعلبی،1422: 85؛ طبری، 1412: 211)
این آیه دلالت میکند که حسن و حسین (ع) فرزندان پیامبر (ص) هستند و برای تأکید این قول آیه (وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ ... وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیی وَ عیسی) (انعام: 84-85) را آوردهاند. با استناد به این آیات حضرت عیسی (ع) از جهت مادر به ابراهیم (ع) میرسد و او را ذریه ابراهیم (ع) معرفی میکند. پس ثابت میشود که به پسردختر هم «ابناء» میگویند (بحرانی، 1416: 2 /52 ؛ طباطبایی، 1417: 263 /7 ؛ فخررازی، 248:1420). این که امیرالمؤمنین (ع) نفس پیامبر (ص) شمرده شده و فرزندان بیواسطه پیامبر (ص) «أبناءنا» خوانده شدند، در واقع والاترین مقام در نزد خداوند برای آن بزرگواران به شمار میآید و هیچ کس در جهان خلقت به چنین مقامی مقدور و مقرر نشده است.
2-3. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ (نساء: 59)
جابر بن عبدالله انصاری میگوید:
وقتی خداوند آیه شریفه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ» را بر پیامبر اکرم (ص) نازل کرد. من به آن جناب عرضه داشتم: «یا رسول الله! خدا و رسولش را شناختیم. اولی الامرکیست؟ که خدای تعالی اطاعت کردن آنان را دوشادوش اطاعت تو قرار داده؟» فرمود: «ای جابرا آنان جانشینان مناند و امامان مسلمین بعد از من هستند که اولی آنها على بن ابی طالب (ع)، سپس حسن (ع) و آنگاه حسین (ع) و نه تن از فرزندان حسین (ع) ودر آخر بقیه الله (ع) و یادگار الهی در بین بندگان خداست.» (طباطبایی، 1417: 4/ 411)
از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) چنین روایت شده است:
اولى الأمر اوصیای رسول خدا (ص) و فرزندان معصوم فاطمه (س) از امامان هستند. (کوفی، 1410: 108؛ طبرسی، 1372: 3/ 100؛ بحرانی، 1416: 2/ 112 - 113؛ طباطبایی، 1417: 4/411)
از این رو اطاعت از اهل بیت (ع) پس از پیامبر (ص) مطابق آیه شریفه واجب است؛ زیرا از سیاق آیه چنین به دست میآید. بنابراین اولى الأمر باید معصوم باشد تا اطاعت او مانند اطاعت از رسول خدا که معصوم است، لازم و واجب باشد و این بیان تنها از جهت مصداقی به اهل بیت (ع) متعلق است و چون یکی از معصومین امام حسین (ع) است، بنابراین اطاعت از سیدالشهدا (ع) به بیان آیه واجب است. جای بسی تأسف است که در برههای از زمان، از آن دو بزرگوار اطاعت نکردند؛ با اینکه این مقام را میدانستند و آن مظلوم ما را به شهادت رساندند.
2-4. وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ... (نساء: 29)
ابن عباس در تفسیر این آیه بیان میدارد:
وَلَا تَقْتُلُوا؛ یعنی «وَلَا تَقْتُلُوا اهل بیت نبیکُم».
وی به آیه مباهله چنین استناد کرده است؛
منظور از «أَنْفُسَکُمْ»، اهل بیت (ع) است که شامل خود رسول اکرم (ص) و على (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) میشود. «کان أبناء هذه الأمه الحسن و الحسین وکان نساؤها فاطمه و انفسهم النبی و علی.» (طباطبایی، 1417: 8/160؛ حسکانی، 1411 : 181-182)
بنا بر تفسیر ابن عباس خداوند از قتل اهل بیت (ع) -که یکی از آنها حضرت حسین (ع) است - نهی میکند؛ در حالی که اهل بیت (ع) یکی پس از دیگری به دست بعضی از همین مردم به شهادت رسیدهاند و شهادت حضرت سیدالشهدا (ع) در روز عاشورا به حدی مظلومانه بود که شهادت همه اهل بیت (ع) را تحت الشعاع قرار داد. و عجیب این جاست که آن ظالمان این آیات را میخواندند و بعضی از آنان تفسیر آن را به طور مستقیم از ابن عباس شنیده بودند و قتل آن مظلوم را مباح میدانستند.
2-5. وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً (نساء: 69)
در تفسیر این آیه روایات زیادی به این مضمون از راویان مختلف در تفاسیر فریقین نقل شده است. از امام باقر (ع) به روایت شده که فرمود:
نبیین، رسول خدا (ص) است، صدیقین، علی (ع) و شهدا، حسن و حسین (ع) و صالحین، ائمه (ع) وحسن اولئک رفیقا، قائم آل محمد (ع) نیز هستند. (قمی،1363: 1/142)
با توجه به این آیه حضرت مصادیق را بیان کرده و شهدا را به امام حسن (ع) و حسین (ع) تطبیق فرمود که این مطلب خود، مقام شهادت را در حسین (ع) تصریح میکند تا بر همگان حقانیت آن بزرگوار از زبان قرآن روشن و ثابت گردد.
عبدالله بن عباس نیز در تفسیر آیه میگوید:
«مَن یطِعِ اللهَ والرَّسولَ»؛ یعنی در واجبات باید از خداوند اطاعت کرد و از سنت پیامبر (ص) تبعیت نمود. این افراد کسانی هستند که خداوند برای آنها از «پیامبران»، محمد (ص) را عطا کرد؛ از «صدیقان»، على (ع) را که اولین تصدیق کننده نبی اکرم(ص) است و «شهدا»، یعنی على، جعفر، حمزه، حسن (ع) و حسین (ع) را که سادات شهدا هستند و «صالحین»؛ یعنی سلمان، اباذر، صهیب، بلال، خباب وعمار و «حسن اولئک»؛ یعنی یازده امام معصوم (ع) و «رفیقا»؛ را به بهشتی که در آن علی (ع) و فاطمه (س) و امام حسن (ع) و حسین (ع) در یک منزل که رسول خدا (ص) هم در آن منزل است، شامل میشود را تفسیرکردهاند. (حسکانی، 1411؛ 196-197)
بنابراین قسمت اول که مربوط به شهدا بود، معصومین را که یکی از آنان هم حسین (ع) است، در کنار دیگر شهدای غیر معصوم آورده و به گونهای بیان کرده که همه آنان دریک درجه هستند، اما با توجه به آخر روایت درباره واژه «رفیقا»، معلوم میشود که مقام شهدای معصوم ازجمله حسین (ع) با دیگر شهدا (ع) کاملا متمایز است؛ زیرا خداوند حضرت را در بهشت در منزلی که خود رسول اکرم (ص) و علی (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) در آن جا هستند، توصیف کرده که این امر حاکی از جایگاه والای سرور و سالار شهیدان، اباعبدالله الحسین (ع) است. امام رضا (ع) از اجداد خود و از رسول خدا (ص) چنین روایت فرموده است:
«فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ» قَالَ: مِنَ النَّبِیِّینَ مُحَمَّدٌ، وَ مِنَ الصِّدِّیقِینَ علِی بنُ أبِی طَالِبٍ، وَ مِنَ الشُّهَدَاءِ حَمزَهُ، وَ مِنَ الصَّالِحِینَ والحسَنُ والحُسَینُ و حَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا قال: القَائِمُ مِن آلِ مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله و سلم) لَفظاً سواءً:
پیامبر(ص) در تفسیر آیه فرمود: نبیین؛ یعنی محمدی (ص)، صدیقین؛ یعنی على (ع)، شهدا؛ یعنی حمزه، صالحین؛ یعنی حسن و حسین (ع) اراده شده و مراد از «حَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا»، قائم آل محمد برابر است. (قمی، 1362: 1/ 142حسکانی، 1411: 197-199)
2–6. إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِینَ (حجر: 75)
مفسران فریقین در ذیل این آیه، روایاتی بیان داشتهاند، از جمله آنها روایت امام رضا (ع) که فرمود:
این آیه در مورد پیامبر (ص)، علی (ع)، حسن (ع) ، حسین (ع) تا روز قیامت نازل شده است. (عروسی حویزی، 1415: 253؛ قمی مشهدی، 1368، 7/ 151)
2-7. إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ (مطففین: 22)
امام حسن (ع) در تفسیر این آیه فرموده است:
کلما فی کتاب الله عز و جل من قوله: «ان الابرار» فوالله ما اراد به الاعلى بن ابی طالب و فاطمه وأنا والحسین. (عروسی حویزی، 1415: 5/ 533 و 526 و 437؛ قمی مشهدی1367 : 14/ 173 و 188)
ابرار کسانی هستند که دارای نفس زکیه بوده و هیچ کاری را جزء صلاح و خیر انجام نمیدهند. بنابراین چنین خصوصیتی فقط منطبق بر انوار مقدسه پنج تن آل عبا (ع) است که یکی از آن ابرار، حسین بن علی (ع) است و اوست که نفس زکیه و نفس مطمئنه بوده و در کربلا به نفع دین و به صلاح جامعه اسلامی شهادت را با الهی رضاً بقضائک پذیرفت، تا دین پا برجا بماند (نجفلو، بیتا: 104).
2-8. وَ نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّهً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثین. (قصص: 5)
امام صادق (ع) فرمود:
رسول خدا (ص)، به على (ع)، حسن (ع) و حسین (ع) نگاه کرد و گریه کرد و فرمود: «شما مستضعفان پس از من هستید.» پرسیدم: «یا ابن رسول الله! معنای آن چیست؟ فرمود: «معنایش این است که شما ائمه (ع) بعد از من هستید که ضعیف شمرده میشوید و این آبه تا روز قیامت بر ما جاری است.» (فیض کاشانی، 1415، 4/ 180؛ بحرانی، 1416: 4/294؛ طباطبایی، 1417، 16/14)
نگاه رسول خدا (ص) به امامان که از جمله امام حسین (ع) و گریه آن حضرت، افزون بر این که مقام شامخ ایشان و محبت بسیار زیاد رسول خدا (ص) به آنان را میرساند، نوعی سفارش اکید به مسلمین هم به شمار میرود که مسلمین آگاه، متوجه مقام آنان از جمله امام حسین (ع) میشوند و در هنگام خود به دفاع از آنان برخیزند.
2-9. وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً (حقاف: 15)
در تفسیر علی بن ابراهیم، در ذیل آیه روایتی از امام صادق (ع) آمده است که فرمود:
خداوند به رسول خود ولادت حسین (ع) را پیش از ولادتش بشارت داد که امامت تا روز قیامت برتر به این مولود خواهد بود و سپس از شهادت آن بزرگوار خبر داد. رسول اکرم (ص) و این خبر را به فاطمه (س) بیان فرمود، بنابراین حضرت زهرا (س)، بر حمل خود که حسین (ع) بود، کراهت داشت و ناراحتی حضرت زهرا (س)، به سبب اطلاع از کشته شدن فرزندش حسین (ع) بود. (استرآبادی، 1409، 563: فیض کاشانی، 1415: 5/14؛ عروسی حویزی، 1415، 5/12-11)
میتوان گفت کسی که ولادتش، قبل از تولد به وسیله خالق هستی مژده داده شود، دارای شخصیتی بیبدیل خواهد بود. این آیه در مورد ولادت حسین (ع) نازل شده است و روایات بسیاری از علمای شیعه نقل شده است (مجلسی، 1403، 66/ 266). بنابراین حسین (ع) مورد توجه خدا و رسول (ص)، و دارای مقام اعلا هستند.
2-10. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (مائده: 35)
در تفسیر این آیه روایات متعددی نقل شده است. ابن عباس از رسول اکرم (ص) چنین نقل میکند:
«دربهشت درجهای است که با وسیله به دست میآید پس اگر آن را از خدا مسئلت کردید، مرا وسیله (رسیدن به آن درجه) قرار دهید.» گفتند: «یا رسول الله! چه کسانی با تو در آن مقام مستند؟ فرمود: «على (ع)، فاطمه (س)، حسن (ع) و حسین (ع) با من هستند، یعنی اینان هم مثل من وسیله رسیدن به بهشت هستند.» (ابن کثیر، 1419: 45؛ ثعلبی، 1387: 95)
ابن ابی حاتم نیز به استاد خود از سالم بن ثوبان روایت کرده است:
شنیدم از علی (ع) که در بالای منبرکوفه میفرمود: «ای مردم در بهشت دو لؤلؤ وجود دارد: یکی سفید و دیگری زردرنگ، سفید تا عرش خداوند کشیده شده و آن مقام محمود است که از آن هفتاد هزار غرفه که هریک از خانه های آن سه میل وسعت دارد و غرفههای آن و درهای آن از یک عرق هستند و آن برای محمد (ص) واهل بیت (ع) اوست و زرد رنگ هم مثل آن است و برای ابراهیم (ع) اهل بیت (ع) اوست، (ثعلبی، 1422: 59؛ ابن کثیر، 1419: 95)
عکرمه نیز آورده است:
هُمُ النَّبِی (ص) وَ عَلِی (ع) وَ فَاطِمهُ وَالحَسَنُ وَالحُسَینُ (ع). (حسکانی، 1411: 446)
با توجه به این مطالب تمسک به اهل بیت (ع) -که یکی از آنها امام حسین (ع) است همان سفارش ثقل اکبر است- تا از ثقل اصغر غافل نباشیم؛ چرا که توجه به آن ها خود موجب هدایت بشر است.
11.2- أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ (ابراهیم: 24)
از امام باقر (ع) سوال شد: منظور از آیه «َصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ» چیست؟ فرمود: منظور از «الشَّجَرَهٍ»، محمد (ص)، فرع على (ع)، میوه آن حسن (ع) و حسین (ع) شاخه آن فاطمه (س)، شعب آن شاخه، ائمه (ع) از فرزندان اوست و برگ آن شیعیان و محبین ما اهل بیت (ع) هستند. (فیض کاشانی، 1415: 3/85)
ابن عباس نیز روایت میکند:
جبرئیل به پیامبر (ص) عرض کرد: «تویی آن درخت، علی (ع) شاخه آن و فاطمه (س) برگ آن و حسن (ع) وحسین (ع) میوه آن هستند.» (ثمالی، 1420: 222)
در این روایت حسنین (ع) را میوه درخت طیب معرفی میکند؛ زیرا حسنین (ع) میوه دل پیامبر (ص)، علی (ع) و فاطمه (س) است.
رسول خدا همواره میفرمود:
أَنَا شَجَرَهٌ وَ فَاطِمَهُ فَرْعُهَا وَ عَلِیٌّ لِقَاحُهَا وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ ثِمَارُهَا وَ مُحِبُّوهُمْ مِنْ وَرَقُهَا وَ ثُمَّ قَالَ: هُمْ أصْلُهَا فِی جَنَّهِ عَدنٍ وَالَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ. (حسکانی، 1411، 406 -409)
12.2- وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا (مریم: 15)
ابن عساکر در تفسیر این آیه چنین روایت کرده است:
مَا بَکَتِ السَّمَاءُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا عَلَی یَحْیَیبْنِزَکَرِیَّا وَ الْحُسَیْنِبْنِعَلِیٍّ حَمَرتها بکاؤها (قرطبی، 1363: 220؛ سیوطی، بیتا: 264)
این به سبب مظلومیت آن دو بزرگوار است؛ زیرا هردو به دست بدترین و شقیترین افراد روی زمین به شهادت رسیدند. این از جایگاه والای حسین (ع) است که ایشان را از مصادیق آیه که خداوند در روز شهادتش سلام و درود میفرستد، به شمار آورده است.
همچنین با توجه به آیه «وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هارُونَ نَبِیًّا» (مریم: 53) هشام بن سالم میگوید:
به امام صادق (ع) عرض کردم: «یا ابن رسول الله! امام حسن (ع) افضل است یا امام حسین (ع)؟ فرمود: «امام حسن (ع) افضل از امام حسین (ع) است. گفتم: «پس چرا امامت در صلب امام حسین (ع) قرار گرفته است؟» فرمود: «خدای متعال سنت موسى و هارون (ع) را در امام حسن (ع) و امام حسین (ع) جاری نمود، موسی (ع) و هارون ما هر دو در نبوت شریک بودند، حسن (ع) و حسین (ع) نیز در امامت شریک هستند. همان طور که با برتری موسی (ع) نسبت به هارون (ع)، خداوند نبوت را در فرزندان هارون (ع) قرار داد، امامت را نیز با وجود برتری امام حسن (ع) در صلب امام حسین (ع) بالا قرار داد.» (مجلسی، 1403: 25/249، عروسی حویزی، 1415، 3/241 و 377؛ بحرانی، 1416: 4/853)
13.2- إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً (احزاب: 33)
در تفسیر این آیه که به آیه تطهیر معروف است، روایات بسیار زیادی از مفسران فریقین به طور متواتر وارد شده است.
ام السلمه میگوید:
فِی بَیتِی نَزَلَتْ «اِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ» وَ فِی الْبَیْتِ فَاطَمَه (علیها السلام) وَ عَلِىّ (علیه السلام) وَالحَسَن (علیه السلام) وَالحُسَین (علیه السلام) فَجَعَلَهُم رسولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) و بِکساءٍ کَانَ عَلیهِ ثُمَّ قَالَ هَؤلاءِ أهْلُ بَیتِی فَاذْهَبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طهِّرْهُمْ تَطْهِیراً» . (آلوسی، 1415: 195؛ پانی پتی، 1412: 340)
ابن جریر وابن ابی حاتم و طبرانی از سعید خدری از رسول خدا (ص) روایت کردهاند:
این آیه در حق من، على (ع)، فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) نازل شد. ابن ابی شبیه، احمد، مسلم، ابن جریر، ابن ابی حاتم وحاکم از عایشه روایتی را شبیه این روایت نقل کردهاند. عایشه گفت:
زیر لباس پشمین (عبا) جمع شدند و رسول خدا (ص) آیه تطهیر را خواند. (ابن کثیر، 1419: 368-367، بغوی، 1420: 637؛ ابن جوزی، 1422: 462)
ابن طاووس و فخررازی نیز معتقدند:
آل محمد (ص) و آنهایی هستند که تأویل امور آنها به محمد (ص) و هر یک از آنان به پیامبر (ص) نزدیکتر باشد، اطلاق آل به او کاملتر است و شکی نیست که فاطمه (س)، على (ع)، حسن (ع) و حسین (ع) شدیدترین تعلقات را به پیامبر دارند و این مطلب با نفل متواتر ثابت است. پس واجب است که آنان آل محمد (ص) باشند. (ابن طاووس، 1348: 50؛ فخررازی، 1420: 595)
بنابراین آیه تطهیر در حق پنج تن آل عبا (ع) نازل شده است. این فضیلت والای اهل بیت (ع) که اهل سنت نیز به آن تصریح میکنند، نشان از منزلت خاص اهل بیت (ع) در نزد آنان است که یکی از آنان حسین (ع) است.
2-14. کانُوا قَلِیلًا مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ (ذاریات: 17)
از ابن عباس در تفسیر آیه نقل است:
نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ فَاطِمَهَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ ، وَ کَانَ عَلِیٌّ یُصَلِّی ثُلُثَیِ اَللَّیْلِ اَلْأَخِیرِ، وَ یَنَامُ اَلثُّلُثَ اَلْأَوَّلَ، فَإِذَا کَانَ اَلسَّحَرُ جَلَسَ فِی اَلاِسْتِغْفَارِ وَ اَلدُّعَاءِ، وَ کَانَ وِرْدُهُ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ سَبْعِینَ رَکْعَهً خَتَمَ فِیهَا اَلْقُرْآنَ. (حسکانی، 1411: 268)
اگرچه در این روایت عبدالله بن عباس عبادت امیرالمؤمنین (ع) را یادآور میشود، ولی با توجه به اینکه آیه درباره هر چهار بزرگوار نازل شده است، پس باید عبادت را هم به همه آنها تعمیم داد. چون سیاق آیه کلی است و نمیتوان آن را بدون قرینه تخصیص داد. مشهور است که اهل بیت (ع) در هر شبانه روز بسیار عبادت میکردند، (بستی سجستانی، 1379: 61)
حسین (ع) شب عاشورا در کربلا مهلت میگیرد تا آن شب را به نماز و دعا و تلاوت قرآن بگذراند و میفرماید:
خدا میداند چقدر نماز و قرآن و دعا را دوست دارم. (ابن کثیر، بیتا: 176)
2-15. وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ (طور: 21)
ابن عباس میگوید:
آیه «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإِیمَانٍ» در حق پیامبر (ص) و علی (ع)، فاطمه (س)، حسن (ع) و حسین (ع) نازل شده است. (حسکانی، 1411: 270)
عبدالعزیز بن یحیی نیز همین روایت را عینا از ابن عباس نقل کرده است:
الآیه، فِی النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) وَ علىَّ (علیه السلام) وَ فَاطِمَهَ (علیها السلام) وَالحَسَن (علیه السلام) وَالحُسَینِ (علیه السلام) .(حسکانی،271:1411)
با توجه به این آیه اهل بیت (ع) از ذریه پیامبر (ص) شمرده و این ذریه به معنای ذریه معمول نیست؛ چرا که اگر در معنای معمول به کار میرفت قاعدتا دیگر بچههای پیامبر را هم شامل میشد. در حالی که گفتهاند فقط در حق این افراد خاص نازل شده و این شانی است که دیگر ذریه را شامل نمیشود. از الحاق فرزندانشان به آنها در نیز معلوم میشود که درجه این فرزندان در بهشت بسیار بالا و عالی است؛ زیرا با پیامبر (ص) خواهند بود و این درجه از بهشت قطعا برای معصومین (ع) خواهد بود که این حاکی از مقام عصمت ایشان و جایگاه ویژه است.
2-16. وَ وَالِدٍ وَ مَا وَلَدَ (بلد: 3)
امام باقر (ع) در ذیل این آیه میفرماید:
مراد از «والدٍ» امیرالمؤمنین (ع) و مراد از «وَ مَا وَلَدَ» حسن (ع) و حسین (ع) است. (حسکانی، 1411: 430)
با توجه به اینکه برای قسم یاد کردن لازم است مورد قسم، قداست و مقام بسیار والایی داشته باشد و قطعا آن چیز جایگاهی خاص دارد. در این آیه خدا به على (ع)، حسن (ع) و حسین (ع) قسم یاد میکند تا شان و عظمت این عزیزان را که یکی از آنها حسین (ع) است، بیان نماید.
2-17. یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤلُؤُ وَ الْمَرْجَان (الرحمن: 22)
علامه طباطبایی مینویسد:
ابن مردویه از ابن عباس نقل کرده است: (مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتقیان) على لاو فاطمه به است. (بینهما برزخ لا یبغان و پیامبران است. (یخرج منهما اللولوء والمرجان) حسن (ع) و حسین (ع) است. (طباطبایی، 1417، 19/ 103)
از امام صادق (ع) نیز ذیل این آیه نقل شده است که فرمود:
على (ع) و فاطمه (س) دو دریای عمیق از علم هستند که هیچ کدام بر صاحبش طغیان نمیکند. (یخرج منهما اللؤلؤ والمرجان ) حسن (ع) و حسین (ع) هستند. (قمی 1363: 2/ 344؛ طباطبایی، 1417: 23/ 133)
2-18. وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ (الفجر: 3)
امام صادق (ع) در ذیل این آیه میفرماید:
اقرووا سوره الفجر فی فرائضکم ونوافلکم، فاتها سوره الحسین بن على علیه السلام، من قرء ها کان مع الحسین فی درجته من الجنه إن الله عزیز حکیم. (قمی، 1363، 2/ 419)
2-19. وَ فَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ (صافات: 107)
مفسران در شرح آبه روایتی نقل کردهاند که فضل بن شاذان میگوید:
شنیدم از امام رضا (ع) که میفرمود: «زمانی که خداوند به حضرت ابراهیم (ع) امر فرمود که به جای اسماعیل (ع) قوچی را ذبح کند، ابراهیم (ع) که از خدا خواست که به دست خودش فرزندش را ذبح نماید تا به بالاترین درجه اهل ثواب (صابرین به معصیت) برسد، خداوند به او وحی فرمود: یا ابراهیم! چه کسی از خلقم در نزد تو دوست داشتنی است؟ عرض کرد: هیچ یک از خلق تو نزد من بهاندازه حبیبت محمد (ص) و دوست داشتنی نیست. فرمود: ای ابراهیم! او نزد تو دوست داشتنی است یا خودت؟ عرض کرد: او در نزد من از خودم دوست داشتنیتر است. فرمود: فرزند او در پیش تو دوست داشتنی است با فرزند خودت؟ عرض کرد: خدایا! فرزند او فرمود: فرزند او با ظلم و به دست دشمنان ذبح شود دلخراش است یا فرزند تو که به دست خودت به خاطر اطاعت من ذبح شود؟ عرض کرد: خداوندا! البته اگر فرزند او به دست دشمنان ذبح شود، برای من دلخراشتر است. فرمود: ای ابراهیم! گروهی که خیال میکنند از امت محمد (ص) هستند، سر فرزندش حسین (ع) را با ظلم و عداوت از بدن جدا میکنند و موجب خشم من میشوند. ابراهیم (ع) گریه کرد. خداوند فرمود: ای ابراهیم! اگر اسماعیل را ذبح میکردی و دلت میسوخت درجهای را به تو میدادم. به خاطر گریه بر حسین (ع) که دلت به مظلومیت او سوخت و تو را به گریه در آورد، بهترین و بالاترین درجات صابرین به معصیت را به تو عطا کردم و این همان قول خداوند است که فرمود: و فدیناه بذبح عظیم. (استرآبادی، 1409: 487؛ فیض کاشانی، 1415: 4/ 279؛ بحرانی، 1416: 4/619)
با توجه به روایت امام رضا (ع) که در شرح آیه مذکور آمده، به شهادت امام حسین (ع) و مظلومیت آن بزرگوار تصریح شده و این خود دلیل بر فضیلت حضرت و مقام والای ایشان است. علاوه بر شهادت آن بزرگوار، به ثواب گریه و عزاداری آن امام مظلوم هم تصریح میکند؛ چرا که حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در راه دین و به خاطر احیای سنت نبوی در کربلا به وسیله بدترین افراد روی زمین به شهادت رسید و ثواب عزاداری بر آن بزرگوار بنابر روایت فوق، ثواب ذبح اسماعیل را دارد، چرا که او ذبح عظیم است.
نتیجه
به دلیل شأن و منزلت والای حسین بن علی (ع) آیات متعددی در قرآن کریم به شخصیت و جایگاه ایشان اشاره دارد به گونهای که مفسران شیعه و اهل سنت نیز به این مقام والا اعتراف کردهاند.
یافته های پژوهشی تحقیق حاضر عبارتند از:
1. در زمان حیات رسول خدا (ص)، به اذعان مفسران فریقین، در مواقع مختلف، حتی قبل از ولادت ایشان، به شخصیت والای حسین (ع) توسط مقام رسالت اشاره و پیامبر (ص) سفارش آن بزرگوار را به عناوین مختلف نموده یا عظمت او را به گوش مردم رسانده و با بیانات مختلف نقش ویژه ایشان را در سعادت بشری یادآور شدهاند.
2. متناسب با موضوعات مختلف، آیات مختلفی درشان حضرت حسمین * تفسیرو، تاویل و با تطبیق شده که به عظمت ایشان اشاره دارد.
3. منزلت وشخصیت حسین بن علی به حدی در جامعه آن زمان آشکار شده که مفسران فریقین در تفاسیر خود، آیات مزبور را آورده و در شان ایشان تفسیر کردهاند و روایات مربوط به آیه را که بخش عظیمی از آنها متواتر یا نزدیک به تواترند واز طرق مختلف نقل شدهاند را بیان داشتهاند، به طوری که با تمام اختلافاتی که در برخی تفاسیر فریقین وجود دارد، از جهت مضمون روایات اختلاف چندانی وجود ندارد. این امر حاکی از نقش برجسته حضرت امام حسین (ع) در متون تفسیری فریقین است.
بررسی شخصیت و منزلت حسین بن علی (ع) وانطباق آن با آیات قرآن، ضمن معرفی مقام والای امام حسین (ع)، الگو محوری ایشان در زندگی افراد جامعه اسلامی را تقویت کرده و چگونگی دستیابی به کمال و سعادت الهی را برای افراد ترسیم مینماید.