در بخش نخست این یادداشت به آمارهای مربوط به نامه نگاریها، همراهان مسلمبنعقیل، اصحاب و یاران هم در مدینه و مکه اشاره شد و اخبار منابع گوناگون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در بخش دوم این نوشتار آمارهای منابع مختلف در خصوص تعداد سپاهیان و کشتههای طرفین مورد بررسی قرار میگیرد.
د) روز عاشورا
گزارشهاى تاریخى در مورد تعداد یاران امام علیهالسلام در روز عاشورا نیز یک گونه نیست که ذیلا ملاحظه میشود:
1- مشهورترین و پرگوینده ترین قول، 72 نفر است. ابومخنف به نقل از ضحاکبنعبدالله مشرقى، یاران امام حسین علیهالسلام را 72 نفر (32 نفر سواره و 40 پیاده) نوشته است.[1]
2- گزارش حصینبنعبدالرحمن از سعدبنعبیده که سپاه امام علیهالسلام را نزدیک به 100 نفر دانسته است.[2]
3- طبرى از ابومخنف از قول زیدبنعلى، یاران امام علیهالسلام را 300 نفر نوشته است.[3]
4- قاضى نعمان مغربى، کم تر از 70 نفر را نیز گفته است.[4]
5- مسعودى نویسنده کتاب اثبات الوصیه 61 نفر نوشته است.[5]
6- خوارزمى (بنابر روایتى) 114 نفر نوشته است.[6]
7- سبطبنجوزى، 145 نفر (45 نفر سواره و 100 نفر پیاده) نوشته است.[7]
8- ابنحجر هیتمى (م 974 ق)، بیش از 80 نفر (هشتاد و چند نفر) نوشته است.[8]
گزارش 72 نفر به اعتبار قدمت و اعتبار منابع و نیز کثرت ناقلان آن، قابل اعتماد و پذیرش است.
گزارش 72 نفر به اعتبار قدمت و اعتبار منابع و نیز کثرت ناقلان آن، قابل اعتماد و پذیرش است.
7- آمار لشکر عمر سعد
الف) تعداد سپاه
در منابع تاریخى، آمار سپاهیان یزید نیز همانند آمار سپاه امام علیهالسلام بسیار گوناگون نوشته شده است:
1- برخى منابع، نام فرماندهان سپاه دشمن را با تعداد افراد تحت فرمانشان، به تفصیل گزارش کرده و مجموع آن را 22 هزار نفر نوشتهاند.[9]
2- شیخ صدوق (رحمه الله) بنا بر دو روایت از امام صادق و امام سجاد علیهماالسلام آمار لشکر عبیدالله را 30 هزار نفر نوشته است.[10]
3- مسعودى، صاحب کتاب اثبات الوصیه 28 هزار نفر گزارش کرده است.[11]
4- طبرى شیعى 14 هزار نفر نگاشته است.[12]
5- ابنشهرآشوب 35 هزار آمار داده، اما هنگام گزارش نام فرماندهان هر بخش، تعداد افراد تحت فرمان آنان را در مجموع، 25 هزار نفر نوشته است.[13]
6- سبطبنجوزى 6 هزار نفر نگاشته است.[14]
7- گزارش دیگرى آمار سپاه دشمن را تا روز ششم محرم، 20 هزار نفر نوشته است.[15]
8- ابنعنبه 31 هزار نفر گزارش کرده است.[16]
9- ملاحسین کاشفى 32 هزار و 17 هزار را نیز گزارش کرده است.[17]
به نظر میرسد گزارش قابل اعتماد در این باره، روایت شیخ صدوق از امام صادق و امام سجاد علیهماالسلام، یعنى 30 هزار نفر باشد، زیرا اگر چه برخى از راویان این دو روایت توثیق نشدهاند، اما با توجه به عنایت شیخ صدوق به این دو روایت و به لحاظ این که انگیزه جعل و تحریف در این مورد، به نظر نمیرسد، رقم 30 هزار نفر قابل پذیرش است.
به نظر میرسد گزارش قابل اعتماد در این باره، روایت شیخ صدوق از امام صادق و امام سجاد علیهماالسلام، یعنى 30 هزار نفر باشد، زیرا اگر چه برخى از راویان این دو روایت توثیق نشدهاند، اما با توجه به عنایت شیخ صدوق به این دو روایت و به لحاظ این که انگیزه جعل و تحریف در این مورد، به نظر نمیرسد، رقم 30 هزار نفر قابل پذیرش است.
ب) آمار کشتهها
بسیارى از منابع، تعداد کشتههاى سپاه دشمن را 88 نفر (به جز مجروحان) نوشتهاند.[18]
اما این آمار نادرست به نظر میرسد، زیرا:
اولا: طبق برخى گزارشها، تعداد کشتههاى دشمن حتى به دست برخى از یاران امام علیهالسلام بسیار بیش از این تعداد بوده است. شیخ صدوق (م 381 ق) و به پیروى از او، محمدبنفتال نیشابورى (م 508 ق) تعداد کشتههاى دشمن را توسط برخى از اصحاب امام علیهالسلام، چنین نوشتهاند: حربنیزید: 18 نفر، زهیربنقین: 19 نفر، حبیببنمظاهر: 31 نفر، عبداللهبنابى عروه غِفارى: 20 نفر، بُریربنخُضَیر: 30 نفر، مالکبنانس کاهلى: 18 نفر، (یزیدبن) زیادبنمهاصر کندى (ابوالشعثاء): 9 نفر[19]، وَهْببنوَهْب (یا عبداللهبنعمیر کلبى): 7 (یا 8) نفر، (نافعبن) هلالبنحجاج: 13 نفر، عبداللهبنمسلمبنعقیل: 3 نفر، على اصغر (اکبر) علیهالسلام: 54 نفر، قاسمبنالحسن (علیهماالسلام): 3 نفر.[20]
اگر چه ممکن است پذیرش برخى از این آمار با توجه به مدت زمان نبرد در روز عاشورا به نظر مشکل برسد، اما ارقام یاد شده در مجموع، حاکى از آن است که تعداد کشتههاى دشمن، بسیار بیش از 88 نفر بوده است. به نظر میرسد شرایط حاکم بر عصر نگارش این گزارشها، بیش از این به مورخان اجازه نمیداده که آمار فزون ترى از کشتههاى لشکر عمر سعد ارائه کنند.
چنان که ملاحظه میشود طبق این گزارش، تعداد کشتههاى دشمن توسط برخى از سپاهیان امام علیهالسلام، 225 (یا 226) نفر است؛ یعنى بیش از دو برابر و نیم عدد 88 نفر.
ابنشهرآشوب، آمار کشتههاى دشمن را بیش از آمار شیخ صدوق نوشته است. براى نمونه، او تعداد کشته شدگان توسط افراد نام برده را چنین گزارش کرده است: حُر بیش از 40 نفر، حبیببنمظاهر 62 نفر، زهیربنقین 120 نفر، حجاجبنمسروق 25 نفر، عونبنعبداللهبنجعفر 21 نفر، على اکبر 70 نفر و عبداللهبنمسلمبنعقیل 98 نفر.[21]
اگر چه ممکن است پذیرش برخى از این آمار با توجه به مدت زمان نبرد در روز عاشورا به نظر مشکل برسد، اما ارقام یاد شده در مجموع، حاکى از آن است که تعداد کشتههاى دشمن، بسیار بیش از 88 نفر بوده است. به نظر میرسد شرایط حاکم بر عصر نگارش این گزارشها، بیش از این به مورخان اجازه نمیداده که آمار فزون ترى از کشتههاى لشکر عمر سعد ارائه کنند.
ثانیا: با توجه به شجاعت و استقبال یاران امام علیهالسلام و به ویژه بنىهاشم از شهادت و پیشى گرفتن آنان از یکدیگر در جان نثارى در راه هدف مقدس پیشواىشان، آن چنان نمود و بروز داشته است که حتى برخى از افراد سپاه دشمن را به اعتراف واداشته است. ابنابى الحدید از قول یکى از افراد دشمن که در کربلا حضور داشته است، در پاسخ یکى از معترضان که چرا با حسین علیهالسلام جنگید؟ در توصیف شجاعت یاران امام علیهالسلام میگوید: گروهى بر ما قیام کردند که دستهایشان بر قبضههاى شمشیرشان بود و همچون شیران شرزه از چپ و راست، سواران شجاع را از پا در میآوردند و خویشتن را به کام مرگ افکنده بودند، نه امان میپذیرفتند و نه رغبتى به مال داشتند و هیچ چیز نمیتوانست میان آنان و وارد شدن در دام مرگ یا چیرگى بر ملک، مانع و حایل شود و اگر اندکى دست برمیداشتیم، با تمام جان، لشکر را نابود میکردند. [با این حال] اى بى مادر! ما چه کار میتوانستیم انجام دهیم.[22]
فضیلبنزبیر (از اصحاب امام صادق و امام باقر علیهماالسلام) آمار شهدا را از آغاز تا پایان نهضت (حتى با احتساب مجروحانى که بعدا شهید شدند)، 106 نفر (20 نفر بنىهاشم و 86 نفر اصحاب) نوشته است.
افزون بر این، در خصوص شجاعت على اکبر نقل شده است که آن قدر از سپاه دشمن را کشت که فریاد اعتراضآمیز دشمن بلند شد. از این رو گزارش 88 نفر و نیز سخن زَحْربنقیس به یزید که حاکى از کشتن امام علیهالسلام و یارانش در مدت کوتاهى (به اندازه کشتن یک شتر یا خواب قیلوله) بود، نادرست و بلوف براى خوشامد یزید بوده است.
8- آمار شهدا
در بررسى آمار شهدا با دو دسته منابع سر و کار داریم: دسته نخست، همان منابع تاریخى کهن است که در مواردى، آمار شهدا و نیز نام افراد و چگونگى مبارزه و شهادتشان را نگاشتهاند، اما این گزارشها در برخى موارد، بسیار متفاوت و با هم ناهمخوان است، حتى ـ چنان که خواهیم نوشت ـ گزارش یک نفر مانند زحربنقیس که در بر دارنده آمار شهداست، بسیار گوناگون نوشته شده است.
اما گروه دوم، آثار معاصران است که کوشیدهاند با بررسى و تفحص در منابع قدیم و جدید و در مواردى، منابع غیر معتبر، نام شهداى کربلا را جمع آورى کرده و با تهیه و تنظیم ترجمه و شرح حالى درباره آنان، آمارى را ارائه کنند. هر چند برخى از نویسندگان گروه دوم، تلاش بسیارى براى ارائه فهرستى کامل و دقیق از شهداى کربلا کردهاند، اما به دلایلى که در بحث آمار اصحاب امام علیهالسلام بیان شد، موفق به ارائه آمار کاملا دقیق و حقیقى نشده، گر چه در این باره، توفیقات زیادى داشتهاند.
در این جا مناسب است که آمار شهدا در دو بخش، مطالعه و بررسى شود: الفـ مجموع شهدا (اعم از بنىهاشم و غیر آنان) بـ بنىهاشم.
به هر تقدیر، قول 72 نفر، با توجه به کهن بودن منابع آن و نیز شهرت آن، قابل پذیرش تر از اقوال دیگر است.
الف) مجموع شهدا (اعم از بنىهاشم و غیر آنان)
گزارشهاى تاریخى منابع کهن در این باره نیز متفاوت است:
1- مشهورترین گزارش در این باره، 72 نفر یا 73 است.
2- فضیلبنزبیر (از اصحاب امام صادق و امام باقر علیهماالسلام) آمار شهدا را از آغاز تا پایان نهضت (حتى با احتساب مجروحانى که بعدا شهید شدند)، 106 نفر (20 نفر بنىهاشم و 86 نفر اصحاب) نوشته است.[23]
3- گزارش ابومخنف از زحربنقیس که تعداد شهدا (به جز امام حسین علیهالسلام) را 78 نفر گفته است.[24]
4- بلخى (م 322 ق) و مسعودى تعداد شهدا را 87 نفر نگاشتهاند.[25]
5- گزارش محققان معاصر:
الف) علامه سید محسن امین، اسامى شهداى نهضت عاشورا (از آغاز تا پایان) را تا 139 نفر نگاشته است.[26]
ب) شیخ محمدمهدى شمس الدین با بحث تحلیلى که در این باره ارائه کرده است، تعداد آنان را کمى بیش از 100 نفر دانسته است.[27]
ج) شیخ ذبیح الله محلاتى این آمار را تا 228 نفر (از آغاز تا پایان نهضت و حتى با احتساب شهادت عبداللهبنعفیف کندى در زمان حضور اسرا در کوفه) رسانده است. نویسنده دیگرى گزارش شهادت 182 نفر از شهدا را از آغاز تا پایان نهضت عاشورا نگاشته است.[28]
در کهن ترین نص تاریخى، آمار شهداى بنىهاشم (با احتساب مسلمبنعقیل و امام علیهالسلام) 20 نفر آمده است. آمارهاى متعدد دیگر در این باره چنین است: 9 نفر، بیش از 10-14-15-16-18-19-21-22-23-26-30...
به هر تقدیر، قول 72 نفر، با توجه به کهن بودن منابع آن و نیز شهرت آن، قابل پذیرش تر از اقوال دیگر است.
ب) بنىهاشم
گزارش منابع درباره آمار شهداى بنىهاشم، بسیار متفاوت است تا آن جا که از 9 تا 30 نفر نوشتهاند. مشهورترین گزارش که در بسیارى از منابع منعکس شده، 17 نفر است. برخى از این نقلها در قالب روایت از ائمه علیهمالسلام است.
در کهن ترین نص تاریخى، آمار شهداى بنىهاشم (با احتساب مسلمبنعقیل و امام علیهالسلام) 20 نفر آمده است.[29] آمارهاى متعدد دیگر در این باره چنین است: 9 نفر، بیش از 10-14-15-16-18-19-21-22-23-26-30...
در مجموع، با توجه به شهرت گزارش 17 نفر و قدمت و کثرت منابع آن، این قول قابل پذیرش تر است، به ویژه آن که ـ چنان که گذشت ـ این رقم در روایات ائمه علیهمالسلام نیز آمده است.
9- ترکیب قبیلهاى سپاه امام حسین علیهالسلام
از موضوعاتى که در حادثه کربلا قابل توجه و شایسته بحث و بررسى است، ترکیب قبیلهاى یاران امام حسین علیهالسلام است که حاکى از تنوع پیروان و علاقهمندان امام علیهالسلام از قبایل مختلف است و نیز نشان میدهد که بیشترین آنان به طور نسبى از کدام قبیله بودهاند. برخى مورخان متقدم و محققان معاصر، گزارشهایى درباره ترکیب قبیلهاى اصحاب امام علیهالسلام نگاشتهاند. فضیلبنزبیر، آمار ذیل را درباره ترکیب قبیله اى شهدا آورده است:
هاشمیان و موالى آنان (با احتساب مسلمبنعقیل): 26 نفر، اسدیان: 7 نفر، هَمْدانیان: 14 نفر، مَذْحِجیان: 8 نفر، انصار: 7 نفر، بَجَلیان و خثعمیان: 4 نفر، کنده: 5 نفر، غِفاریان: 3 نفر، کلبیان: 3 نفر، اَزْدیان: 7 نفر، عبدیان: 7 نفر، تیمیان: 7 نفر، طائىها: 2 نفر، تغلبیان: 5 نفر، جُهَنیان: 3 نفر، تمیمیان: 2 نفر، افراد متفرقه: 3 نفر.
بنىهاشم: 20 نفر (با احتساب امام علیهالسلام و مسلمبنعقیل)، بنى اسدبنخزیمه: 5 نفر، بنى غِفاربنملیلبنضَمْره: 3 نفر، بنى تمیم: 2 نفر، بنى سعدبنبکر: 1 نفر، بنى تَغْلِب: 4 نفر، قیسبنثعلبه: 2 نفر، عبدالقیس از بصره: 7 نفر، انصار: 6 نفر، بنى حارثبنکعب: 1 نفر، بنى خثعم: 8 نفر، طى: 2 نفر، مراد: 3 نفر، بنى شیبانبنثعلبه: 1 نفر، بنى حنیفه: 1 نفر، جواب (جوان): 2 نفر، صیدا: 2 نفر، کلب: 2 نفر، کِنْده: 3 نفر، بَجیله: 4 نفر، جُهَینه: 3 نفر، اَزْد: 4 نفر، هَمْدان: 10 نفر، حَضْرَمُوت: 1 نفر.
یکى از محققان معاصر، فهرستى 112 نفره[30] از ترکیب قبیلهاى شهداى بنىهاشم و غیر آنان از آغاز نهضت به شرح ذیل آورده است:
هاشمیان و موالى آنان (با احتساب مسلمبنعقیل): 26 نفر، اسدیان: 7 نفر، هَمْدانیان: 14 نفر، مَذْحِجیان: 8 نفر، انصار: 7 نفر، بَجَلیان و خثعمیان: 4 نفر، کنده: 5 نفر، غِفاریان: 3 نفر، کلبیان: 3 نفر، اَزْدیان: 7 نفر، عبدیان: 7 نفر، تیمیان: 7 نفر، طائىها: 2 نفر، تغلبیان: 5 نفر، جُهَنیان: 3 نفر، تمیمیان: 2 نفر، افراد متفرقه: 3 نفر.[31]
10- شهیدان در حمله اول
بسیارى از منابع، به آمار کشتههاى لشکر امام علیهالسلام در حمله نخستین سپاه دشمن نپرداختهاند، اما برخى مآخذ، تعداد شهداى یورش نخست سپاه دشمن را بر یاران امام علیهالسلام بیش از 50 نفر نوشتهاند.
11- آمار اسب تازندگان بر بدن امام علیهالسلام
برخى منابع، تنها به جریان اسب تازاندن بر بدن مطهر امام علیهالسلام اشاره داشته و تعداد افراد آن را بیان نکردهاند، اما بسیارى از آنها تعداد 10 نفر را نوشتهاند.
چنان که ملاحظه میشود گزارشها در این مورد، آن قدر متعدد و متفاوت است که به سهولت نمیتوان یکى را ترجیح داد، حتى بین برخى از آنها نمیتوان جمع کرد.
12- زخمهاى بدن امام علیهالسلام
مورخان تعداد زخمها و جراحاتى را که بر پیکر پاک امام علیهالسلام وارد شده است، گوناگون نوشتهاند.
1. از امام صادق علیهالسلام نقل شده که حضرت فرمود: تعداد زخمهاى امام علیهالسلام 33 زخم نیزه و 34 ضربه شمشیر بوده است و در روایت دیگرى از ایشان، 33 زخم نیزه و 44 زخم شمشیر و تیر و باز در روایت دیگرى از آن حضرت بیش از هفتاد ضربه شمشیرنقل شده است.
2. در روایتى از امام سجاد علیهالسلام تعداد جراحات 40 ضربه شمشیر و زخم نیزه نقل شده است.[32]
3. برخى منابع بیش از 110 پارگى در اثر اصابت تیر، نیزه و ضربه شمشیر در بدن یا لباس حضرت نوشتهاند.
4. منابعى، 120 ضربه شمشیر، تیر و سنگ را نیز نوشتهاند.
5. ابنسعد 33 زخم نوشته است.[33]
6. علىبنمحمد عمرى و ابنعنبه (م 828 ق) 70 زخم و سیدبنطاووس، 72 زخم نوشتهاند.
چنان که ملاحظه میشود گزارشها در این مورد، آن قدر متعدد و متفاوت است که به سهولت نمیتوان یکى را ترجیح داد، حتى بین برخى از آنها نمیتوان جمع کرد، با وجود این، به نظر میرسد که تعداد جراحات، بیش از 100 زخم بوده است. گزارشهایى که میگوید آن قدر تیر بر بدن امام علیهالسلام اصابت کرده بود که بدنش پوشیده از تیر شده بود، مؤید همین قول است.[34]
ادامه دارد...
برای مطالعه بخش نخست این مقاله اینجا را کلیک کنید.
من برگه حقانیت امامتم را به سید خراسانی داده ام .یارانم هم به او رجوع کردند و گفتند خدا هستندآیه 10 3 سوره .... داستان وهب و عکس العمل مادرش را توصیف میکند .داستان یکی از ملکه ها را میگوید و ... . بقیه الله .قائم آل محمد . جمال عاشقی .م ح م د